کارگاه دیالکتیک

#کرونا_اندیشی
Канал
Образование
Блоги
Психология
Политика
Персидский
Логотип телеграм канала کارگاه دیالکتیک
@kdialecticПродвигать
1,2 тыс.
подписчиков
516
фото
98
видео
574
ссылки
در این کانال عمدتا مطالب انتشار یافته در تارنمای «کارگاه دیالکتیک» باز نشر می شود. درباره ی ما: https://kaargaah.net/?page_id=2 نشانی تماس کارگاه: [email protected] ارتباط با ادمین: @Nimmous
#کرونا_اندیشی-۲۷

حکمرانی مرگ:
کنکاشی در ریشه‌های کشتاردرمانی دولت ایران در مواجهه با پاندمی
کرونا


نویسنده: امین حصوری

 --------------------------

برشی از متن:👇

۱.
می‌گویند سرمایه‌داری - در شکل ناب خود - حکمرانی ابژه‌ی مرده بر سوژه‌ی زنده است. از خلال رابطه‌ای تاریخا استقراریافته، سرمایه به‌سان تجمیع و تجسد کار زنده‌ی گذشته، عنان کار زنده‌ی امروز را در دست دارد و بنا به ماهیت مرده‌ی خویش، زندگی انسان‌ها را با آهنگ مرگ پیش می راند؛ همچون جسدی غول‌پیکر که هدایت ارابه‌ای را در دست دارد که زندگان با مشقتی طاقت‌فرسا آن را می‌کشند و لذا تمامی حرکاتی که ارابه‌ران را زنده می‌نمایانند، حاصل تحرک حاملان واقعی ارابه‌اند. پس سرمایه‌داری، حکمرانی امر مرده بر زندگان به میانجی مناسباتی‌ست که از خلال حیات تاریخی زندگان برپا شده‌اند. استقرار تاریخی این مناسبات (رابطه‌ی سرمایه) در یک جغرافیای سیاسی معین اما منوط به برپایی نظمی سیاسی‌ست که جایگاه فرودستی اکثریت انسان‌ها در مقام محکومان به حمل ارابه‌ی مرگ خویش را پاسداری و تثبیت نماید. شالوده‌ی این نظم سیاسی یا برپادارنده‌ی آن، دولت است.
هستی سرمایه (ارابه‌ران کذایی) و وجود دولت چنان به هم وابسته‌اند که تفکیک آنها از یکدیگر اغلب دشوار می‌نماید (تو گویی دولت جامه‌ی ارابه‌ران را بر تن‌ کرده است). به‌همین سان، شلاق استیلای سرمایه چنان تحرکی در جامعه‌ی زندگان ایجاد می‌کند که تشخیص ماهیت مرگ‌بنیاد سرمایه‌داری دشوار است. برعکس، سرمایه‌داری عمدتا با پویش بی‌همتایی که به آن نسبت می‌دهند و آن را زنده (vivid) می‌نمایاند شناخته می‌شود؛ و به‌همین سیاق، دولت همچون پشتیبان و پاس‌دارنده‌ی حیات جمعی انسان‌ها جلوه می‌کند. این توهمات بیش از آنکه زاده‌ی ناآگاهی باشند، برآمده از شیئ‌وارگی مناسبات اجتماعی سرمایه‌دارانه هستند: سازمان‌یابی کالایی حیات اجتماعی به گونه‌ای‌ست که نوع خاصی از جهان‌آگاهی (و خویش‌آگاهی) را بازتولید می‌کند. به‌سخن دیگر، آنچه آگاهی کاذب یا ایدئولوژی بورژوایی نامیده می‌شود، از یک شالوده‌ی مادی مولد برخوردار است.

با این‌همه، به‌رغم بنیان مادی بازتولید کننده‌ی این توهمات، سرمایه‌داری - متاثر از تضادهای ساختاری‌اش - همچنین مولد موقعیت‌ها و مقاطعی‌ست که در این آگاهی کاذب شکاف می‌اندازند. بحران‌ها بی‌گمان مهم‌ترین مقاطعی هستند که چنین امکانی (برای آگاهی انتقادی) را در سطح گسترده برای ستمدیدگان فراهم می‌آورند؛ گو اینکه ثمرات این امکان لزوما به‌خودی خود شکوفا نمی‌شوند. افزون بر این، در طیفی از جوامع پیرامونی نظام سرمایه‌داری، رانه‌ی نهان مرگ در بستر تاریخی-انضمامی «مساعد و بارآوری» قرار می‌گیرد که اشکال عیان‌تر و شدیدتری از فرودستی انسان‌ها، و ابعاد وسیع‌تری از مرگ ومیر را به‌بار می‌آورد. و تلخ‌تر آنکه تفاوت‌های جهانی موجود درخصوص شدت فرودستی انسان و مرگ‌آوری عموما بدین تعبیر می‌انجامند که باید راه جوامعی را پیمود که نمونه‌های «اصلی» سرمایه‌داری تلقی می‌شوند (که راهی ناممکن و متوهمانه است)؛ و بدین‌سان، خود سرمایه‌داری از مرگ‌آوری مبرا می‌شود.


--------------------------

فایل نسخه‌ی ورد در پست بعدی قابل دسترسی است.

--------------------------

#پاندمی_کرونا
#قتل_عام_کرونا
#جمهوری_کشتار
#کشتار_درمانی
#کشتار_جمعی

---------------------------

کانال تلگرام کارگاه دیالکتیک:

‏kdialectic@
بازنشر:

رصد واقعیت با سنجه‌ی پاندمی

متونی درباره‌ی بحران کرونا و بحران سوژگی چپ

---------------------------

لینک دسترسی به پیش‌گفتار:👇

https://kaargaah.net/?p=1119

لینک دریافت نسخه‌‌ی الکترونیکی کتاب:👇
http://pdf.kaargaah.net/133_Corona_Crisis_and_the_Left_Kargah_eBook_Nr03.pdf

---------------------------

#بحران_کرونا

#کرونا_اندیشی

#کشتار_خاموش

---------------------------

کانال تلگرام کارگاه دیالکتیک:

@kdialectic
#کرونا_اندیشی-۲۶


عضو شورای شهر تهران:

«برای هر تهرانی یک قبر مجانی در نظر گرفته ایم».


پی نوشت:
جلسه ستاد کرونا درباره تعطیلی دو هفته ای سراسر کشور بدون نتیجه پایان یافت.

---------------------------

#جمهوری_کشتار

#کشتار_خاموش

#بحران_واکسیناسیون_عمومی

---------------------------

کانال تلگرام کارگاه دیالکتیک:
@kdialectic
#کرونا_اندیشی -25

#گوبلزوار -4


درحالی که موج چهارم کرونا خصوصا حیات مزدبگیران فرودست و محرومان اجتماعی را در هر دو ساحت سلامت و معیشت دچار تلاطم و بی ثباتی هولناکی ساخته است؛ درحالی که کارنامه چهارده ماهه «مدیریت جهادی کرونا» توسط کارگردانان جمهوری اسلامی زندگی های بسیاری را نابود و «گورستان ها را آباد (لبریز) کرده است»؛ درحالی که تشدید فاجعه بار ابعاد کرونا در اثر ناکارآمدی و بی مسئولیتی و فرصت طلبی حاکمان ایران، حتی مصمم ترین توجیه کنندگان حاکمیت را به لکنت و تناقض گویی دچار ساخته است؛ درحالی که تمامی نهادهای حاکمیت حق بدیهی شهروندان به سلامت (یا به واقع حق حیات صرف) را برای کسب سود به گروگان گرفته اند و اینک تجارت با واکسن کرونا را محمل سودجویی بیشتر ساخته اند؛ درحالی که پرستاران و کادر درمانی به گوشت دم توپ یک نظام درمانی ویران بدل شده اند و صدای اعتراضات و حق خواهی آنان به راحتی خاموش می گردد؛ درحالی که ستاد «مدیریت کرونا»، با هدایت پشت پرده و آمرانه ی استوانه های نظام حاکم از همان ابتدا به طور سیستماتیک آمار تلفات کرونا را دستکاری و مهندسی کرده است؛ درحالی که نمایندگان حاکمیت با سخنوری های سخیف و رندانه ی حسن روحانی و وزیر بهداشت و معاونانش (این دلقک های سیاسی عصر ارتباطات دیجیتال)، علل تشدید این بحران را همواره به بی توجهی مردم فرودست فرافکنی کرده اند؛ درحالی که جز حرافی محض، هیچ طرحی برای محدودسازی فعالیت های پرخطر و حمایت از آسیب دیدگان و گروه های در معرض خطر اجرا نشد و چرخ های اقتصاد، بر محور جبر معیشت، خردکننده تر از همیشه بر پیکر بی دفاع طبقه کارگر و محرومان غلتیدند؛ درحالی که درعمل، همه چیز به سناریوی نجات بخش «ایمنی گله ای» سپرده شد و حتی در تجمعات تبلیغی و مذهبی حاکمیت هم وقفه ای ایجاد نشد؛ و سرانجام، درحالی که تلاش برای معاش، اینک در سایه شوم موج چهارم شیوع کرونا، زندگی از پیش شکننده ی بسیاری از کارگران و محرومان را به کابوسی عریان بدل کرده است، باید پرسید چه انگیزه یا سازوکاری می تواند این درجه از وقاحت در آخرین نمایش رسانه ای وزیر بهداشت (در نامه نویسی به وزیر بهداشت هند) را توضیح دهد.

در متن این ایام فاجعه بار، خشم و تلخکامی مضاعف ناشی از مشاهده این گونه رفتارهای حاکمان را تنها می توان با این امید تسکین داد که جبهه ستمدیدگان سرانجام بتواند دفاع از حق سلامت/حق حیات را به مبارزات جاری و روزمره ی خود پیوند بزند تا چه بسا بتواند در شرایط بحرانی موجود، اولی را به محمل انسجام یابی و پیشروی خویش به سمت مبارزات گسترده تر و بنیانی تر تبدیل کند. با توجه به اینکه اصلی ترین قربانیان انسانی و مادی-معیشتی تداوم بحران کرونا مزدبگیران فرودست و محرومان اجتماعی هستند، و به استناد برخی تحرکات اعتراضی و موضع گیری های اخیر، چنین امیدی بی گمان از پایه های مادی برخوردار است. (از این میان، می توان ازجمله موارد زیر را برشمرد: بیانیه های کارگری به مناسبت اول ماه مه، نظیر بیانیه کارگران گروه ملی صنعتی فولاد ایران -اهواز یا بیانیه 9 تشکل کارگری و صنفی با عنوان «تداوم مرگ با ویروس کرونا»؛ کارزار خون نامه پرستاران؛ و یا مباحثات جاری پیرامون کارزار حق سلامت یا مطالبه ی واکسن همگانی رایگان).

