📢 گلولههای بیش از یک قرن سرکوب اینبار در ایذه شلیک شد
تاریخ لرها در قرن گذشته تاریخی است سرشار از مبارزه و سرکوب و البته انکار. هر سه وجه این تاریخ را در حماسه مبارزان
ایذه در روستای پرسوراخ میبینیم.
سیاست سرکوب لرها توسط جمهوری اسلامی، ادامه سیاستی است که از دوران پهلوی آغاز شد. در تاریخ صد سالهی معاصر، لرها با جنبشهای مردمی و مترقی همدل بودهاند و یکی از اصلیترین پایههای شکلگیری آنها به شمار میرفتهاند. نمونه بسیار روشن آن شرکت فعالانه آنان در جنبش مشروطه بود که یکی از قوای اصلی فتح تهران استبدادی را تشکیل میدادند. یکی از نمونههای دیگری که زیر عمیقترین لایههای انکار و حذف پنهان مانده، شورش عشایر از سال ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۲ است. زمانی که با روی کار آمدن رضاخان سیاست دولت متمرکز، برای نوسازی طراحی شد. یکجانشینی اجباری، سربازگیری اجباری جوانان عشایر، خلع سلاح و سلب مالکیت عمومی از مراتع و مزارع موجب شورش عشایر در ۱۳۰۲ شد. شورشی که قریب به ده سال به اشکال مختلف و در نقاط گوناگون ادامه داشت و حاصل آن برای مردم لر اعدام دستهجمعی و گسترده مبارزان شورشی بود.
در دوره محمدرضا پهلوی نیز برای غارت منابع نفتی در شهرهای لرنشین سرکوب عناصر مترقی و مبارزین ادامه داشت و شهرهای لرنشین یکی از مناطقی بودند که برای سرکوب نیروهای مبارز بازداشتها و شکنجههای وسیع و خانوادگی اتفاق میافتاد. در تاریخ شاهنشاهی شهرهای لرنشین بارها اتفاق افتاده است با کشف یک هسته مبارزاتی تمامی اعضای یک خانواده بزرگ بازداشت و روانه شکنجهگاه شوند.
با سرنگونی سلطنت پهلوی شهرهای لرنشین یکی از اولین مناطقی بودند که مورد هجوم نیروهای سرکوبگر ضدانقلاب هوادار خمینی قرار گرفتند. باز حکایت تکرار بازداشتهای جمعی، شکنجههای فجیع و اعدام گسترده نیروهای مبارز تکرار شد. همزمان در دوره جنگ هشت ساله نیز، اجبار و فریب جوانان لر به شرکت در جنگ ادامه داشت.
با این وجود در دی ۹۶، شهرهای کوچک و بزرگ لرنشین به خیزش پیوستند و بهطور مشخص
ایذه توسط انقلابیون برای چند روز تسخیر شد تا روشن شود این رویای انقلابی قابل تحقق است. در تمامی قیامها و خیزشهای متوالی این سالها مردم لر، از جمله مردم
ایذه در صفوف اول مبارزه حضور داشتهاند و کودکان ایذهای با شعار «پلیس پلیس گیمه بلیس» قدرت نظامی سرکوب را به ریشخند میگیرند.
به همین دلایل است که در قیام ژینا از همان روزهای ابتدایی در بسیاری از شهرهای لرنشین حکومت نظامی غیررسمی اعلام شد و نیروهای سرکوب را به شکل گسترده در این شهرها مستقر کردند. اما همه اینها با سکوت خبری رسانهها و اپوزیسیون مرکزگرا مواجه شد. کمتر رسانهای بود که به قیام انقلابی مردم جونقان در روزهای ابتدایی مهر و سرکوب متعاقب آن حتی اشاره کند.
صدای
ایذه را تنها زمانی منعکس کردند که ماموران وحشت کیان پیرفلک ۹ساله را به گلوله بستند و رسانهها توانستند از مردمی سلحشور «قربانی» بسازند. کیان ۹ساله اما در شبی کشته شد که مبارزان انقلابی
ایذه چندین نیروی سرکوب را به خاک هلاکت افکندند و از آن پس به روش سنتی و اجدادی خودشان، شبیه به یاغیهای اسطورهای خلق لر در مقابل سرکوب با رشادت ایستادند.
رسانهها و اپوزیسیون مرکزگرا هم در مقابل کشتار مبارزان انقلابی
ایذه در روستای پرسوراخ سکوت کردهاند و هم در مورد مقاومت جانانه آنان تا آخرین گلوله در برابر آماج دستههای وحشی سرکوب. مرکزگرایی موجب شده است این رسانهها و اپوزیسیون متوجه نشوند جمهوری اسلامی مردم مناطق مختلف را به شیوههای گوناگون سرکوب میکند و در مقابل مردم مناطق مختلف نیز به شیوههای متفاوتی دست به مقاومت میزنند.
⚡️مبارزان خیابان
#زن_زندگی_آزادی#آبان_ادامه_دارد#اداره_شورایی#ایذه @Xiaban01