Смотреть в Telegram
نگفت و گفت: چرا چشم‌هایت -آن دو کبود- بدل شده‌ست بدین برکه‌های خون‌آلود؟ درنگ کرد و نکرد، آنچنان که چلچله‌ای پری به آب زد و نانشُسته بال گشود نگاه کرد و نکرد آنچنان به گوشه‌ی چشم که هم درود در آن خفته بود و هم بدرود اگرچه هیچ نپرسید آن نگاه عجیب تمامْ بهت و تحیّر، تمامْ پرسش بود در این دو سال چه زخمی زدی به خود؟ پرسید گرفته پاسخ خود هم بدون گفت و شنود چه زخم؟ آه! چه زخمی‌ست زخم خنجر خویش کشنده‌زخمِ به تدریج، زخم بی‌بهبود... ‏ #حسین_منزوی ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств