+ سلام وقتتون بخیر اون خانمی که گفتن از درمانگرشون خوششون اومده منم یه همچین حسی رو داشتم درمانگر من به من گوش میداد خیلی خوب به همه حرف هایی که میزدم انگار داشت جای خالی پدرم رو پر میکرد و شبیه پدرم هم بود من بعد ایشون پیش یه درمانگر دیگه هم رفتم ولی فکر اون درمانگر منو رها نمیکنه و هنوزم در طول روز گفتگو های خیالی دارم باهاش به نظرتون چیکار باید کرد؟
- با سلام وقت بخیر احساس دلتنگی بعد از اتمام جلسات رواندرمانی یک امر طبیعی محسوب میشه. حتی بعد از اتمام جلسات مراجعین قصد دارند که با درمانگر ارتباط بیشتری داشته باشند که درمانگر نباید همچین اجازهای بده و میبایست ساختار درمان رو حفظ کنه. تصور درمانگر در خیالات شما به چند دلیل ممکنه صورت گرفته باشه. ۱. انتقال دنیای امن شکل گرفته شده به زندگی جاری از مسیر تخیل ۲. فقدان گوش شنوا و همدل در زندگی کنونی ۳. وابستگی به حضور درمانگر و ... . خب بنا به هر دلیلی ساختار مداخله هم ممکنه فرق کنه. بهتره در این مورد با درمانگر جدید خودتون صحبت کنید که چه چیزی سبب تصورات خیالی شما با درمانگر قبلی شده؟ و بهتره در این مورد در دفترتان بنویسید. منظورم از نوشتن به احساسات شما هم مربوطه یعنی چه حسی بعد از اتمام جلسات خودتان دارید و آنها را بدون قضاوت بپذیرید. گاهی ما با اتمام روابط مشکل داریم و نمیتوانیم معنای فقدان و از دست رفتن را در زندگی بپذیریم. راستش در این مورد چیز زیادی در کتابها مطرح نشده و بیشتر تجربیات دیگران در سایتها نوشته شده و لذا پاسخ درمانگران به این مسئله ممکنه متفاوت باشه. و شاید این تخیل و فانتزی اگه به نشخوارفکری، وابستگی، فقدان و ... مربوط نباشه، اشکالی هم نداشته باشه که درمانجو از حضور حمایتگر و مشفق درمانگر در زمان حال برای غلبه بر منتقد درونی بهره ببره. ما بعد از اتمام روابط عاطفی خودمان نیز گاهی حس دلتنگی یا پشیمانی از اتمام رابطه را تجربه میکنیم که امری عادی است، حتی اگر رابطه آسیبزایی بوده باشد. چرا؟ چون تا زمانی که ریشه آسیبهایمان را درک و کشف نکنیم همچنان در معرض آسیبهای جدید قرار داریم و انگیزههای پنهان، مجدداً وسوسهمان میکنند.