متن دریافتی:
افسون زُدایی از هبوط نئولیبرالیسم در ایران
گفتگوی شیرین کمانگر با کیهان ولدبیگی
بهمن ۱۴۰۱
یادداشت مصاحبهگر: هرچند که
بحران فراگیر اقتصادی یکی از علل اصلی ظهور و بروز خیزش تودهای جاریست، رسانه
های جریان اصلی نارضایتی و خشم و انزجار معترضان علیه سیاست
های اقتصادی بازار آزاد را بازتاب نمیدهند، بلکه صرفا بر ماهیت سیاسی خشم عمومی تاکید میکنند. حتی در مواردی که این رسانهها سیاست
های اقتصادی را موجد نارضایتی معترضان معرفی مینمایند، با دعوت از «تحلیلگران اقتصادی»، ریشهی
بحران
های اقتصادی موجود را نه در پیامدهای سیاست
های سرمایهدارانه، بلکه به وجود دولت خودکامه و «ناکارآمد»ی آن نسبت میدهند، چرا که در نظر آنان چنین دولتی آزادی اقتصادی را از میان برده یا اقتصاد بازار را در شکل «ناب» و درست آن به بوتهی اجرا نگذاشته است. در همین راستا، نگرش غالب بر این رویکرد عملی پای میفشارد که تضعیف اقتدارگرایی دولتی و برونرفت از
بحران موجود، مستلزم اجرای تمام و کمال سیاست
های اقتصادی نئولیبرالیست. برای ارزیابی صحت و سقم این تحلیلها، با کیهان ولدبیگی، مدرس اقتصاد سیاسی جهانی و مطالعات خاورمیانه در موسسهی مطالعات منطقهای دانشگاه لیدن هلند، در خصوص مناسبات اقتصادی در ایران به گفتگو نشستهایم. / ش. ک. – بهمن ۱۴۰۱
* * *
برخی باور دارند کهسیاستهای نئولیبرالیستی در شکل «ناب» و درست آن در ایران اجرا نشده است. در حالیکه بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، ۸۲ درصد از اشتغال موجود به بخش خصوصی اختصاص دارد، مدافعان خصوصی سازی بر این عقیدهاند که «خصوصیسازی واقعی» انجام نگرفته است. نظر شما در اینباره چیست؟ اجرای برنامههای اقتصادی نئولیبرالی در ایران چقدر «ناب» است؟ «خصوصیسازی واقعی» از چه نظر با خصوصیسازی موجود متفاوت است؟ موفقیت مناسبات سرمایهداری در کشورهای اروپایی و آمریکایی را چطور ارزیابی میکنید؟برای پاسخ به سوالاتتان باید به دو نکته مهم توجه کنیم. اولا برای بسیاری و به ویژه مدافعان نئولیبرالیسم در ایران خصوصیسازی معادل نئولیبرالیسم است و بنابراین موفقیت یک فرآیند نئولیبرالی به خصوصیسازی تقلیل داده می شود. با این وجود نئولیبرالیسم بسیار گستردهتر و عمیقتر از خصوصیسازی است. نکته دوم که بسیار مهمتر از اولیست، این است که شکل «نابی» از نئولیبرالیسم وجود ندارد. به نظرم این ایده که شکل «نابی» از نئولیبرالیسم وجود دارد و ما باید موفقیت یا شکست فرآیندهای نئولیبرالی در جاهای مختلف جهان را در رابطه با به این اصطلاح شکل «ناب» بسنجیم، بر دو بنیان بسیار پروبلیماتیک بنا شده است: عدم توجه به تاریخ (ahistoricism) و اروپامحوری. نگاهی به تبیین
های موجود از نئولیبرالیسم برای درک آنچه که میگویم به نظرم ضروریست. به طور کلی دو رویکرد برای تبیین و درک نئولیبرالیسم وجود دارد. از یک سو، ما اقتصاددانان نئوکلاسیک را داریم که از اصطلاح نئولیبرالیسم استفاده نمیکنند اما مفهومپردازی آنها از سرمایهداری «واقعی» ارتباط تنگاتنگی با مفروضات و باورهای نئولیبرالی دارد و تا حد زیادی بر پایه آنها بنا شده است. از سوی دیگر، ما طیف وسیعی از اندیشمندان انتقادی مانند مارکسیستها و پساساختارگرایان را داریم که به طور گسترده از اصطلاح نئولیبرالیسم برای نقد اقتصاددانان نئوکلاسیک و تبیین تاریخ چند دهه ی اخیر سرمایهداری جهانی استفاده میکنند.
-----------------------------------------------
ادامهی مصاحبه در
وبسایت کارگاه:
https://kaargaah.net/?p=1322نسخهی وردنسخهی پی.دی.اف:
http://pdf.kaargaah.net/158_Disenchantment_of_Neoliberalism_in_Iran_Interview_Valadbeygi.pdf-----------------------------------------------
#نئولیبرالیسم_در_ایران#بحران_اقتصادی#ابراستثمار_و_سلب_مالکیت#بحرانهای_درهمتنیده#خیزش_انقلابی_ژینا#زن_زندگی_آزادی#انقلاب_ادامه_دارد#اعتصابات_سراسری#همبستگی_ستمدیدگان#سازماندهی_جای_ماتم#کیهان_ولدبیگی-----------------------------------------------
کانال تلگرام کارگاه دیالکتیک:
@kdialectic