--------------------------------------------------------

از نامه سعید نمکی، وزیر بهداشت ایران، به «هاراش وارد هان» وزیر بهداشت هند (پنجم اردیبهشت 1400):

«خبر تأسف آور ابتلاء و مرگ و میر بالای شهروندان عزیز کشور دوست هندوستان موجب تأثر و تألم اینجانب و هیأت محترم دولت، مسئولین و مردم کشورمان شد. ... جمهوری اسلامی ایران گرچه در سایه تحریم‌های ظالمانه و فشارهای ناشی از آن برای تهیه دارو، واکسن و تجهیزات پزشکی، روزهای سختی را گذراند و امروز نیز با موج چهارم بیماری ناشی از ویروس موتاسیون یافته انگلیسی روبرو است، مع الوصف توانسته با تکیه بر دانش بومی، استفاده از تجربه و علم دانشمندان داخلی و همچنین وفاق گسترده علمی با کمترین عارضه ممکن از این موج سهمگین عبور کند. تجهیزات و داروهای مورد نیازش را بسازد و در عرصه واکسن نیز زیرساخت‌های مناسبی را فراهم نماید که امیدواریم تبادل تجارب با مراکز علمی، تحقیقاتی و تولیدی دو کشور بتواند آینده روشن‌تری را برای دو کشور که سابقه دیرینه ای در تبادلات علمی، فرهنگی و تولیدی دارند رقم بزند. دولت و ملت ایران آماده اند تا در این روزهای سخت و در اوج گرفتاری شهروندان عزیز کشور هندوستان با اپیدمی COVID-۱۹ از هر کمک فنی، کارشناسی و تجهیزاتی دریغ نکند.»


-------------------------------------------

پی نوشت:
بر آنیم که برای ثبت گوشه ای از داعیه های گوبلزی دولت ایران، برخی نمونه های بارز را در کانال کارگاه درج کنیم. با ایده ها و گام هایتان همراه ما باشید.

-------------------------------------------
@kdialectic
#کرونا_اندیشی -24
#تجارب_جهانی_بحران_کرونا - 4

(آشنایی با اقدامات، تجارب و مطالباتِ فعالین سیاسیِ دیگر کشورها در مواجهه با بحران کرونا)


بیانیه‌ی کارزار «کووید-صفر»

برای به‌صفررساندنِ گسترش کووید- ۱۹

 ------------------------------

دریافت مطلب در فرمت «پی.دی.اف.»:👇
http://pdf.kaargaah.net/T21_137b_ZeroCovid_Campaign_Farsi_Corona-andishi24.pdf


برشی از مقدمه:👇

بحران‌های سرمایه‌داری - بنا به انتظار- تضادهای بنیادینِ سیستم مسلط را به‌طور روشنی در معرض دید عموم قرار می‌دهند و در این مقاطع ناکارآمدی ساختاریِ دولت‌ها در پاسخ به نیازهای عینی و فوریِ آسیب‌دیدگانْ نارضایتی‌های وسیعی را برمی‌انگیزد که این وضعیت می‌تواند و می‌باید دست‌مایه‌ی بسیج سیاسی درجهت رشد مقاومت و سازمان‌یابیِ ضدسرمایه‌دارانه گردد. با این‌همه، در مواجهه با وجوه عمومیِ بحران کرونا نیروها و جریانات چپ در جوامع غربی (در امتداد انسداد تاریخیِ خویش) درمجموع نتوانستند ابتکارعمل قابل‌توجهی از خود نشان دهند. در مقابل، دولت‌ها ضمن انتقال هزینه‌های انسانی و مالیِ بحران بر دوش اکثریت مردم، مکرراً بی‌مبالاتیِ خود آن‌ها را دلیل تداوم پاندمی قلمداد کرده‌اند/می‌کنند؛ و جریانات راست افراطی و توطئه‌اندیش نیز توفیق چشم‌گیری در بسیج سیاسیِ نارضایتی‌های عمومی یافته‌اند. [...]
به‌طور مشخص، در جامعه‌ی آلمان نیروهای چپ رادیکال برای مدتی طولانی درمجموعْ رویکردی انفعالی نسبت به بحران کرونا داشته‌اند. آن‌ها از یک‌سو فاقد سازمان‌های نیرومند و وجاهت (باورپذیری) اجتماعی برای بسیج سیاسی بودند؛ و از سوی دیگر، فاقد استراتژی مشخص و راه‌کاری عملی‌ برای مواجهه با پیامدهای پاندمی. درنتیجه اکثر آن‌ها (به استثنای اقلیتی پراکنده) به‌رغم بی‌اعتمادیِ کلی‌شان به نهاد دولت، درمجموع به کارآمدی نسبیِ دولت در این مورد مشخص اعتماد کردند، چون بر این باور بودند کار بهتری از آنچه دولت انجام می‌دهد از دست چپِ فراپارلمانی برنمی‌آید؛ وانگهی، بسیاری از آنان نگران بودند که مخالفت آن‌ها با سیاست‌‌های دولت آن‌ها را در کنار جنبش ناباوران به پاندمی (Querdenker) بنشاند و یا مواضع این جریانات را تقویت کند. در کنار این‌ها، برخی هم این داعیه را طرح کردند که حمایت از تعطیلی و قرنطینه‌ی سراسری ما را در مقابل کارگران و مزدبگیران فرودست قرار می‌دهد که به کار مزدیِ روزانه نیازمندند؛ و ازطرفی استقبال از چنین راهکاری، ضمن محدودسازی امکان فعالیت‌های جمعی و سیاسی، تأیید ناخواسته‌ای خواهد بود بر گرایش دولت به افزایش قدرت کنترلی‌اش به‌بهانه‌ی وضعیت بحرانی.
بر چنین بستری و از دل گسترش پیامدهای بحران کرونا و نارضایتی و نگرانی فزآینده‌ي مردم و انفعالِ کلبی‌مسلکانه‌ی نیروهای چپ، ابتکار عمل «کووید-صفر» در ژانویه‌ي سال جاری (کمابیش هم‌زمان در آلمان، انگلستان، اتریش و سوئیس) شکل گرفت. قدم اولیه‌ برای اعلام موجودیت این کارزار، انتشار یک بیانیه و فراخوان عمومی برای امضای آن بود. گام بعدی، تدارک تجمعات اعتراضیِ متناوب و هماهنگ در شهرهای مختلف برای عمومی‌سازیِ این رویکرد و طرح مطالباتِ آن بوده است. [...]
با اینکه مسلما می‌توان انتقاداتی به مضمون بیانیه یا راهکار عملیِ این کارزار داشت، انتشار این متن در قالب یادداشت‌ها ی #کروناـاندیشی بر مبنای این امید انجام می‌گیرد که شاید در پیوند با معضلات و دغدغه‌های کمابیش مشابه در میان فعالین چپ ایران، بتواند منظری برای بازاندیشی انتقادی در این موضوع فراهم سازد. خصوصا که پیامدهای پاندمی کرونا برای فرودستان ایران به‌مراتب خشن‌تر بوده و همواره سیری صعودی داشته و اینک با شروع خیز چهارم شیوعْ ابعاد فاجعه‌بارتری هم یافته است. برای مثال، می‌توان از چنین منظری این پرسش را مورد تأمل قرار داد که چگونه می‌‌باید رویکردی جمعی برای مقابله با بی‌مسئولیتی و سوداندیشیِ فاجعه‌بار دولت درخصوص تهیه‌ و توزیع واکسن کرونا تدارک دید؟ یا حتی صرفاً چگونه می‌‌توان به‌نحو موثرتری از مبارزات موجود در این حوزه (ازجمله کارزار خون‌نامه‌ي پرستاران) حمایت کرد و قابلیت گسترش‌یابی و پیوندیابی آن‌‌ها با مبارزه علیه نظم موجود را تقویت کرد؟ سخن را با ارج‌گذاری به بیانیه‌ی ۹ تشکل کارگری و صنفی به پایان می‌بریم که ضمن وقوف به اهمیتِ عینی و سیاسی این بحران، با تعهدی هوشمندانهْ نقد و مبارزه علیه سرمایه‌داری را از خلال مواجهه با معضلات انضمامی پیش می‌برند.
-----------------------------------------------

دریافت مطلب در فرمت «ورد»:👇

http://pdf.kaargaah.net/T21_137b_ZeroCovid_Campaign_Farsi_Corona-andishi24.docx

-------------------------------------------

#کارگران_و_بحران_کرونا
#کارزار_خون‌نامه‌_پرستاران
#تداوم_مرگ_با_ویروس_کرونا

-------------------------------------------
کانال تلگرام ی کارگاه دیالکتیک:
@kdialectic
#کرونا_اندیشی - 23


تزهایی درباره‌ي پاندمی کرونا

تاملی بر تازه‌ترین نمود و میانجی بحران سرمایه‌داری


امین حصوری

۲۷ آبان ۱۳۹۹

دریافت متن در نسخه‌ی ورد

---------------------------------------------------

فرازی از متن: 👇

یکی از مسایل بازدارنده‌ای که طی دو دهه‌ی گذشته رویکرد سیاسی نیروهای چپ به بحران اقلیمی را درمجموع مبهم و مردد ساخته و بخش وسیعی از آن‌ها را از مشارکت فعال در این عرصه (به‌مثابه بخشی از استراتژی مبارزاتی‌شان) بازداشته است آن بوده که سوژه‌ی جمعیِ واقعیِ این مبارزه برای آنان نامعلوم می‌نمود و لذا – از دید این طیف– مشارکت در این مبارزه صرفاً متکی به رانه‌های اخلاقی و روشنفکری تصور می‌شد. به‌نظر می‌رسد این مساله در ماه‌های گذشته بار دیگر در مورد نوع مواجهه‌ی چپ با بحران کرونا نیز پدیدار شده و در سردرگمی نیروهای چپ و مترقی نقش داشته است. حال آنکه این معضل نباید دست‌کم در مورد بحران کرونا همچنان –به‌عنوان پرسشی لاینحل– تکرار گردد: از آنجا که پیامدهای بحران کرونا در مقایسه با بحران گرمایش زمین، تاثیرات فردیِ فوری‌تر و ملموس‌تر و شمول اجتماعی و جغرافیایی فراگیرتری دارند، و با نظر به توزیع طبقاتی این پیامدها، سوژه‌ی اصلی بالقوه‌ برای مداخله‌ی سیاسی در این وضعیتْ طبقه‌ی کارگر – درمعنای وسیع کلام – است؛ همان‌ اکثریت فرودست و ستمدیده‌ی تمامیِ جوامع که همواره رنج‌ها و هزینه‌های بحران‌های سرمایه‌داری را به دوش می‌کشند. پاندمی کرونا علاوه‌بر تهدیدات مستقیم برای جان و سلامت انسان‌ها، خصوصا به‌دلیل پیامدهای اقتصادی و اجتماعی‌اشْ زندگی روزمره‌ی فرودستان را در همه‌ جای جهان وسیعا تحت تأثیر قرار می‌دهد و از این نظر تا همین امروز هم به یک موضوع سیاسی چالش‌برانگیز بدل شده است. همه‌ی نشانه‌ها حاکی از آن‌اند که پیامدهای اقتصادی–اجتماعیِ بحران کرونا همچون‌ کوه یخی‌ست که فعلاً تنها نوک آن‌ پدیدار شده است. ...

اگر در فاصله‌ی زمانی نزدیکْ واکسن مطمئنی برای ویروس کووید–۱۹ یافت نشود یا به تولید انبوه نرسد، این پاندمی وضعیت فعلی حاکم بر جهان را هرچه بیشتر به‌سمت یک بحران تمام‌عیار سوق می‌دهد و به‌همین نسبت، تناقضات نظام سرمایه‌داری و محدودیت‌های چارچوب سیاسی لیبرال‌دموکراسی را عیان‌تر می‌سازد. به این اعتبار، با رشد فزآینده‌ی ابعاد و تبعات اقتصادی–اجتماعیِ پاندمی کرونا، دلالت‌های سیاسی‌ آن، به‌عنوان ملموس‌ترین نمود و میانجی بحران‌های ناگزیرِ سرمایه‌داری، هرچه روشن‌تر و تعیین‌کننده‌تر می‌گردند. و در همین راستا، دولت‌ها نیز خواه با نادیده‌گرفتن آشکارتر ولی ناگزیرِ منافع اکثریت، و خواه در مواجهه با تشدید اعتراضات فرودستان و تحرکات ضدسرمایه‌دارانه تصویر سرراست‌تری از ماهیت طبقاتی و سرکوب‌گر خویش عرضه خواهند کرد. پس، پرسش مهم (در امتداد پرسش بند قبل) آن است که: سیاست‌ورزی و مبارزه‌ی ضدسرمایه‌دارانه چگونه می‌تواند در بطن بحران ژرف و فراگیری که هرچه‌نزدیک‌تر می‌شود بازتعریف گردد و با سوژه‌های بالقوه‌ی امروز خویش پیوند برقرار کند؟
....

در نهایت، با این پرسش بنیادی مواجهیم که در این موقعیتْ به‌طور مشخص «چه باید کرد؟»؛ پرسشی که همواره به‌طور ضمنی در پراتیک روزمره و پراکنده‌ی چپ حضور دارد، اما در بزنگاه بحران‌های تاریخی اهمیتی حیاتی و دگرگونه می‌یابد. پاسخ به این پرسش، همان‌طور که مارکس در «تز یازدهم» درباره‌ي فوئرباخ خاطرنشان می‌کند، باید در پروسه‌ی پراتیک مبارزه‌ی جمعی جستجو و تدوین گردد. شاید هنوز هم – با اطمینانی برآمده از ادبیات چپ انقلابی– بتوان گفت: «تاریخْ دفتری گشوده به روی پراتیک سازنده و انقلابی ست»؛ آری، علی‌الاصول چنین است. ولی توالی و تشدید بحران‌های درهم‌تنیده‌ی معاصر بی‌درنگ تبصره‌ی تکان دهنده‌ای به این گزاره می‌افزایند: «اما نه برای همیشه»؛ و بدین‌ترتیب، هشدار ژرف‌بینانه‌ی رزا لوگزامبورگ را یادآورمی‌شوند: سرنوشت تاریخی بشر از دو حال خارج نیست: «یا سوسیالیسم، و یا بربریت».

---------------------------------------------------

لینک دسترسی به متن: 👇

https://kaargaah.net/?p=1106

دریافت متن در فرمت پی.دی.اف. :👇

http://pdf.kaargaah.net/132_Some_Theses_on_Corona-Pandemic_Reflection_on_Crisis_HAmin.pdf

-------------------------------------------
@kdialectic
#کرونا_اندیشی - 22


از ایمنی گله‌ای تا مبارزه برای رهایی


امین حصوری


دریافت متن در نسخه‌ی ورد

---------------------------------------------------

فرازی از متن: 👇


درآمد

از میانه‌ی مارس ۲۰۲۰، پس از آنکه سازمان بهداشت جهانی جهانی‌بودن پاندمی کرونا را رسما تأیید نمود، سیاست «ایمنی گله‌ای» (Herd Immunity) به‌عنوان راهکاری ممکن برای رویارویی با این پاندمی موضوع بحث‌های مناقشه‌انگیزی بوده است. در هفته‌های اخیر با اوج‌گیری موج جدید پاندمی کرونا در بسیاری از کشورها، بار دیگر این مناقشات شدت یافته است. برای مثال، به‌تازگی جمع بزرگی از کارشناسان و نخبگان «واقع‌گرا» (از حوزه‌های مختلف علمی، تخصصی و اقتصادی) طی بیانیه‌ای خواهان اجرای جهانی این سیاست شده‌اند؛ و در سوی دیگر، انبوهی از متخصصان و چهره‌‌های جهانی (ازجمله، مدیر سازمان بهداشت جهانی) بارها نسبت به خطرات و هزینه‌های انسانی نفوذ این رویکرد هشدار داده‌اند.

موضوع محوری نوشتار حاضر وارسیدن آن است که فارغ از این مناقشات، سیاست ایمنی گله‌ای تا چه حد اجتناب‌پذیر است و یا تا چه حد در عملْ اجرا شده است. در پاسخ به این پرسش، این متن می‌کوشد نشان دهد که نظام مبتنی بر اقتصاد سرمایه‌داری عملاً برای بقای شالوده‌های خود راه دیگری جز پیشبرد این سیاست ندارد، هرچند مرزها و محدودیت‌هایی عینی بر نحوه و دامنه‌ی اجرای آن وجود دارند؛ ازجمله خطر فروپاشی اجتماعی و پیامدهای سیاسیِ آن. این اجبار همچنین شامل کشورها و دولت‌هایی می‌شود که جایگاه نازل‌تری در اقتصاد سرمایه‌داری دارند، اما همزمان بخش جدایی‌ناپذیری از زنجیره‌ی سازوکارهای جهانی آن هستند؛ کشورهایی که در آن‌ها نهاد دولت فراتر از میانجی‌گریِ صرف ملزومات انباشت جهانی سرمایه، سیطره‌ای تام بر همه‌ی شئونات جامعه، اقتصاد و سیاست دارد.

هدف ضمنی این متن اشاره به امکان و ضرورت شکل‌گیری سیاست بدیل در بطن همین تناقض است: اگر پاندمی کرونا به یک بحران ژرف و فراگیرِ جهانی بدل شده است (با تبعات فزآینده‌ای که بهمن‌وار از راه خواهند رسید)، و اگر پیشبرد حداکثری سیاست ایمنی گله‌ای به‌قیمت جان و زندگی انبوهی از انسان‌ها، راهکار اجتناب‌ناپذیر دولت‌ها برای نجات سرمایه و/یا حیات خویش از گزند پیامدهای این بحران است، پس سیاست بدیل ضدسرمایه‌دارانه باید از دل مواجهه‌ی فعال با همین بحران شکل گیرد. توالی و تشدید بحران‌های سرمایه‌داری در سال‌های اخیر به‌روشنی مؤید آن است که تلاش درجهت فراخواندن و/یا تقویت چنین سیاستی بیش از آن‌که برآمده از یک اتوپیای سیاسی باشد، ضرورتی عاجل برای حیات ستمدیدگان و تداوم حیات بر روی این سیاره است.


---------------------------------------------------

لینک دسترسی به متن: 👇

https://kaargaah.net/?p=1086

دریافت متن در فرمت پی.دی.اف. :👇

http://pdf.kaargaah.net/130_From_Herd_Immunity_to_Struggle_for_Emancipation_HAmin.pdf


-------------------------------------------
@kdialectic
#کرونا_اندیشی - 21


بیداد کرونا و روزمرگی فاجعه:

نقدی بر مواجهه‌ی چپ با بحران کرونا


امین حصوری

---------------------------------------------------

فرازی از متن: 👇

درآمد: در امتداد نوشتارهای پیشین*، در متن حاضر سکون سیاسی جامعه در برابر بحران کرونا را مورد بازاندیشی انتقادی قرار می‌دهم. آماج اصلی این نقد، نیروهای چپ و مترقی جامعه هستند، ولی دامنه‌ی نقد از محدوده عمل‌کرد انفعالی آن‌ها در برابر بحران کرونا فراتر رفته و خاستگا‌ه های آن به پرسش گرفته می‌شود. ساختار متن شامل سه بند مرتبط زیر است: ۱) دولت؛ ۲)جامعه؛ و ۳) نیروهای چپ.

بی‌گمان روش دوراندیشانه‌تر و مطمئن‌تر برای تدوین یک تحلیل انتقادی درخصوص وضعیتی تاریخی، انتظار برای سپری‌شدنِ دوره‌ی مربوطه تا روشن‌ترشدن جوانب متعدد آن وضعیت است (تعبیر هگل از برآمدن شامگاهان و پرواز جغد مینروا)؛ اما گسترش تبعات بحران کرونا چنان وضعیت خطیری ایجاد کرده است که اگر بناست چپ اساساً فاعلیتی نسبی در روند رویدادهای آتیِ جامعه داشته باشد، بهتر است هم‌اینک خط‌مشی آن از درون مورد بازبینیِ انتقادی قرار گیرد. با نظر به این ضرورت، پیشاپیش وجود خطاها و کاستی‌هایِ تحلیلی این نقد را به جان می‌خرم و امید دارم که خِرد جمعی آن‌ها را تصحیح کند و از آن‌ها فراتر رود. 

باید خاطرنشان کنم که به کاربردن ترم چپ یا نیروهای چپ در این متن صرفاً برای سهولت کلام است. در عمل، بنا به تنوعات و تفاوت‌های درونیِ چشم‌گیر این نیروها یک‌کاسه‌کردن آن‌ها ذیل این ترم مساله‌ساز است. با این‌حال، برای پیشبرد ساده‌تر بحث حاضر گریزی از این تقریب ناخوشایند نیافتم. و مهم‌تر آنکه رویکرد همه‌ی نیروهای چپ در برابر بحران کرونا مصداق انفعال سیاسی نبوده است؛ برخی از آنان به‌طور فعال و مستمر در این‌باره نوشتند و روشنگری کردند و برخی حتی ابتکارعمل‌هایی مردمی را بنا نهادند. اما درمجموع، این اقدام‌ها و گرایش‌ها حتی در سپهر چپ نیز در حاشیه ماندند، چون از سوی میانگین نیروهای چپ اقدام کمینه‌ی منسجمی برای پروبلماتیزه‌کردنِ درونی و برجسته‌سازی بیرونیِ بحران کرونا و سیاست‌ورزی حول آن که تقویت‌کننده‌ و تداوم‌بخش تحرکات یادشده باشد انجام نگرفت. از این رو نقد نیروهای چپ در این متن و حول این موضوعِ مشخص، نقد برآیندِ تاریخی این نیروها در شرایط فعلی است.

پاندمی کرونا تا همین‌جا هم چهره‌ی جهان را به‌طور بی‌سابقه و تهدیدآمیزی تغییر داده است؛ در جغرافیای سیاسی ایران نیز در مقام یک بحران انسانی –به‌معنای واقعی کلام – به‌طور رعب‌آوری پیش روی ما جاری‌ست. اینک هم مخاطرات کابوس‌وار این بحران و هم امکانات معینی که برای کنش سیاسیِ بدیل می‌گشاید، تعهد و درایتِ سیاسی ما را محک می‌زنند.

---------------------------------------------------

* این نوشته‌ها از اواخر اسفند ۹۸ عمدتا در وبسایت کارگاه دیالکتیک انتشار یافته‌اند (به‌جز مقاله‌ی «کرونا: تشدید شکاف درونیِ دولت–ملت در ایران و مساله‌ی سوژگی» که در نشریه‌ی منجنیق منتشر گردید). همچنین در کانال تلگرامی کارگاه این یادداشت‌ها زیرمجموعه‌ی مطالبی هستند که با هشتگ #کرونا_اندیشی مشخص شده‌اند.

---------------------------------------------------

لینک دسترسی به متن: 👇

https://kaargaah.net/?p=1045

دریافت متن در فرمت پی.دی.اف. :👇

http://pdf.kaargaah.net/122_Tyranny_of_Corona_and_Catastrophe_Living_A_Critique_of_Leftists_Encounter_HAmin.pdf

دریافت متن در فرمت ورد

-------------------------------------------
@kdialectic
#کرونا_اندیشی - 20


بازاندیشی در معنای کشتار جمعی

نرمالیزه‌سازی بحران کرونا و چالش چپ
(بخش دوم*)

امین حصوری



فرازی از متن: 👇

به‌رغم حضور آشکار خطرات همه‌گیریِ کرونا، در بیشتر کشورهای جهان مسابقه‌ای علنی برای بازگشایی سریع‌تر اقتصاد و جامعه آغاز شده است. برای کشورهای کانونیِ سرمایه‌داری، عقب‌ماندن از این مسابقه، جایگاه اقتصادی آتی این کشورها در سلسله‌مراتب قدرت جهانی را تهدید می‌کند: هرچه اقتصادی پیشرفته‌تر باشد، کمتر تاب تحمل وقفه‌ها و اختلال‌های اقتصادی را دارد. و درخصوص کشورهای پیرامونی («در حال توسعه»)، عقب‌ماندن از این مسابقه، توده‌ی انباشته‌شده‌ی تنش‌های اجتماعی-تاریخیِ را بحرانی‌تر کرده و ثبات سیاسیِ شکننده‌ی قدرت‌های حاکم بر این کشورها را تهدید می‌کند. دولت‌ها بنا به درهم‌تنیدگیِ ساختاری‌شان با مناسباتِ اقتصاد سرمایه‌دارانه، پس از انکار اولیه‌ی ابعاد فاجعه و تعلل و سردرگمیِ بعدی درخصوص نوعِ مواجهه، در نهایت با قاطعیت مسیر خویش را برگزیدند. چون برای آنها روشن بود که نجات حداکثری اقتصاد با نجات حداکثری جان انسان‌ها در یک ظرف نمی‌گنجد. برخی (مانند دولت بریتانیا) صراحتا این انتخاب را در پوشش راهکار ظاهرا علمیِ «مصونیت جمعی» (یا مصونیت گله‌ای/Herd Immunity) اعلام کردند و برخی نه. بسیاری از دولت‌ها تحت فشار افکار عمومی ملتهب و نگرانی‌های سیاسی-اجتماعی و ناروشنی‌های موجود، حدود دو ماه با این مهمان ناخوانده مدارا کردند و بیش و کم اقداماتی حفاظتی را اعمال کردند. اما در نهایت منطق چیره‌ی اقتصادی بار دیگر غالب شد تا همگان بدانند که در نظام سرمایه‌داری، اقتصاد بر فراز جامعه ایستاده است. جمله‌ای که چندی پیش دونالد ترامپ در اوج درگیریِ کشورش با پیامدهای انسانی کرونا بیان کرد («چه با کرونا و چه بی کرونا اقتصاد را بازگشایی می‌کنیم!») بیان صریح و بی‌آلایش و فشرده‌ی همین واقعیت است، که دولت‌های دیگر (به‌جز دولت‌های معدودی نظیر برزیل و ایران) از بیان روشن آن طفره می‌رفتند. با این اوصاف، می‌توان گفت: اقتصاد سرمایه‌داری چندی‌ گرسنه مانده بود و اینک برای «خون تازه» بی‌تابی می‌کند.

با بازگشایی فضای جامعه برای ازسرگیریِ کسب‌وکار معمولِ اقتصادی به‌زودی این تصور در سطح عمومی غالب گردید که گویا خطر کرونا از میان رفته است یا دیگر چندان جدی نیست؛ تو گویی روح سرمایه‌داری از خواب ناهنگامش برخاست و همچون خدایگان اساطیری فرمان داد که کرونا محو گردد و کرونا هم اطاعت کرده است.

چندان جای شگفتی نیست که عموم مردم از این بازگشاییِ آمرانه یا عادی‌سازیِ بحران استقبال کرده‌اند. چون از یک‌سو، دولت‌ها با تکیه بر نهادهای علمیِ دولتی و با نفوذ مسلط‌شان بر فضای رسانه‌ای، وجهه‌ای علمی به داعیه‌ها و تصمیمات‌شان می‌بخشند (و درصورت لزوم دستگاه سرکوب را برای حذف شواهد مخدوش‌کننده‌ی این تصویرسازی به‌کار می‌گیرند)؛ و از سوی دیگر، اکثر مردم بنا به دشواری‌های حاد وضعیت محدودکننده‌ای که از سر گذرانده‌اند، به‌طور درونی مایلند داعیه‌های نخبگان دولتی درخصوص مهار خطر کرونا و افول بحران سلامتی را بپذیرند: خواه از آن رو که در نبود سازوکارهای حمایت اقتصادی از سوی دولت، بخش بزرگی از مزدبگیران برای تامین معیشت خود نیازمند کار روزانه هستند؛ و خواه از آن رو که در درازمدت، زندگیِ «نرمال» در ترس و اضطراب دایمی ناممکن است. بنابراین، می‌توان گفت در اینجا نوعی همدستی تراژیک بین میل موجه و نیاز عینی اکثریت مردم با ملزومات چرخش اقتصاد سرمایه‌داری در کار بوده است، که البته امر غریبی نیست؛ چون تضادمندی‌های درونیِ شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری محدود به ساحت تولید نیست، بلکه طی اجتماعی‌شدن فزآینده‌ی تولید (در سده‌ی بیستم)، این تضادمندی‌ها به حیات اجتماعی هم شکل بخشیده‌اند و «شکل اجتماعیِ» متناسبِ خود را خلق کرده‌اند که مهم‌ترین نمودِ آن وابستگی زیستیِ پارادوکسیالِ ستمدیدگان به تداوم نظم ستمگرانه‌ی حاکم است. 


لینک دسترسی به متن: 👇

https://kaargaah.net/?p=1011

دریافت متن در فرمت پی.دی.اف. :👇

http://pdf.kaargaah.net/119_Herd_Immunity_Corona-Pandemic_and_the_Left_part2_HAmin.pdf

* بخش نخست این نوشتار

-------------------------------------------
@kdialectic
#کرونا_اندیشی - 19

بازنشر:

«بحران کرونایی»: خصوصی سازی سود، اجتماعی کردن زیان!

نویسنده: نازنین و یامین

بازنشر از نشریه ی گرایش سوسیالیسم انقلابی - اردیبهشت 1399

لینک دسترسی به متن: 👇

http://revolutionary-socialism.com/facorona-crisis-privatizing-profits-socialising-costs/

دریافت مطلب در نسخه پی. دی. اف. :👇

http://revolutionary-socialism.com/wp-content/uploads/2020/05/rs-ny-corona-2-v1-1.pdf

-------------------------------------------
کانال تلگرام ی کارگاه دیالکتیک:
@kdialectic
#کرونا_اندیشی - 18

جهش های ویروسی و بار بعدی

ما هنوز از کل ماجرا در باره ی ویروس COVID-19 خبر نداریم و هنوز مطمئنم نیستیم دقیقا از کجا نشأت گرفته است. اما وقتی به اطلاعات منتشر شده در باره ی خطر پاندمیک شدن ویروس های مشابه در سالهای اخیر مراجعه می کنیم: مثلاً موارد H1N1 (آنفولانزای خوکی) و H5N1 (آنفولانزای مرغی)؛ روشن می‌شود که این ویروس ها در کارخانجات تولید خوک و مرغ و طیور «تولید شدند». صنعت مرغداری معمولاً همان جایی است که ویروس های جدید از دل آن رشد کرده و جهش یافته اند. به این معنا که از شکلی فقط مختص حیوانات به شکلی جهش کرده اند که به انسان‌ها هم سرایت یافته اند. این انواع موتاسیون یا جهش کرده است که سلامت و زندگی انسانی را با شدت به خطر می اندازند چون سیستم دفاعی بدن ما آن‌ها را نمی شناسند و قادر به مقابله با آن‌ها نیستند.
به گفته ی مقامات بهداشت و درمان آمریکا از بین 16 نوع ویروس آنفولانزا، 11 تایشان از نوع H5 و H7 نشأت می گیرند. در سال 2018 محققان 39 گونه از موتاسیون یا جهش ژنتیک را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدند که علت همه ی آن‌ها به جز دو مورد را می توان به مرغ داری صنعتی نسبت داد. در آمریکا گفته شد که نرخ مرگ و میر ناشی از COVID-19 زیر دو درصد است. اما مرکز کنترل بیماری در آمریکا، در باره ی ویروس H5N1 این نرخ را 60 درصد اعلام کرد. پس از یک دوره ی کوتاه افزایش مرگ و میر در سال 2017، این ویروس به شدت مهاجم، به ناگهان در خود فرو رفت و شیوع بیشتری نیافت. اما نانسی فاکس رئیس این مرکز هشدار می‌دهد که سرنوشت پاندمی کنونی هنوز معلوم نیست. به نظر او یک جهش ژنتیک کافی است تا H5N1 (آنفولانزای مرغی) به خطری مشابه دست یابی یک گروه تروریستی به انبار سلاح های هسته ای تبدیل شود.
پیامدهای شیوع ویروس کنونی با نرخ مرگ دو درصدی را هم امروز با از کار افتادن همه ی نظم کنونی می توانیم مشاهده کنیم وضعیتی که حتی بازماندگان قربانیان را از مشایعت عزیز از دست رفته شان بازمی دارد. از این مجمل باید خود بخوانیم حدیث مفصل و بدانیم که پیامدهای یک نرخ مرگ 50 یا 60 درصدی چه فاجعه ی عالم گیری را رقم خواهد زد. در ضمن باید از خود بپرسیم که آیا ویروس بعدی از جان کودکان به سهولت این بار چشم‌پوشی خواهد کرد؟ نرخ مرگ و میر کودکان مبتلا به H5N1 دقیقاً 50 درصد خواهد بود. تصور کنیم که به ناگهان 50 درصد از دوست و آشنا و خانواده را از دست بدهیم. برای ایجاد کمترین تغییرات، نیاز به اراده ای بزرگ هست. بنابراین، برای ایجاد چنین تغییرات بزرگی اراده ی بسیار بزرگتر ی باید بسیج شود. از آنجا که یک ضرورت وجودی (اگزیستانس) و یک ضرورت طبیعی با حقانیت از چنین بسیج اراده ای حمایت می کند، بنابراین چنین بسیج نیرویی نباید چندان دشوار باشد.

