View in Telegram
سریال روزی روزگاری، نمادی از تناقضات مورخان و جریان روشنفکری. ناامنی دوران قاجار و اعتراف قلی خان به اینکه هزار قافله را لُخت کرده ولی حتی یک قافله را نتوانسته سالم به مقصد برساند. سرانجام ماشین آلات کارخانه ای که نماد صنعت نوپای ایران و محکوم به فروپاشی در ناامنی است. اعتراف بازرگان طماع، به سودمندتر بودن مالخری و پولشویی به جای کار اصولی و توبه از راهزنی و گزینش زندگی آبرومند. تا به اینجای سریال، روند داستان، منطقی است ولی در دو قسمت پایانی، همانند دیگر سریالهای سفارشی صدا و سیما، فاجعه در کمین بیننده است: نمایش قشون بی نظم دولت، در راه سرکوب آشوب جنگل، با یادآوری یزید، که آب بر روستا بسته و عکسی از رضاشاه (به جای احمدشاه) با سبیل هایی پرپشت تر از تمام عکس‌های او، پشت سر تازیانه زنندگان قلدر، بر دزد مظلوم تفنگ قشون! و راهزنانی که پس از توبه و زندگی آبرومند، باز به روحیه نا آرام خود باز می گردند و بیل و ابزار کار را زمین گذاشته، تبرزین درویشی و تفنگ به دست گرفته، به جنگلی ها می پیوندند. پژوهش و اندیشه با «مهرگان پویا»
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily