کلامی در پاسخ به محبوبه عزیز؛
کاش صدایم به گوشتان برسد.
باید گفت که چه کسی گفته شادی نکنید یا نزنید و نرقصید و روحیه خود را حفظ نکنید. چه کسی میتواند حتی در مخیله خویش به این بیندیشد که یک زندانی سیاسی درون سیاهچاله ها و بیدادگاههای اهرمنان تاریکی حق ورزش و رقص و شادی را ندارد. لیکن شایسته است که خود را از جرگه مردم فریبان جدا کنید.
این را میتوان فهمید که دلخوری از مردم بیرون از زندان در تعلل و کوتاهی؛ حکم طولانی و سختی و مشقات بسیار، هر فولادی را هم از پا در می آورد!
ولی این بدان معنی نیست که با بوجود آورندگان و نگهدارندگان چنین شرایط فاجعه بار و دهشتناکی؛ با قاتلان و سفید شویان سه فاسد کثیف موجد و حامی نظام نکبت_۵۷ احساس و خواهری و سمپات مبارزی پیدا کنید. همسویی و اتحاد با حافظان و پرستاران این رژیم نکبت که برای هیچ دو دهه زندان به پایت نوشته اند را تکثر نمی توان نامید...
زندانبان و زندانی از یک جنس نیستند.
شما بعنوان نماینده میهن پرستان و مشروطه خواهان ایراندوست اگر خسته هم شده اید لااقل با حس همسرنوشتی کاذب با زندانبانهایتان باعث بدنامی خود و سواستفاده آنانکه در اهدای صلح نوبلی که به جبهه مقاومت و جبهه مجاهدین منفور ضدخلق و اصلاحطلبان ملون و ملعونی چون فائزه هاشمی و تاجزاده حزب پیکار و ... تقدیم شد، و زندان های پر از شکنجه و دخمه گاههای مرگ را محلی برای آواز و رقص و شادی و مصاحبه با رسانه های بیگانگان در چشم جهانیان همسو با ادعاهای رژیم گل و بلبل جا اندازی کردند؛ نشوید. بیاد بیاورید با اینان که امروز احساس خواهری می کنید: همان هایی هستند که بجای رویارویی با کلیت رژیم و نکبت ۵۷ با شما و باورهای آزادایخواهانه شما در جنگ بودند و الان بخاطر همانها چنین حکم سختی را دارید تحمل میکنید.
پاینده بمانید و استوار و با اصحاب فریب و قاتلان مجید رضاها و نیکاها که حامیان مقاومت و رجوی ها بوده و هستند، نمیتوان ایجاد تکثر و همسرنوشتی احساس نمود.
یارشا_دماوند
@Yarshah_Damavand