-------------------------------------------
کانال تلگرام ی کارگاه دیالکتیک:
@kdialectic
#کرونا_اندیشی - 17

کرونا و روز جهانی کارگر

روز جهانی کارگر درحالی فرا‌می‌رسد که با بحران کرونا طبقۀ کارگر در ایران و سرتاسر جهان به‌مراتب بی‌ثبات تر، بیش از پیش در تنگنا قرار گرفته و به حال خود رها شده است. به‌سان مابقی بحران‌ها، بحران کرونا نیز تناقضات و تضاد‌های نظام جهانی سرمایه‌داری را آشکار ساخته و این واقعیت مسلم را عیان کرده که در بحران‌ها نه فقط طبقۀ کارگر به‌طور عام و انتزاعی بلکه همچنین بی‌ثبات‌ترین و شکننده‌ترین اقشار اجتماعیِ درون این طبقه اند که بیشترین صدمه و بها را در بحران می‌پردازند. همانطور که سیاهان و مهاجران در طبقۀ کارگر آمریکا بیشترین کشته و بها را داده اند، در ایران نیز این زنان و پرستاران و بی‌ثبات‌کاران و مهاجران افغانستانی و ملل تحت ستم اند که بیش از دیگران مورد آسیب بحران قرار گرفته و می‌گیرند.

شکل و محتوای بحران هرچه باشد، خواه اقتصادی- سیاسی، خواه محیط‌زیستی و ژئوپولیتیک – پاسخ جمهوری اسلامی درقبال بحران همواره یکی‌ست: از یک طرف با فریبکاریِ صریح، سیستماتیک و خودآگاه اطلاعات و اذهان عمومی را دستکاری می‌کند و ازطرف دیگر نه فقط از گروه‌های اجتماعی متضرر محافظت نمی‌کند بلکه همچنین فشار و خسارت‌های برآمده از بحران را بر گرده‌های طبقۀ کارگر و فرودستان خالی می‌کند. بحران کرونا نیز استثنایی بر این منطق نیست. دولت سرتاپا نولیبرال روحانی، که به‌جای سلامت تقدم را به سرمایه و سود داده، به بهانۀ تحریم‌ها از خود سلب مسئولیت کرده و از فراهم‌کردن هرنوع امکانات پایه‌ای بهداشتی و قرنطینه سرباز زده و درنهایت بحران را نرمالیزه ساخته. در بطن چنین بستری‌ست که دولت از بحران کرونا فرصتی ساخته برای تضعیف هرچه‌ بیشتر طبقۀ کارگر و جبران کمبود بودجه‌ای که با افت تاریخی قمیت نفت در بازار جهانی به مراحل سرسام‌آوری دارد می‌رسد.

اینطور که می‌گویند، در زبان چینی بحران هم‌زمان هم به‌معنای خطر است هم به معنای فرصت. چنانکه پیداست، جمهوری اسلامی دلالت‌های چینی کلمۀ بحران را به‌خوبی دریافته و برخلاف سال‌های گذشته امسال حتی همان آئین صوری و توخالی حضور نمایندگان کارگران در جلسۀ تعیین حداقل دست‌مزد هم رعایت نکرد. حداقل دست‌مزد، که سال‌هاست با تهدید و سرکوب فعالین و نهاد‌های مستقلِ کارگری پایین‌نگاه داشته شده، با لحاظ‌کردن تورم 40 درصدی پایین‌تر از سال‌های قبل تعیین شد. علاوه‌بر اینها، نه فقط میلیون‌ها نفر اخراج یا در آستانۀ اخراج‌شدن قرار گرفته‌اند، بلکه همچنین مدت قرارداد‌های کاری به‌شکل غریبی کاسته شده (قرارداد‌های اسنپ‌فود از سه ماه به دو هفته تغییر کرده و دولت در بحبوحۀ کرونا با پرستاران قرارداد‌های 89 روزه می‌بندد!). دست آخر، دولت نولیبرال روحانی، درغیاب فعالیت‌های مولد اقتصادی و نقدینگی سرسام‌آور کنونی، برای کسری بودجۀ خود به‌طرز بی‌سابقه‌ای افراد را تشویق به سرمایه‌گذاری در بورس کرده و منجر به شکل‌گیری حباب کاذبی شده که به‌زودی خواهد ترکید و دوباره این طبقۀ کارگر خواهد بود که بیش از پیش مالباخته، مقروض و متزلزل می‌شود.

اگر بناست طبقۀ کارگر دربرابر هجمه‌های نولیبرال و همۀ صور ستم و نابرابری بایستد و از منافع همگانی و جمعی خویش دفاع کند، لاجرم باید با تمام توان خود درجهت شکل‌گیری سوژۀ جمعی حرکت کند. پیش‌شرط چنین امری، بازتعریف طبقۀ کارگر و رها‌کردن این طبقه از قید‌وبند‌های دگماتیک است. در سطح جهانی، مبارزات کارگری تا پیش از دهۀ 60 میلادی عمدتاً درنسبت با تولید سرمایه در کارخانه تعریف می‌شد و "هویت" طبقۀ کارگر نیز به‌همان ترتیب با مزدبگیران مذکرِ واحد‌های صنعتی شاخته می‌شد. از دستاورد‌های مبارزات دهۀ شصت میلادی – نه فقط مبارزات دانشجویان در می 68 فرانسه بلکه همچنین مبارزات ضد‌استعماری جهان سوم و مبارزات سیاهان در امریکا– بود که طبقۀ کارگر از انحصار عرصۀ تولید بیرون آمد و در عرصۀ بازتولید تکثیر شد. وقتی مناسبات ستم و قدرتِ سرمایه از عرصۀ تولید به جامعه در تمامی عرصه‌های اجتماعی تکثیر شود، مبارزات طبقاتی دیگر نه فقط در کارخانه بلکه بیرون از کارخانه در خیابان و خانه علیه مرد‌سالاری، تخریب محیط زیست و استعمار و امپریالیسم شکل می‌گیرد. در بطن چنین بستری‌ست که زنان و کولبران و ملل تحت ستم و کارگران مزدبگیر و اجاره‌نشین‌ها و معلمان همگی در یک جبهه دربرابر استثمار، انقیاد و انواع‌و‌اقسام ستم مقاومت می‌کنند.
-------------------------------------------
کانال تلگرام ی کارگاه دیالکتیک:
@kdialectic
#کرونا_اندیشی - 16

نرمالیزه کردن بحران کرونا و چالش چپ

امین حصوری


برشی از متن:👇

در هفته‌های اخیر بسیاری از کارشناسان و سازمان‌های بهداشتی در سطح جهانی و  داخلی هشدار داده‌اند که بازگشایی زودهنگام فعالیت‌های اقتصادی و تعجیل در عادی‌سازیِ روال زندگی اجتماعی می‌تواند تلاش‌های انجام‌شده برای مهار نسبیِ همه‌گیریِ کرونا را نقش بر آب کند و موج دومِ سهمگین‌تری از پاندمیِ کرونا را به‌بار بیاورد. در همین راستا، آنها ازجمله با ارجاع به نحوه‌ی پیشروی «آنفلوانزای اسپانیایی»، نسبت به عواقب بسیار وخیم‌تر موج دوم کرونا هشدار داده‌اند. در این بین، اکثر دولت‌ها با منطق عام خویش که همانا برتری بی‌چون‌وچرایِ ساحت اقتصادی بر حیات اجتماعی است، با سرسختیِ آشکاری روند احیایِ «حیات اقتصادی» (business as usual) را در پیش گرفته‌اند. البته برخی از دولت‌ها (نظیر آلمان) درستیِ چنین هشدارهایی را تماما انکار نمی‌کنند، اما بنابر «واقع‌بینیِ» کاسب‌کارانه‌شان «چاره‌ی دیگری نمی‌بینند»؛ چون برای آنها «بدیل دیگری وجود ندارد»، ‌جز نجات آنچه از اقتصاد سرمایه‌داری باقی مانده است، با همه‌ی هزینه‌هایِ ممکنِ آن. دولت‌ها درعوض، با تایید نسبیِ هشدارهای متخصصان می‌کوشند توپ را به زمین توده‌ی مردم بیاندازند؛ بدین‌معنا که مزدبگیران باید ضمن ادامه‌ی کار مزدی در این وضعیت پرخطر، تدابیر بهداشتی را هم رعایت کنند (آنها مسئول حفظ سلامتی خود هستند).
...
ارابه‌ی دولتِ (state) ایران هم از مدت‌ها پیش چهارنعل در همین جهت حرکت می‌کند. نیروی پیشرانِ عامِ حرکت آن، طبعا همان منطقِ اولویتِ مطلقِ ساحت اقتصادی‌ست؛ همچنان که طیف وسیعی از نخبگان اقتصادی و سیاسی به کرات بر آن تاکید کرده‌اند. همزمان، این ارابه از یک نیروی پیشران خاص هم برخوردار است، که همانا انباشتِ انفجارآمیز بحران‌های متعدد و تنش‌ها و پیامدهای درهم‌تنیده‌ی آنها در فضای جامعه است. با توجه به این‌که اقتصاد ایران از سال‌های پیش با بحران مواجه بوده و نیز با نظر به ناکارآمدی‌ِ ساختاری دولت، نازل‌بودن مشروعیت سیاسیِ آن و دلالت‌های خیزشِ اعتراضیِ آبان 98، روشن است که برای دولت جایی برای اضافه‌شدن پیامدهای اقتصادیِ بحران کرونا باقی نمی‌ماند.
...
به‌واقع، دولت ایران پیشاپیش هزینه‌های انسانی چنین رویکردی را (که برخی از کارشناسان شمار مرگ‌ومیر آن را رقمی بین یک تا دو میلیون نفر اعلام کرده‌اند) پذیرفته است، بی‌آنکه آن را رسما اعلام کند. درعوض، راهکار اصلی دولت برای کاهشِ پیامدهای سیاسیِ پیشبردِ این رویکرد، همانند گذشته مدیریتِ سرکوب‌گرانه‌ی داده‌ها و افکار عمومی در جهت تحریف و انکار ابعاد بحران و پیامدهای انسانیِ آن است. دولت ایران به‌مثابه‌ی تمامیتی خودآگاه که هستیِ خود را همچون «هدفی در خود» تلقی می‌کند، وظایفی مهم‌تر از حفاظت از جان شهروندان را پیشِ روی خود می‌بیند که مشخصه‌ی مشترکِ همه‌ی آنها «حفاظت از خویش» است. ...

