گزارش پژوهشی در مؤسسه بروکینگزو* بررسی استراتژی «تحریم
انتخابات»
پرسش محققین مؤسسه کارایی تاکتیک «تحریم
انتخابات» بود؛
آیا نیروهای اپوزیسیون، با تاکتیک تحریم
انتخابات، توانستهاند به خواستهشان برسند یا نه؟
نتیجه، بسیار خواندنی و حتی حیرتانگیز از آب درآمده بود!
تقریباً هیچ نمونهای را نمیتوان یافت که در کشوری، نیروهای مخالف جریان حاکم توانسته باشند با اتخاذ این روش -قهر با صندوق رأی با هدف مشروعیتزدایی از
انتخابات- به اهدافشان برسند و همیشه بازندۀ این بازی، همان گروهی بوده که دست به تحریم صندوق رأی زده است!
بیش از ۱۷۰
#انتخابات در کشورهای گوناگون در قارههای مختلف بر رسیده شد و در نهایت:
سياستِ تحريمِ
انتخابات تقريباً در همۀ موارد شکست خورده و هیچ نفعی برای تحریمکنندگان بهدنبال نداشته!
برندۀ این بازی همیشه همان حزب یا گروه حاکم بوده است که با قویتر شدن اکثریتاش در قوۀ مقننه، گهگاه حتی دست به تغییر قانون اساسی زده -البته به نفع خود- و هیچ نگرانیای هم بابت کاهش مشارکت یا مشروعیت دولت خود نداشته است!
این مقاله را هر زمانی که عدهای ساز تحریم کوک میکنند، باید باز هم خواند و به یادها آورد.
نظر سنجی کوچکی که در گروه همدلی برگزار کردیم -خوشبختانه- نشان داد که اصحاب تحریم در اقلیت مطلقاند. ولی متأسفانه بخش بزرگی از آنها از نخبگان ممتاز جامعه هستند و قطعاً برای عدهای از اطرافیانشان، محل رجوع و مشورت هستند و باید نهایت تلاشمان را برای مجاب کردن این نخبگان کم تعداد به مشارکت در فرایند انتخاب، بنماییم.
خلاصهای از این مقاله را از نظر بگذرانید..
عراق:
يکی از مهمترين نمونههایِ تحريم
انتخابات، تاکتيکِ گروههایِ سّنی درانتخابات ۲۰۰۵ عراق مبنی بر عدم مشارکت بود.
پيامد اين کنشِ سياسی برایِ آنها فاجعه به همراه داشت چرا که در غيابِ نامزدهایِ اهل سّنت٬ شيعيان توانستند با کسب اکثريتِ مطلق در مجلس قانون اساسی را تدوين و در نهايت تصويب کنند.
مصر:
در
انتخاباتِ اکتبِر ٬۲۰۱۲ مخالفاِن اخوانالمسلمين تصميم به بايکوت گرفته و جلسات شورایِ دوّم قانوِن اساسی مصر را تحريم کردند؛ اسلامگراها بدوِن توجّه به عدِم حضور مخالفان و احتمالاً خوشحال از آن٬ قانون اساسیِ را تدوين کرده و به تصويب رساندند و سرانجام به رفراندوم گذاشتند. در تمامِ اين مراحل مخالفاِن اخوانالمسلمين تماشاگر بودند. جالب است که آنها تلاش نکردند که نيروهایِ خود را در دادِن رأی منفی به قانون اساسی تدوين شده بسيج کنند.
افغانستان :
انتخاباتِ رياست جمهوریِ افغانستان در سال ۲۰۰۹ نمونه ديگری است از شکست تحريم. عبدللهعبدلله به عنواِن نامزِد مخالفان به همراهِ حامد کرزی به دوِر دوّم
انتخاباتِ افغانستان راه يافت ولی در اعتراض به عملکرِد نادرستِ دولت تقلبهایِ انتخاباتی و نيز رفتاِر کميسيوِن انتخاباتی از حضوِر در دوِر دوّم انصراف داد. عبدلله با تصميم به تحريم به حاشيه رانده و تا
انتخابات بعدی از صحنۀ سياسیِ افغانستان ناپديد شد.
آذربایجان :
در
انتخاباتِ ۲۰۰۳ برایِ تعييِن رئيس جمهور در جمهوریِ آذربايجان مخالفاِن الهام علیاف در اعتراض به رفتار دولت و بیقانونیهایِ موجود به پای صندوقهایِ رأی نرفتند؛ در نتيجه اين تحريم علیاف با اکثريتِ مطلق برنده
انتخابات شد.
علیرغِم تحريم و هفتهها اعتراضات خيابانیِ پس از
انتخابات ايالات متحده نتايج
انتخابات را به رسميّت شناخت.
ونزوئلا :
مخالفان چاوز در سال ۲۰۰۴ در اعتراض به بیقانونی در برگزاری
انتخابات برای انتخاب فرمانداریها به پایِ صندوقهایِ رأی نرفتند و حاصِل آن در اختيار گرفتِن ۲۰ فرمانداری از ۲۲ فرمانداری توسِط هواداراِن چاوز بود.
همان گروه دوباره يک سال بعد در
انتخاباتِ مجلس را تحريم کردند٬ که سرانجام آن کسبِ اکثريتِ مطلِق مجلس توسِط چاوزیها بود ۱۱۴ کرسی٬ و اين در حالی بود که مخالفان تا قبل از آن ۴۱ کرسی مجلس را در اختيار داشتند.
ثمرات تحريم برایِ مخالفان قدرتمندتر شدِن چاوز داشتِن اکثريت مطلق حزب چاوز در مجلس برای تصويبِ قوانين جديد و از جمله حذفِ محدوديتِ دوراِن رياست جمهوری بود.
این راه، به هیچ دهی نمیرسد.
رفتهاند و نرسیدهاند!
*تاکنون موفق به یافتن منبع تحلیل انستیتو بروکینگز نبوده ام. (غ)