سرمایهداری نظارتی و شیوهی جدید انباشت سرمایهنویسنده: امین حصوری
فروردین ۱۴۰۱
-------------------------------
برشی از مقاله:
👇🏾درباره
ی شالودهها و مولفههای نولیبرالیسم و نمودهای عینی آن دیدگاههای متفاوتی طرح شدهاند که تنوعِ چشمگیر و تعارضات آنها اغلب فهم بنیان عام نولیبرالیسم را بهحاشیه میبرند. پس، در اینجا میکوشم – بهسهم خود– با ارجاع به خاستگاه اصلی پیدایش نولیبرالیسم، سرشت بنیانی آن را روشن سازم؛ سرشتی که بتواند هم شالودهها و مولفهها و نمودهای متنوع نولیبرالیسم را پوشش دهد؛ و هم ابزاری تحلیلی برای فهم بنیانهای
سرمایهداری نظارتی فراهم آورد. چرا که این شیوه
ی جدید انباشت در متن تاریخی نولیبرالیسم خلق شده است. بهنظر میرسد که فراگیرسازیِ تحمیلی نولیبرالیسم، دفاع واکنشی نظام
سرمایهداری به پدیدارشدن طلیعه
ی بحرانهای ماندگار انباشت
سرمایه در میانه
ی دهه
ی ۱۹۷۰ بوده است. چرا که به نظر شماری از اندیشمندان، دایمیشدن بحران انباشتْ تهدیدیست که از دهه
ی ۱۹۷۰ همچون شمشیر دموکلس بر فراز سر
سرمایهداری جای گرفته است؛ بحرانی که در تحلیل نهایی در گرایش نزولی میانگین نرخ سود تجلی مییابد. شیوه
ی تهاجمیِ این دفاعْ توامان هم بازتابیست از درجه
ی جدیت خطر این بحران برای بازتولید و دوام
سرمایهداری؛ و هم نشانهایست از ناتوانیِ
سرمایهداریِ توسعهیافته در مدیریت ابعاد پیچیده
ی تضادها و محدودیتهایی که از دل این توسعه
ی ناگزیر برآمدهاند. اما اقتصاد
سرمایهداری بنا به سرشت بنیانی خود (منطق خودگستری
سرمایه) چارهای جز حرکت رو به جلو، یعنی توسعه و رشد بیشتر، ندارد؛ حتی اگر نشانههای بنبست در چشمانداز پیشِ رو پیشاپیش نمایان باشند. بنابراین،
سرمایهداری برای بازتحمیل خود به جهان انسانی و طبیعتْ گرایشی ضروری به مواجهاتی تهاجمیتر دارد:
سرمایهداری متاخر نهفقط از داعیه
ی دست نامرئی و نجاتبخش بازار عقب نشسته است، بلکه توسل به راههای وحشیانه
ی قهر و اجبار فرااقتصادی را از حاشیه به متن آورده و آن را به قاعدهای عام بدل ساخته است. این رهیافت که با ظهور نولیبرالیسم بهسان ایدئولوژی و دکترین رسمی
سرمایهداری رونمایی شد و بهطرزی تحمیلی و خشونتبار تکثیر یافت، آشکارا یادآور سازوکارهای انباشت بدوی بهمدد سلب مالکیتْ در سرآغازهای تکوین نظام
سرمایهداریست. بر این اساس، بهباور من توسل تهاجمی(تر) به اشکال جدید و متنوع «سلب مالکیت»، مهمترین بنیانِ سرشتنمای عصر نولیبرالیست. اما این «خلاقیت» جدید که بهطرزی پارادوکسیال بر حرکتی ارتجاعی (بازگشت به عقب) در روند «پیشرفت» تاریخی
سرمایهداری دلالت دارد، صرفا بازتابیست از محدودیتهای ساختاری فرآیند انباشت
سرمایهدارانه. چون تداوم فرآیند انباشتْ مستلزم کالاییسازی فزآینده قلمروهای انسانی و طبیعیست، که محدودیتهای این دو قلمرو نیاز به سلب مالکیت قهری (بازگشت به انباشت بدوی) را بهطور اجتنابناپذیری در دستور کار
سرمایه و کارپردازان انسانی آن (پیکریابیهای انسانیِ
سرمایه) قرار میدهد. در اینجا یک دیالکتیک فروپاشنده فعال میگردد. ...
...
کالاییسازی و تصاحب مازادهای «مصرفی» عادات و فعالیتهای روزمره
ی انسانها توسط کلانکنسرنهای دیجیتالی یا دادهپرداز، تازهترین نوع سلب مالکیت
سرمایهدارانه است که به دلایلی چند خصلت تهاجمی آن تاکنون کمابیش پنهان مانده است. ازجمله بهدلیل: نو بودن این پدیده، ماهیت فناورانه
ی پیچیده
ی آن، پنهانشدن در پس اسطوره
ی دستاوردهای علمی «بشری»، وابستگی فزآینده
ی توده
ی مردم به استفاده
ی روزانه از این ابزارهای فناورانه، مشارکت کمابیش داوطلبانه
ی مصرفکنندگان در واگذاری اطلاعات شخصیشان (وانهادن اختیار)، و سرانجام نرمالیزهشدن آن بهسان یک عادتواره
ی عمومی. درنتیجه، این شیوه
ی جدید سلب مالکیت گسترشی فراگیر یافته و به یکی از ارکان واقعیت امروز جهان بدل شده است. پس، متناسب با سطح تاریخی پیشرفتهای فناوری دیجیتال و نیازهای سیاسی قدرتهای امپریالیستی، فناوری دیجیتال در قالب بیگدیتا شیوه
ی جدیدی از کالاییسازی–سلب مالکیت را خلق کرده است که نهتنها پاسخی به بحران مزمن انباشت
سرمایه عرضه میکند، بلکه توامان قدرت نظارتی و کنترلی فراگیر دولتها بر رفتار شهروندان را بهطرز چشمگیری افزایش میدهد.
----------------
لینک مطلب در وبسایت کارگاه:
👇🏾https://kaargaah.net/?p=1248دریافت متن در فرمت پی.دی.اف.
👇🏾http://pdf.kaargaah.net/149_Surveillance_Capitalism_and_Accumulation_HAmin.pdfدریافت متن در
فرمت وردخلاصه
ی مفیدی از کتاب شوشانا زوبف (عصر
سرمایهداری نظارتی) را در پادکستهای «
دموکراسی در کار» بشنوید.
-------------------------------------------
#سرمایهداری_نظارتی#شوشانا_زوبف#انباشت_سرمایه#فروپاشی_سرمایهداری#مکتب_اونو#بحران_سرمایهداری#امپریالیسم