اینک با وضعیتی مواجه هستیم که در آن دو خط سیر عینی و هم‌تافته به‌طرز بارزی اهمیت دارند: یکی این واقعیت که به‌رغم تهدید جدی ویروس کرونا برای سلامتی، بخشی از مزدبگیران ناچارند که کمابیش به‌روالِ سابق کار کنند (کارهایی که لزوما ارتباط مستقیمی به تامینِ نیازمندی‌های عمومیِ دوره‌ی بحران کرونا ندارند)؛ و دیگری این واقعیت که دولت ایران می‌کوشد (به‌ظاهر نظیر بسیاری از دولت‌ها، ولی به‌مراتب هارتر و خشن‌تر و غیرمسئولانه‌تر) وضعیتی را که به‌هیچ رو عادی نیست، نرمالیزه‌ نماید.
بر چنین پس‌زمینه‌ای، درمیان نیروهای چپ (خواه در آلمان و خواه در سطح جهانی) گرایشی بدین‌سمت به‌چشم می‌خورد که بر مبنای انتقاداتی که به پیامدهای اقدامات حفاظتیِ دولت‌ها در فاز اولیه‌ی پیشرویِ ویروس کرونا داشته‌اند، ناخواسته از سیاستِ اولویتِ تامین سلامت عمومی پا پس بکشند و به‌طور ضمنی با رویکرد کنونیِ دولت‌ها در جهت نرمالیزه‌سازی بحران کرونا هم‌نوایی کنند، بی‌آنکه لزوما به این همنوایی واقف باشند یا آن را صریحا بیان کنند. دلایلِ قابل تصور برای این موضع‌گیری انفعالی را باید در انتقادات عمده‌ای جستجو کرد که تاکنون از سوی نیروهای چپ نسبت به کاستی‌های تدابیر دولتی عرضه شده‌اند. ...

دریافت نسخه‌‌ی پی. دی. اف.:👇

http://pdf.kaargaah.net/116_Herd_Immunity_against_Corona-Pandemic_and_the_Left_HAmin.pdf

دریافت مطلب در فرمت «ورد»:👇

http://pdf.kaargaah.net/116_Herd_Immunity_against_Corona-Pandemic_and_the_Left_HAmin.docx

-------------------------------------------
کانال تلگرام ی کارگاه دیالکتیک:
@kdialectic
#کرونا_اندیشی - 15
#تجارب_جهانی_بحران_کرونا - 3

( آشنایی با اقدامات، تجارب و مطالباتِ فعالین سیاسیِ دیگر کشورها در مواجهه با بحران کرونا – شماره سه)


گویا ما برای کسی اهمیتی نداریم!

مصاحبه با یک پناهنده‌ی بیکار در رابطه با پیامدهای بحران کرونا 

امین حصوری

برشی از مقدمه:👇

... سومین شکل کنش «همبستگی» در جامعه آلمان، همبستگی از منظر چپ رادیکال است، که برقراری ارتباط با توده‌ها درجهت رشد اندیشه‌ی انتقادی، توانمندسازیِ بدنه‌ی فرودست جامعه و زمینه‌سازی برای سازمان‌یابی از پایین را هدف قرار می‌دهد. این دست ابتکارعمل‌های همبستگی (از منظر چپ)، در امتداد همان چرخش استراتژیکِ متاخرِ بخشی از نیروهای چپ رادیکال جای می‌گیرند که اینک بنا به حساسیت موقعیت تاریخی، پذیرش و اقبالِ نسبیِ بیشتری (گرچه دیرهنگام) نزد آنان یافته است. چون چپ رادیکال اینک به میانجی دلالت‌های عینیِ بحران کرونا با این واقعیت روبرو شده است که توده‌ی ستمدیدگان یا بدنه‌ی فرودست جامعه (تلویحا طبقه‌ی کارگر)، به‌رغم ظاهر خاموش و مطیع، مبارزات غیر پی‌گیر و ناتمام، و حتی واکنش‌های گهگاهیِ ارتجاعی‌اش، از چه پتانسیل عظیمی برای رویارویی با سیستم برخوردار است. بنابراین، شکافی که بحران کرونا در دل وضعیتِ مسلط باز کرده است، همزمان به عرصه‌ی رویارویی هژمونیک نیروهایی متعارض بدل شده است که وجه‌مشترک همه‌ی آنها کسب جایگاه سیاسیِ تعیین‌کننده(تر) در آرایش قوای آینده‌ی نزدیک است.   
در گستره‌ی تحرکات «همبستگیِ» برآمده از بحران کرونا، فعالیت سیاسی در محلات شهری در بسیاری از شهرهای آلمان گسترش قابل‌توجهی داشته است و همان‌طورکه اشاره شد، بخشی از نیروهای چپ رادیکال نیز از خاستگاه و منظر سیاسی خاص خویش (ضرورت پیوندیابی با جامعه و «سیاست از پایین»)، به اشکالی از کنش‌های همبستگی روی آورده‌اند یا بعضا فعالیت‌های پیشین خود در این حوزه را شدت بخشیده‌اند، که فعالیت سیاسی در محلات محروم شهری («سیاست محلات») بخش مهمی از آن است. 

متن حاضر، که مصاحبه‌ای‌ست با یک پناهنده‌ی بیکار، در چنین بافتاری تهیه شده است. در این نمونه‌ی معین از «سیاست محلات»، کوشش می‌شود در کنار سایر اقدامات برای توانمندسازیِ جمعیِ مردم فرودست در یک محله‌ی شهریِ محروم و عمدتا «خارجی‌نشین»، تجارب زیسته‌ی فردی در رویارویی با بحران کرونا گردآوری و در قالب یک هفته‌نامه‌ی چهاربرگی (به چندین زبان) منتشر گردند؛ به‌بیان دیگر، صداهای مردم، گردآوری شده و به‌سمت گستره‌ی وسیع‌تری از خود آنان بازگردانده می‌شود. عنوان این هفته‌نامه چنین است: «مجله‌ی محله: صداهایی از محله». بخشی از ایده‌ی بی‌واسطه‌ی این کار، پیوندیابی بیشتر با مردم در جریان تماس‌های اولیه، تهیه‌ی مصاحبه و خصوصا هنگام پخش دستیِ هفته‌نامه (جدا از انتشار آن در کانال‌های اینترنتی و شبکه‌های مجازی) است {پخش هفته‌نامه عمدتا در مقابل سوپرمارکت‌ها و دیگر نقاط تردد فعلیِ مردم انجام می‌شود و اکثرا با استقبال نسبتا خوبی روبرو می‌شود و باب گفتگوهای خودجوش را باز می‌کند}. اما هدف باواسطه‌ی تهیه‌ و انتشار این مجله، تقویت فرآیندِ بازگشت به سیاست یا «سیاسی‌کردنِ» (Politisierung) توده‌ها در عصری‌ست که سیاست‌زُدایی یکی از شاخصه‌های اصلی آن بوده است، ولی اینک با ظهور بحران کرونا شکافی در آن ایجاد شده است. باور کلی و مبناییِ این ابتکارعمل آن است که «سیاسی‌کردنِ» فرودستان، درکنار توانمندسازی و سازمان‌یابی، رئوس درهم‌تنیده‌ی مثلثی هستند که هر استراتژی رهایی‌بخش برای شکل‌گیری یک ضدقدرت در برابر نظم مستقر به‌ناچار باید آنها را به‌طور همزمان در خود بگنجاند. 

دریافت نسخه‌‌ی پی. دی. اف.:👇

http://pdf.kaargaah.net/115_Interview_Corona-Pandemie_StadtteilPolitik_Farsi_HAmin.pdf

دریافت مطلب در فرمت «ورد»:👇

http://pdf.kaargaah.net/115_Interview_Corona-Pandemie_StadtteilPolitik_Farsi_HAmin.docx

-------------------------------------------
کانال تلگرام ی کارگاه دیالکتیک:
@kdialectic
#کرونا_اندیشی - 14

دولت قرنطینه‌ساز یا دولت اجتماعی؟

واقعیت این است که ابتدا باید ارزیابی روشنی از وضعیت پاندمی کنونی داشته باشیم. متخصصان در همان آغاز کار اعلام کردند که با احتساب نرخ 0.6 درصدی مرگ و میر و با توجه به جمعیت هفت میلیاردی کره زمین، اگر کاری برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا انجام نشود حدوداً 40 میلیون انسان در سراسر جهان به کام مرگ فرو می‌روند، از این میان حدود 5 میلیون نفر فقط در اروپا خواهند مرد. یعنی نرخ مرگ و میر که در سطح جهانی سالانه 55 میلیون نفر است تقریباً دو برابر خواهد شد. هیچ‌کس با اطمینان نمی‌تواند بگوید که ویروس کرونا چه میزان تلفات انسانی از ما خواهد گرفت. فعلاً این رقم حدود 120 هزار نفر است و میزان مرگ و میر در ایتالیا و آمریکا از 20 هزار نفر گذشته است. پزشکان و متخصصان امیدوارند رقم تلفات خیلی کمتر از آن چیزی باشد که بدون دخالت دولت‌ها ممکن بود اتفاق بیفتد. در سال 1918 آنچه به نام بیماری اسپانیایی نامیده می‌شد تقریباً 50 میلیون آدم را به کام مرگ فرستاد یعنی دو درصد از جمعیت آن روز جهان. آن آنفلوآنزا در آمریکا و اروپا 05 درصد از جمعیت و در آفریقای جنوبی و اندونزی 3 درصد و در هند 5 درصد از جمعیت را به دیار باقی فرستاد. امروز هم همین وضعیت یعنی نابرابری در نرخ مرگ و میر می‌تواند در کشورهای فقیری که سیستم بهداشت و درمان مناسبی نداشته‌اند و با پیروی از ایدئولوژی دولت کوچک‌ساز، این سیستم‌ها را بیشتر درب و داغان کرده‌اند، قربانی بسیار بیشتری بگیرد. قرنطینه‌ی اجتماعی برای اقشار پردرآمدتر است که امکان چشم‌پوشی از درآمد و کسب و کار را دارند. بدون یک حداقل درآمد یا مزد اجتماعی، امکان خانه‌نشینی برای بسیاری از مردمان فقیر عملاً وجود ندارد. در هند، وضعیت اضطراری کار را به جایی کشانده که میلیون‌ها کارگر فصلی و موقتی و دست‌فروش از شهرهای بزرگ بیرون رانده شده و به مناطق روستایی برگردانده شده‌اند و همین به منازعات فیزیکی بسیار وخیمی در هر دو قسمت انجامیده و امکان گسترش ویروس را هم تشدید کرده است.
بهترین راه حل در وضعیت کنونی، دولت جامعه‌بنیاد یا اجتماعی است که به نوسازی و بازسازی زیرساخت‌های جامعه و پرورش نسل جوان روی بیاورد و روی پاهای خود بایستد. در غرب آفریقا کشورها در حال ایجاد نوع جدیدی از سیستم پولی هستند که وابستگی سیستم پولی این کشورها به یورو (فرانسه) را قطع کند، تمهیدی که برای بسیج جریان پول و سرمایه‌ی کشورهای قوی خوب بود. در حالی که اکنون با تغییر استاندارد پولی می‌توانند به تأمین نیازهای داخلی خود رو بیاورند و نگران دستورالعمل‌های سیستم پولی اروپا نباشند. اگرچه در کنار همه‌ی این تمهیدات باید سازوکارهای دمکراتیک تقویت گردد تا امکان عملی و واقعی کنترل دولت‌ها و مالیه‌ی آن‌ها ممکن گردد.
سیستم اقتصادی کنونی که در دهه‌های 1980 و 1990 در سطح جهانی ایجاد شد به توصیه‌ی کشورهای ثروتمند جهان و به ابتکار آنان بود و مأمنی فراهم کرد برای میلیاردها و شرکت های چندملیتی تا از مالیات فرار کنند و در نتیجه امکان مالیات‌گیری کشورهای فقیر از آنان سلب شد. همین هم امکان ساخت دولت ملی را در این کشورها تقریباً ناممکن کرده است. به همین جهت باید به سمت مالیات‌گیری‌های سنگین از شرکت‌های چندملیتی و ثروتمندان و میلیاردرهای جهان رو آورد تا برای وضعیت بهداشت و سلامت جهان در چارچوب سیاست‌های بین‌المللی چاره‌ای اندیشید.

