اگرچه امریکا در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر ملعون موجب نابودی و فلاکت ایران شاهنشاهی و بسیاری کشورهای دیگر گردید؛ اما نباید این نکته را نادیده گرفت که ریاست جمهورهای موقت و دوره ای، بازیچه و بازتاب دهنده سیاست ها و حاکمیت مادام العمری احزاب با گرایشهای اقلیتی هستند. بنابراین هیچوقت نمی توان در یک سیستم جمهوری توقع داشت که حاکمیت ملی بر حاکمیت احزاب مقدم شمرده شود. چرا که رییس جمهور پیش از آنکه اراده ملی را نمایندگی کند؛ اجرا کننده سیاست های حزبی است که او را بعرصه رسانده و پیش از مردم انتخاب کرده است ؛ در معرض دید و در جایگاه انتخاب توسط ملت قرار داده است و بهر وسیله ای که شده تلاش خواهد کرد که از انتخاب خود دفاع کند. حتی اگر ملت آنرا مغایر با منافع ملی تشخیص داده باشند.
همچنین برای او تبلیغات پر هزینه ای را بعهده گرفته و در واقع هزینه کنندگان برای انتخاب رییس جمهور مورد نظر حزب، خود نیز حقوقی را می طلبند و توقعاتی از حزب و نماینده حزب یعنی رییس جمهور دارند. اینحا دیگر حقوق ملت ملاک نمی تواند باشد.
در حقیقت در یک سیستم جمهوری این هژمونی ثروت و قدرت صاحبان سرمایه یا پرداخت کننگان هزینه انتخابات است که بر حزب و سپس بر رییسجمهور سایه انداخته است و هدف هر وسیله ای را برای نیل به مقصود توجیه میکند. اگرچه این تلاش فطری و طبیعی است اما در آمیزش با تغییرات اساسی در راس حاکمیت یک آنارشی و خیانت به ملت تلقی میگردد.
این اراده غیرملی و متعلق به صاحبان سرمایه، اراده ایست مادام العمری که بیش از هر امری، منافع احزاب را تامین میکند. در واقع نقش احزاب میان رییس جمهور (که ساخته و پرداخته حزب بجای نمایندگان ملت درون پارلمان می باشد) و صاحبان ثروت و قدرت ( که ممکن است تشکیل دهندگان حزب باشند) ایفاگر نقشی واسطه ای و کارچاق کنی است. در چنین وضعیتی بطور مشخص اراده صاحبان سرمایه و قدرتمندان از طریق ثروت بر اراده ملی و حاکمیت ملت تفوق دارد و این برتری و تفوق در باطن خود نوعی از ایدئولوژی اقلیتی و توتالیتر است که برای قانونی کردن منافع کارتل ها، قوانینی را وضع میکند که طبیعتا ؛ با تولید سرمایه و اهمیت به ابزارهای تولید و سرریز کردن ثروت، منافع ملت (پرولتاریا) را نیز تا حدودی تضمین میکند. و ازین حیث تنها تفاوت آن با جوامع سوسیالیست در نگاه آنان به خلق ثروت و رفاه است. و طبیعتا برای منافع بیشتر شغل های بیشتری بوجود می آید که نیاز به طبقه کارگر و کارمند دارد، اما نباید با سواستفاده سیاسی ادغام گردد.
بهر تقدیر جیمی کارتر پس از پرزیدنت نیکسون جمهوریخواه؛ با تلاش های حزب دموکرات به قدرت رسید و موجب پیدایش جمهوری گلوبالیستی و چپ اسلامی خمینی بجای ایرانشاهی شکوهمند با پهلویسم گردید.
همانهایی که در دوره پیشین توانستند ترامپ را نیز علارغم حمایت قوی جمهوریخواهان و پشتیبانان قدرتمندش کنار بزنند و نظم جهانی را به ابتذال و هرج و مرج مارکسیستی سوق دهند.
همزمانی مرگ کارتر عروسک خیمه شب بازی حزب دموکرات و بازگشت پرزیدنت ترامپ که بنوعی جانشین ریچارد نیکسون و دوست خوب شاهنشاه ایران میتواند محسوب گردد، توام با فلاکت و فروپاشی روز افزون رژیم آخوندی، شرایط بسیار مناسبی برای پیروزی ملت و بازگشت ایران به شکوهمندی پیشین با رضاشاه دوم فراهم آورده است.
👑یارشا_دماوند
#بازگشت_به_مشروطه_سلطنتی @Yarshah_Damavand