یکی از پرسشهایی که ذهن انسان را دربارۀ حکومتهای دیکتاتوری به خود مشغول میکند این است:
چرا آنها درست زمانی که در انبوهی از انواع مشکلات سیاسی و اقتصادی غوطهورند و بدین واسطه، هرچه بیشتر در مرداب نارضایتی فراگیر عموم ِمردم فرو میروند، بهجای آن که در صدد دلجویی برآیند، بیشتر از گذشته
#خشونت میورزند؛ بیشتر از گذشته اعتراضهای بهحق مردمی که حقوقشان پایمال شده است را به بهانۀ حفظ امنیت سرکوب میکنند و بیشتر از گذشته عرصه را بر مردمی که نمیخواهند زیر بار قانون ظالمانه بروند تنگ میکنند؟
⭕️به نظر میرسد حکومتهای دیکتاتوری وقتی در موقعیتی قرار میگیرند که هر روز بیشتر نظارهگر زوال خود میشوند، برای اینکه خود را همچنان قدرتمند نشان دهند، از
#خشونت برای نمایش قدرت استفاده میکنند. این نشانهای است از اینکه دیکتاتورها در برهۀ اِعمال
#خشونتِ روزافزون، به ضعف و زوال خود پی بردهاند و به تعبیری روحیۀ خود را پاک باختهاند، مانند گربهای که وقتی در کنجی گرفتار میشود، خوی توحشش فوران میکند، حملهور میشود و چنگ میاندازد.
#هانا_آرنت، اندیشمند و پژهشگر ژرفکاو حکومتهای توتالیتر و
خشونتورز، در کتاب On Violence (دربارۀ
خشونت) (1970) مینویسد:
⭕️هنگامی که احساس کنند سررشته از دستشان بیرون میرود، همواره دچار این وسوسه میشوند که
خشونت را جانشین قدرت کنند
@hw_tf