منبع: تی وی سوئد، کانال 4

-------------------------------------------

کانال تلگرامی کارگاه دیالکتیک:
@kdialectic
#کرونا_اندیشی - 13
چرا و چگونه اعتصاب اجاره‌بها راه بیندازیم؟

(بازنشر از کانال سرخط)

ضرورت این لحظه، کنش قاطع و جمعی می‌طلبد. ما این کار را می‌کنیم تا از خودمان و اجتماع‌مان محافظت و مراقبت کنیم. اکنون بیشتر از هر زمان دیگری، ما از بدهی امتناع می‌کنیم و از استثمار شدن سر باز می‌زنیم. ما این بار را به خاطر سرمایه‌داران و صاحبان املاک متحمل نخواهیم شد.
برای میلیون‌ها نفر که قادر به پرداخت اجاره و قبض‌های خود نخواهند بود، این امر یک توفیق اجباری است. میلیون‌ها نفر بیشماری که هشتشان گروی نه‌شان است، از پیش شغل و درآمدشان را از دست داده‌اند و درآمدی برای پرداخت اجارۀ خود ندارند. بهترین راه برای حمایت از آن‌ها اعتصاب همۀ ماست، که باعث می‌شود مقامات نتوانند هرکسی را که اجاره نمی‌پردازد، هدف قرار دهند. اگر امکانی برای کسب درآمد وجود ندارد، بانک‌ها و صاحب‌خانه‌ها نیز نباید بتوانند به کسب سود از رهن، وام و اجاره ادامه دهند. عقل سلیم همین را می‌گوید. در شرایطی که دولت و صاحبان سرمایه برای سوداندوزی خود کارگران را در شرایط اپیدمی وادار به کار می‌کنند، اعتصاب اجاره‌بها می‌تواند با کم کردن هزینه‌های زندگی کارگران، به آنان در امتناع از کار در شرایط غیرمناسب و راه افتادن جنبش‌های اعتصاب کارگری یاری برساند.
اعتصابات اجاره‌بها پرمخاطره‌اند. برای کاهش مخاطرات، هرچه پرشمارتر باشیم بهتر است. اکنون زمان همبستگی است.
کنش‌های مستقیم جمعی، مانند اعتصاب برای لغو اجاره‌بها، راه خوبی برای تغییر در دینامیک قدرت ما در برابر حکومت است؛ به‌طوری که می‌توان این کار را تا مداخله برای لغو رهن‌ها (وام‌ها) و اجاره‌های تمامی افراد ادامه داد. 
جمع‌شدن به‌عنوان مستأجران یک صاحب‌خانه، سامان‌دهی یک اعتصاب اجاره‌بها را برای ما ساده‌تر، و استفاده از راه‌حل‌های قانونی (مانند اخراج) را برای صاحب‌خانۀ شما پیچیده‌تر می‌کند.

مراحل پیگیری:
اطلاعات بیشتری کسب کنید: دربارۀ ملاحظات حقوقی بخوانید.
با هم‌اتاقی‌ها و همسایگان و افرادی که با شما در یک ساختمان زندگی می‌کنند و همچنین با افرادی که صاحب‌خانۀ مشترکی با شما دارند، اگر آن‌ها را می‌شناسید یا می‌توانید با آن‌ها ارتباط برقرار کنید، درمورد اعتصاب بحث کنید.
یک ملحفۀ سفید در مقابل خانۀ خود آویزان کنید تا نشان دهد که شما خواستار الغای اجاره‌بها و رهن هستید و در صورتی که دولت اقدامی نکند، دست به اعتصاب اجاره‌بها خواهید زد.
استراتژی‌های مناسبی برای موقعیت‌های مختلف خود ابداع کنید. این مثال‌ها را در نظر بگیرید:

اگر توانایی پرداخت اجارۀ خود را دارید، دربارۀ کنارگذاشتن پول فکر کنید تا در صورت اتمام بحران، اگر نیاز شد، بتوانید تمام اجاره‌های پرداخت‌نشدۀ‌تان را پرداخت کنید.
اگر در یک گروه زندگی می‌کنید، با سایر ساکنان صحبت کنید تا ببینید چگونه می‌توانید به شکل جمعی اعتصاب کنید.
اگر صاحب‌خانۀ شما واحدهای زیادی دارد، سعی کنید تا جایی که ممکن است با تعداد بیشتری از آن‌ها درمورد اعتصاب صحبت کنید. در شرایطی که بسیاری از مستأجران یک صاحب‌خانه اعتصاب اجاره‌بها می‌کنند، موقعیت چانه‌زنی بهتری برای‌تان فراهم می‌شود. بنابراین صاحب‌خانۀ شما مجبور می‌شود چندین منبع قانونی را در نظر بگیرد و با خطر ازدست‌دادن به‌یک‌بارۀ همۀ مستأجرانش دست‌وپنجه نرم کند.
به صاحب‌خانۀ خود اطلاع دهید که قادر به پرداخت اجاره‌بهای خود نیستید.

پاسخ به سوالات شما:
آیا دچار مشکل خواهیم شد؟ عواقب احتمالی چیست؟
اعتصاب‌کردن هرگز بدون مخاطره نیست؛ ولی راهی است برای شنیده‌شدن نیازها و حقوقتان. با جمعی کردن مخاطرات، سازمان دفاعی را نیز جمعی می‌کنیم. هرچه افراد بیشتری مشارکت کنند، شانس اجتناب از مخاطرات نیز بیشتر است. به هر حال، مهم است که با رجوع به قوانین دربارۀ مخاطرات بالقوه، اطلاعات کسب کنیم.
اصلا چرا در اعتصاب شرکت کنیم یا دیگران را به آن تشویق کنیم؟
در شرایط بحرانی وضعیت سلامت، با بسته‌شدن کلیۀ مشاغل غیرضروری، اگر خود را به‌صورت جمعی سازمان‌دهی نکنیم، هزاران نفر به هر حال قادر به پرداخت اجاره‌بها و قبوض خود نخواهند بود.
هرچه افراد بیشتری درگیر شوند، احتمال جدی بودن عواقب برای اعتصاب‌کنندگان کمتر خواهد بود. این یک قمار است همانند قمار اعتصاب در محل کار یا قمار اعتصاب دانشجویی؛ اما این بار برای مستأجران.
«جنبش حقوق مدنی» برای اعتراض به تبعیض و اطمینان از کنترل اجاره‌ها، از اعتصابات اجاره‌بها استفاده کرد. این کار، نوعی نافرمانی مدنی غیرخشونت‌آمیز و یکی از تنها تاکتیک‌هایی است که ما در موارد ابتلا به یک بیماری عالم‌گیر در دست داریم.
تا زمانی که وضعیت بحرانی سلامت وجود داشته باشد، از نظر قانونی نمی‌توانند شما را اخراج کنند. تنها پس از بحران، اگر دولت به خواسته‌های ما پاسخ نداده باشد، خطر اخراج برمی‌گردد. ولی ما تا زمان اعطای لغو اجاره به اعتصاب خود ادامه خواهیم داد.
#کرونا_اندیشی - 12

‏«ژرفای آسمان مبهوتم می‌کند؛ درخشش آن مرا به ستوه می‌آورد. بی‌اعتنایی دریا، سکونِ منظره، منقلبم می‌سازد... آه! آیا باید تا ابد رنج کشیم، یا تا ابد از هر آن‌چه زیباست بگریزیم؟ طبیعت، ای افسونگر بی‌رحم، رقیب هماره‌پیروز، رهایم کن!»

شارل بودلر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#کرونا_اندیشی - 11

بزرگ‌ترین دشمن سرمایه خود سرمایه ست‌. سرمایه‌داری به‌سان ماری می‌ماند که دم خودش را می‌بلعد و درست همان شرایطی را نابود می‌سازد که برای تداوم حیاتش ضروری‌ست. به‌طور‌خاص، رفتار تناقض‌آمیز سرمایه با نیروی کار بیش از پیش در بحران فعلیِ کرونا عیان شده. سرمایه از‌یک سو به بازتولید مستمر نیروی‌کار به‌عنوان منبع اصلی خلق ارزش احتیاج دارد، از سوی دیگر زیر پای بازتولید آن را خالی می‌کند: نه فقط با پایین‌نگاه‌داشتن هرچه‌بیشتر دست‌مزدها بلکه همچنین با کالایی‌سازی آموزش، مسکن و از‌همه‌مهم‌تر خدمات بهداشتی که اهمیت‌اش بیش‌ازپیش بر همگان آشکار شده. فارغ از محتوای میکروبیولوژیک ویروس کرونا، شدت و حدت بحران فعلی تاحد زیادی به تخریب امکان‌های بازتولید اجتماعی توسط چهل سال نولیبرالیسمِ جهانی‌شده برمی گردد. دربطن چنین بزنگاهی‌ست که تصمیم گرفتیم ویدئوی کوتاه زیر را دربارۀ بازتولید اجتماعی ترجمه و منتشر کنیم.

ترجمه تقدیم می شود به پرستاران و پزشکان و همۀ کسانی که با همبستگی اجتماعی‌شان نشان داده‌اند شیوۀ دیگری از بازتولید اجتماعی ممکن است، شیوه ای ورای استثمار و انقیاد، ورای دولت و سرمایه.
-------
@kdialectic
#کرونا_اندیشی - 10

امتناع از بازگشت اجباری به کار:
در ضرورتِ تدارک یک کارزار عمومی


نویسنده: امین حصوری

21 فروردین 1399


فرازی از متن ( بند اول): 👇

1. یک حقیقت ناتمام

مزدبگیران را آشکارا به مسلخ می‌برند و آنها چنان تن می‌دهند (گیریم با دردمندی و شِکوه) که گویی سرنوشتی مقدر است. به‌راستی آیا چنین است؟ اینک کار مزدی دیگر فقط محملِ استتمار و خود-بیگانه‌سازی نیست، بلکه به‌طرزی توامان عینی و استعاری می‌تواند مستقیما مرگ‌بار باشد (علاوه بر «حوادث» کاری مرگ‌بار که در ایران سیری صعودی یافته‌اند). حقیقتی که در گزاره‌ی «اگر از کرونا نمیریم، از گرسنگی می‌میریم» هست، تا چه حد جامع و تعیین‌کننده است؟ و تاچه حد این تن‌دادنِ ناخواسته به اجبارِ «سرنوشت» را همچون یگانه امکانِ عینی موجه می‌سازد؟ باید این سوال را بلند پرسید، هرچند منادیانی از هر سو آن را یادآور گفته‌ی منتسب به ماری آنتوانت بخوانند که محرومان از نان را به خوردن نان‌شیرینی ترغیب می‌کرد. چون مهم‌ترین وظیفه‌ی نقد اجتماعی-سیاسی نشان‌دادن و عمومی‌سازیِ این ایده/باور است که سرنوشت جامعه به دست اکثریت ستمدیده ی جامعه «نوشتنی» است و اینکه این دفتر همواره (با درجات متفاوتی از دشواری) گشودنی است. پس، اگر از مشاهده‌ی این سلاخیِ «قانونی» و آشکار تاسف و اندوه و خشمی را در خود حس می‌کنیم، باید بخشی از این خشم و تاسف را رو به خودمان هدایت کنیم تا از تکانه‌ی احتمالی‌اش این مساله را مورد آسیب‌شناسیِ انتقادی و جمعی قرار دهیم که چرا به‌رغم همه‌ی مبارزات و فداکاری‌ها و صدمات و جان فشانی‌ها، ماحصلِ نقد سیاسی-اجتماعی در جامعه‌ی ما چنین نازل بوده است. در این‌باره عجالتا باید خاطرنشان کرد که چنین نقدی نمی‌تواند به‌لحاظ مضمون، نقدی اخلاقی یا هنجاری باشد و بر کنشی تجویزی بنا گردد. بلکه اگر نقد بنا به ماهیت، معطوف به حقیقت باشد، کارکرد اصلی‌اش آن خواهد بود که از موضع جستجوگری برای تمامیتِ حقیقت، حقایق جزئی و ناتمام (یک‌سویگی ها) را به چالش بکشد. 

تا آنجا که به وضعیت دردآور انبوه فرودستان و مزدبگیران در موقعیت کنونی و بازگشت اجباری آنان به کار به‌رغم خطر ابتلا به ویروس کرونا بازمی‌گردد، اغلبِ داوری‌ها و رویکردهای مشهود از آن رو یک‌سویه‌اند که «عینی‌بودنِ خطر گرسنگی و بی سرپناهی» را همچون تمامی حقیقتِ موقعیتِ کنونیِ مزدبگیران بازنمایی می‌کنند. حال آن‌که بخش مهم دیگری از حقیقتِ این موقعیتِ مشخص آن است که چنین افرادی در مواجهه با این خطر تنها نیستند، چون آنها عبارتند از انبوه کسانی که در معرض این خطر و ستمِ واحد قرار دارند؛ و این هم‌سانی در موقعیت، خود یک واقعیتِ عینی تعیین‌کننده است. و باز، سویه‌ی ‌دیگری از حقیقت آن است که در این ستم مضاعفی که اینک به‌طور فرادستانه (قانونی) بر مزدبگیران تحمیل شده، آنها به‌هیچ‌رو بی‌سلاح (یا «دست‌بسته») نیستند، چون تمام حیات اقتصادی کشور در گرو فعالیت (یا عدم فعالیت) آنهاست، که همزمان اهرمی‌ست برای رویارویی با دولتی که همه‌ی توانش را به‌خدمت گرفته تا آنها مطابق معمول سر کار بروند. بنابراین، درمواجهه با وضعیتِ یادشده، تاکید انتقادی و افشاگرانه بر عامل اجبار دولت و نهادهای سلطه، کنشی ناتمام و تک‌سویه خواهد بود، اگر بر وجه عینیِ امکانِ کنشی بدیل تاکید نشود. به‌بیان دیگر، نقد این وضعیت مستلزم آن است که هم‌وزن تاکید بر امر ایجابی/مثبت (فعلیت)، تاکیدی بر امر ممکن/منفی (بالقوه‌گی) نیز انجام گیرد. ولی به‌نظر می‌رسد که در اغلب فعالیت‌های رسانه‌ای که وجدان عمومی را در این رابطه مخاطب قرار می‌دهند، افشاگری اقدامات ستم‌بار دولت چنان سهم بالایی دارد که مردمِ تحت‌ستم ناخواسته همچون قربانیانی ناتوان ترسیم می‌شوند. حال‌آن‌که این رویکرد به‌رغم نیت‌مندی‌های خیرخواهانه‌ی دخیل در آن و برخی اثرات روشنگرانه‌ی مثبت‌اش، درنهایت کارکردی بازدارنده و حتی مخرب دارد؛ چون نه‌تنها به فرآیند توانمندسازی ستم‌دیدگان و تقویت سوژگیِ آنان بها نمی‌دهد، بلکه‌ی کلیشه‌ی درونی‌شده‌ی «ملتی اسیر در چنگال ستم دولت» را در اذهان عمومی تقویت کرده و ماندگارتر می‌کند. به این‌ترتیب، حتی مقاومت‌ها و ابتکارعمل‌های جمعی که در هفته‌های اخیر مکررا در اشکال و ابعاد مختلفی رخ می‌دهند، پیشاپیش حاشیه‌ای و محکوم به شکست تلقی می‌شوند. پس، نحوه‌ی توصیف واقعیت و موضع‌گیری نسبت به آن بسیار بیش از آنچه به‌نظر می‌رسد، واجد دلالت‌ها و تبعاتِ سیاسی‌ست. 


دریافت نسخه‌‌ی پی. دی. اف.:👇
http://pdf.kaargaah.net/113_On_the_Necessity_of_a_General_Strike_in_Iran_HAmin.pdf

دریافت متن در فرمت «ورد»:👇
http://pdf.kaargaah.net/113_On_the_Necessity_of_a_General_Strike_in_Iran_HAmin.docx
-------------------------------------------
کانال تلگرامی کارگاه دیالکتیک:
@kdialectic
#کرونا_اندیشی - 9

درباره‌ی وجه تاریخیِ بحران کرونا 
و 
بحران زوالِ سرمایه‌داری


نویسنده: امین حصوری

12 فروردین 1399


فرازی از متن (جمع‌بندی): 👇

پیدایش بحران کرونا را نمی‌توانیم جدا از تاریخ رابطه‌ی استثماری سرمایه‌داری با طبیعت و موقعیتِ شکننده‌ی کنونیِ این رابطه تحلیل کنیم. هر تحلیل دیگری، بازنماییِ تقلیل‌آمیز واقعیت است که خواه‌ناخواه به تقویت گرایش‌هایی می‌انجامد که بر غیرسیاسی‌کردن وضعیت اصرار می‌ورزند. بنابراین، هرچه کرونا در پهنه‌ی مکانی-جغرافیایی با شتاب بیشتری گسترش می‌یابد، تلویحا اهمیت سویه‌ی زمانیِ-تاریخیِ خویش را خاطرنشان می‌سازد؛ اهمیت این مساله زمانی برجسته‌تر می‌شود که درنظر بیاوریم بحران کرونا از محدودیت‌های ظرفیتِ استثمارپذیریِ طبیعت (توسط نظم سرمایه‌دارانه) خبر می‌دهد و لذا وقوع آن صرفا سرآغاز بحران‌های مشابه بعدی است. پاندمیِ بیماری کرونا و بحران سلامت عمومی، که به‌میانجیِ رکود اقتصادی تا مرتبه‌ی «بحران» رسمیت یافته است، در امتداد بحران‌های خُرد و کلانِ مزمنی رخ داد که سرمایه‌داری در عصر زوالِ خویش به آنها مبتلا شده است. چرا که پیشروی تاریخیِ ظفرمندانه‌‌ی سرمایه‌داری توامان حرکتی شتابان به‌سمت کران‌های وجودیِ آن نیز بوده است؛ کران‌هایی که بیرون از منطق سرمایه و توسط محدودیت‌های هستی‌شناختیِ انسان و طبیعت ترسیم می‌شوند. اما زوالِ سرمایه‌داری، توامان فرآیند دگردیسیِ درونی سرمایه‌داری‌ست و لزوما به‌معنای ظهور طلیعه‌ی سوسیالیسم نیست؛ خصوصا که مباشران سرمایه‌داری (به‌ویژه دولت‌های کانونیِ آن) دیرزمانی‌ست که به حضور مزمنِ بحران‌ها خو کرده‌اند و سازوکارهای ویژه‌ای برای مدیریت آن (و حتی بهره‌برداری از آن) پرورش داده‌ و در اختیار دارند. به‌بیان دیگر، سرمایه‌داری از امکاناتی برخوردار است که به‌هنگام وقوع بحران‌ها حدی از انعطاف‌پذیری بدان می‌بخشند و هزینه‌های مضاعف بحران را به جامعه منتقل می‌سازند. در موقعیت بحرانِ کنونی، بنا به مجموع شرایط تاریخی، محتمل‌‌تر آن است که تحمیل دولتیِ راهکارهای ضربتی برای نجات آنچه از اقتصاد سرمایه‌داری باقی ‌مانده است، مستلزم بازپیکربندیِ جوامع در قالب یک نظم سیاسی اقتدارگرا و مبتنی بر کنترلِ فراگیر باشد (سرمشق چین اینک جذابیت و حتی مشروعیت ویژه‌ای یافته است)؛ نظمی که توامان با محدودیت‌های ناسیونالیستیِ اقتصاد سرمایه‌داری نیز سازگار است. با این‌حال، حرف آخر را دولت‌ها و مباشرانِ نظم موجود نمی‌زنند. برای انبوه ناهمگون فرودستانِ زمین، ارمغانِ پیشروی روزافزونِ سرمایه‌داری و تبدیل جوامع به «کارخانه‌ی اجتماعی» تنها انباشتِ ناکامی‌ها و رنج‌ها و نارضایتی‌ها نبوده است؛ بلکه آنان طی این فرآیندِ دردناک قابلیت‌های فردی و امکاناتِ جمعی زیادیِ کسب کرده‌اند که توامان بالقوه‌گی‌ِ مادیِ آنان برای دگرگون سازی این وضع و به‌دست‌گرفتنِ سرنوشت سیاسیِ خویش است. یا به تعبیر مارکس، «سطح رشد نیروهای مولده، از مناسبات اجتماعی تولید پیشی گرفته است». اینک، در متن شکاف عظیمی که با بحران کنونی سر باز کرده، زمینه‌ی تاریخی مهمی برای تحقق و همگراییِ این سوژه‌گی‌های بالقوه فراهم آمده است؛ و شواهد انضمامیِ زیادی نیز حاکی از آنند که پراکسیس دگرگون‌ساز و رهایی‌بخشِ بشری امکان‌پذیر است. اگر قوه‌ی کار و طبیعت دو ارزش استفاده‌ی بنیادی برای دوام مناسبات سرمایه‌دارانه بوده‌اند، اینک که طبیعت در قالب این پاندمیِ فلج‌کننده بار دیگر (به‌موازات تغییرات اقلیمی) سر به طغیان برداشته است، طغیان انسان‌ها و همبستگی آن با طغیان طبیعت می‌تواند سرمایه‌داریِ نیمه‌جان را به گذشته‌ی تاریخی بسپارد و فصل نوینی در تاریخ بشر و طبیعت بگشاید.


دریافت نسخه‌‌ی پی. دی. اف.:👇
http://pdf.kaargaah.net/112_Historical_Aspect_of_Corona-Crisis_Disintegration_of_Capitalism_HAmin.pdf

دریافت متن در فرمت «ورد»:👇
http://pdf.kaargaah.net/112_Historical_Aspect_of_Corona-Crisis_Disintegration_of_Capitalism_HAmin.docx
-------------------------------------------
کانال تلگرامی کارگاه دیالکتیک:
@kdialectic
Ещё