#کلئوپاترا [در لحظۀ خودکشی]:
لباس فاخرم را بیاور، تاجم را بر سرم بگذار،
هوسِ جاودانه گشتن درسر دارم .
دیگر شرابِ انگورِ مصر این لب ها را تر نخواهد کرد.
زود باش ایراسِ خوب، زود باش! سریع!
انگار می شنوم که آنتونی صدایم می کند.
می بینم بلند شد تا عملِ شکوهمندم را تحسین کند.
صدایش را می شنوم که بر خوش شانسیِ قیصر می خندد
شانسی که خدایان به مردان می دهند تا عذری برای خشم آینده شان باشد.
آمدم، همسرم! ...
#آنتونی_وکلئوپاترا#شکسپیرترجمه¬ی:
#عباس_پژمان