انجمن آنتےتئیستهای ایرانتراژدی یا طعنورزی؟
کوزهگر در رباعیات
#خیاماگر من
#کوزهگر بودم، اصلا نمیآفریدم یا اگر میآفریدم، جهانی میآفریدم که در آن هیچ جانداری متحمل درد و رنج نشود و همگی کامروا باشند. اگر تصویر
#کوزهگر را بپذیریم، شرایط ما جانداران در این جهان
#تراژیک است چرا که میتوانستیم زندگی بهتری داشته باشیم ولی از آن بیبهره ماندهایم. (احتمال دیگر خدا،
#شرور است که در اینجا به بررسی آن نمیپردازم). ولی این خوانشتراژیک، بر مبنای تصویری مهمل بنا شده است. با از میان رفتن این تصویر مهمل، این خوانشتراژیک هم از میان خواهد رفت. اما شرایط تراژیک ما انسانها در این دنیا از میان نخواهد رفت. آنچه از میان خواهد رفت تراژدی بیتوجهی
کوزهگر به شرایط ما انسانهاست. اگر خدا را همچون
کوزه
گری در نظر بگیریم، جهان را همچون یک
کوزه در نظر گرفتهایم.
کوزه
گری همچون معماری، بنایی و نقاشی، از جمله فعالیتهای انسانی است که در این جهان معنادار است. یعنی جایی که مادهی خامی وجود دارد و
کوزهگر، معمار، بنا یا نقاش با استفاده از آن به آفرینش آنچه که میخواهد میپردازد. اگر چنین باشد، آنگاه بخشی از ویژگیهای
کوزه برگرفته از خاکی است که
کوزهگر با استفاده از آن
کوزه را ساخته است. در این حالت، اگر خاک مرغوب باشد و
کوزهگر در فن خود توانا باشد، علیالقاعده باید
کوزهای که آفریده میشود خوب از آب دربیاید. ولی چنین نشده،
پس یا کوزهگر در فن خود توانا نیست یا خاک نامرغوب است. اگر خاک نامرغوب است، پس
کوزهگر با علم به اینکه هر
کوزهای که بسازد، نامرغوب خواهد شد باید از آفریدن
کوزه پرهیز کند. اگر خاک مرغوب است، باید پرسید این چگونه
کوزه
گری است که فوت و فن
کوزه
گری را نیاموخته است؟
از آنجا که در مورد
#کوزهگر سخن میگوییم، نمیتوانیم به او خرده بگیریم که چرا
#خاک نیافریدی. خدا را
#کوزهگر در نظر گرفتن، ما را به بحث در مورد
#حرفهکوزهگری خواهد کشاند، هرچند تظاهر به بحث فلسفی کنیم. از آنجا که حرفهای به اسم
#کوزهگریآسمانی هم نداریم، توصیف خدا به عنوان
#کوزهگر مهمل است. ولی نه شرایط تراژیک ما جانداران در این جهان و نه مهمل بودن کلیت ایدهی
کوزهگر برای برخی از فیلسوفان دین کافی نیست و در عوض آنها در ادامهی بحث به دفاع از مفهوم خداوند به عنوان «
کوزهگر» میپردازند. این جماعت که چیز چندانی هم در مورد حرفهی
کوزه
گری نمیدانند، سعی میکنند در دفاعیات خود فجیعترین درد و رنجها را معقول نشان دهند. مثلاً سعی میکنند به شخصی که در جنگ تمام اعضای خانوادهاش جلوی چشمانش به بیرحمانهترین شکل ممکن به قتل رسیدهاند، یا شخصی که کودکش را ربوده و به او تجاوز کردهاند و سپس به قتل رسانده و جسدش را سوزاندهاند بفهمانند که این درد و رنج معقول و معنادار است. مثلا سعی میکنند به شخصی که در جنگ تمام اعضای خانوادهاش جلوی چشمانش به بیرحمانهترین شکل ممکن به قتل رسیدهاند، یا شخصی که کودکش را ربوده و به او تجاوز کردهاند و سپس به قتل رسانده و جسدش را سوزاندهاند بفهمانند که این درد و رنج معقول و معنادار است. باید در نظر داشت در این موارد معقول و معنادار بودن درد و رنج توسط همان
#عقلی طرح میشود که خدا را
#کوزهگر در نظر گرفته است. عقلی معیوب که ناتوان است از فهم مهمل بودن تصویر
کوزهگر و در عوض خود را برای دفاع از
#کوزهگر در برابر نقدهای احتمالی آماده میکند. گویی آن
کوزه
گری که فیلسوف تخیل میکند برغم تمام دانایی، توانایی و اخلاقی که دارد از دفاع از خود ناتوان است و نیازمند وکالت فیلسوفِ داناست. فیلسوف در این موارد حتی به قیدهای تصویر مهمل خود هم وفادار نمیماند. اگر خداوند
کوزهگر است، ابرانسانی در آسمان است، پس میتواند به شخص داغدیده بگوید چرا درد و رنجش معقول است. اگر گمان میکنید، دانش فیلسوف در اینجا پایان خواهد یافت، سخت در اشتباهید. فیلسوف دانا حتی به ما خواهد گفت چرا
کوزهگر خود به داغدیده از معقول بودن و معنادار بودن درد و رنجش نمیگوید و این مسئولیت خطیر بر گردن فیلسوف افتاده است. تظاهر به دانایی در عین نادانی که خود رذالتی آزادهنده است از آنجا که با درد و رنج جانداران سر و کار دارد به رذالتی دوچندان میانجامد. علاوه بر عقل، اخلاق هم گمشدهی فیلسوف داناست
#ادامهداردᴊσɪη υѕ ☞
@iranian_antitheists