انتخابات، مطالبات و مشارکت
به قلم: شهاب غدیری؛ دانشجوی دکترای اندیشه سیاسی دانشگاه تهران
با واسطه از یکی از نزدیکان در بیت آقای
#خامنهای شنیدم که گفت دوران ریاست جمهوری خاتمی به حضرت آقا عرض کردم چرا به این آقای
#خاتمی تذکر نمیدهید که اینکارها را نکند. و آقای خامنهای گفت: «شما نمیدانید با رئیس جمهوری که بیست میلیون رأی دارد، نمیتوان به سادگی حرف زد»
منازعههای انتخاباتی به سمتی رفته است که برای حامیان اصلاحات و اعتدالی حفظ قدرت به معنای کمترین اقدام برای نجات کشور است و برای حامیان اقتدارگرایی صرفاً کسب قدرت بدون هیچ برنامۀ مشخص و قابل دفاعی. تغییر دادن مقدار توزیعی یارانهها از 250 هزار تومان به 150 هزار تومان و صحبت از افزایش نامعقول مالیاتها در شرایطی که صنعت فرسوده کشور هنوز حتی به قدرت یک دهه گذشته نرسیده است تنها نشان بیسوادی نیست.
گفتار حسن روحانی امروز به دفاع از عملکرد چهار سالۀ خویش و انتقاد از وضعیت اقتصادی و سیاست خارجی زمانی محدود شده است که دولت را به دست گرفت. و از طرف دیگر وارد شدن به نزاعی انتخاباتی است که به ظاهر تنها راه بقای آن حمله متقابل به جریان اقتدارگرا و نه صرفاً ایجاد دوگانۀ روحانی – رئیسی و روحانی – قالیباف که دوگانۀ روحانی – خامنهای است. انتخابات این سال هم به دلیل کهولت سن رهبری، و هم به دلیل آرایش استراتژیک نیروهای سیاسی اقتدارگرا و اصلاحطلب (و میانهرو) که کم و بیش جرأت نقد و حتی تمسخر رهبری را پیدا کردهاند به یکی از مهمترین انتخابات تاریخ چهاردهه جمهوری اسلامی بدل شده است.
باری، با این توضیح طرح مطالبات مهمتر در حوزۀ عمومی از جمله بستر سازی هر چه بیشتر برای تنظیم و تقویت نظام
#مالیاتگیری علاوه بر حمایت از سرمایهداران و کارفرمایان حوزه تولید و نیز حرکت به سمت غیر امنیتی کردن تشکلهای
#صنفی و
#کارگری و تضمین حقوق افراد و گروههایی که میتوانند در بخش دولتی یا خصوصی مطالبات اقتصادی، رفاهی و اجتماعی خویش را مطالبه و به دست آوردند هم بر عهده رئیس جمهور است و هم جامعه سیاسی. مطالباتی که حتی حرکت جزئی به سمت آنها تغییرات مهمی را در سالهای آتی به نفع اقشار کمدرآمد به بار خواهد آورد، و این محصول با کمترین تبعات سیاسی یا امنیتی به ثمر خواهد نشست.
تحقق مطالباتی از این دست تنها به دست کاندیدایی انجام خواهد گرفت که امروز نماینده اقتدارگرایی، امنیتگرایی و قدرتطلبی صرف ”نباشد“. بدیهی است که جریان سیاسی اصلاحطلب، با بدنۀ نه چندان جوان، کف خواستههای طرفداران توسعه سیاسی و اقتصادی ایران است. اما نباید از این امر غافل بود که ”توقف“ در شعارهای انتخاباتی کلی و هیجانانگیز حتی در صورت پیروزی حسن روحانی جز سرخوردگی به بار نخواهد آورد. تجربهای که پس از دوم خرداد به ظهور احمدینژاد و پوپولیسم اقتصادی او انجامید.
آنچه پیروزی حسن روحانی میتواند به ارمغان آورد فرصتی تاریخی است که مطالبات و خواستههایی نظیر آنچه در بالا گفته شد بستری مناسب برای طرح و پیگیری پیدا کنند و اقشار ضعیفتر جامعه را بیش از پیش و مصممتر برای پیشرفت آگاه و توانا کنند.
اما تمام اینها تنها و تنها یک شرط لازم دارد، اگر مشارکتی ملی در کار باشد. تحریم انتخابات و اکراه از صندوق رأی به بهانههای مختلفی چون «همه چیز از قبل مشخص است» استدلالی نیست که هیچ متخصصی با آن موافق باشد؛ تحریم انتخابات نه به لحاظ سیاسی و یا اقتصادی هیچ توجیه تخصصی، عقلانی، علمی و عملی ندارد و نه هیچ حاصلی جز بدتر کردن شرایط. هر گونه تغییری شجاعت میخواهد و واقعیت امروز و
#انتخابات_96 به ما میگوید آنهایی که پیشتر انتخابات را تحریم میکردند، امروز برای «این کمترین تغییر» یعنی حضور در پای صندوقها شجاعت نشان دهند: برای خودمان، فرزندانمان و
#ایران مظلوممان.