کتاب «
#کودتا»، نوشته یرواند آبراهامیان، استاد تاریخ دانشگاه شهر نیویورک، به بررسی روابط خصمانه ایران و آمریکا در چارچوب بازخوانی کودتای 28 مرداد میپردازد. بخش بزرگی از این خصومت ریشه در کودتای 1332 دارد که طی آن، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) با همکاری سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا (MI6)، دولت مردمی محمد
#مصدق را سرنگون کرد. پس از آن که در سال 1330 مصدق به نخستوزیری برگزیده شد، مناقشه نفتی ایران و انگلیس آغاز شد که همراه با مطرح شدن این پرونده در دیوان بینالملی لاهه و سازمان ملل متحد، اعمال تحریم اقتصادی، برنامهریزیهای پنهان برای حمله به ایران و قطع روابط دیپلماتیک به یک بحران بزرگ تبدیل شد. در این بین ایالات متحده آمریکا تلاش کرد تا با ارائه راهکارهای متفاوت و به اصطلاح سازشی به عنوان یک کشور واسطه، از خود چهرهای مثبت در جهت حل و فصل مناقشه نشان دهد. این دوره 28 ماهه تأئیر شگرفی نه تنها بر تاریخ
#ایران بلکه بر روابط این کشور با بریتانیا و آمریکا گذاشت. این کتاب ذهنیت شکلگرفته در رابطه با ابعاد گوناگون این کودتا را که توسط برخی از نویسندگان داخلی و خارجی ایجاد شده است، به چالش میکشد. نخست این باور متعارف که بریتانیا با حسن نیت وارد مذاکره شد و آمریکا در واقعیت واسطهای درستکار بود و مصدق اگر سرسختی کمتری از خود نشان میداد، میتوانست به مصالحهای منصفانه و عادلانه دست یابد. استدلال کتاب این است که چون مناقشه اصلی بر سر این بود که چه کسی کنترل صنعت
نفت را بر عهده داشته باشد، اصولا توافقی صورت نمیگرفت تا زمانی که ملی شدن صنعت
نفت که از دید ایران به معنای تحقق حاکمیت دولت بر این صنعت بود، از سوی بریتانیا پذیرفته میشد. در صورتی که آنچه به عنوان راهکارهای منصفانه از سوی بریتانیا و آمریکا مطرح میشدند صرفا ملی شدن در ظاهر و نه در عمل بودند، این بدان معناست که نه بریتانیا و نه آمریکا تحت هیچ شرایطی آماده پذیرش ملی شدن واقعی صنعت
#نفت نبودند. دومین باوری که به چالش کشیده میشود، تحلیلی ژئوپلیتیکی است که برخی از نویسندگان از واقعه 28 مرداد دارند. در واقع این دیدگاه درصدد است تا کودتا را کاملا در چارچوب جنگ سرد، ترس از کمونیسم و در میانه ستیز شرق و غرب ببیند تا مسئلهای مرتبط با
نفت. در این دیدگاه آمریکا در ابتدا سعی داشت که مناقشه را از راه مذاکره حل و فصل کند و حتی بریتانیا را به پذیرش ملی شدن
نفت ترغیب کرد، اما در دیماه 1331 مقامات آمریکایی به این نتیجه رسیدند که سرپیچی مصدق از رسیدن به توافق موجد نوعی بیثباتی سیاسی خواهد شد که ممکن است ایران را در معرض خطر سقوط به ورطه کمونیسم قرار دهد. در مقابل؛ این کتاب در تلاش است تا کودتا را در میانه امپریالیسم و ناسیونالیسم و در متن روابط اقتصادی کشورهای توسعهیافته و توسعهنیافته بررسی کند. بنابراین از دید نویسنده، علت مشارکت آمریکا در کودتا صرفا خطر کمونیسم نبود بلکه ترس از تبعاتی بود که ملیشدن
نفت در ایران میتوانست در مناطقی دیگر همچون اندونزی و آمریکای جنوبی به جا بگذارد. دقیقا به همین دلیل است که بسیاری از ایرانیان مصدق را تحسین میکردند و میکنند و وی را به عنوان چهرهای پیشگام در مبارزه علیه
#استعمار و تلاش در جهت تحقق حاکمیت ملی میدانند.
#کمیته_آموزش@IUSTArman