همه با همیم " روح الله جمعه ای"

#امر_به_معروف
Канал
Новости и СМИ
Образование
Религия и духовность
Персидский
Логотип телеграм канала همه با همیم " روح الله جمعه ای"
@hamehbahamimПродвигать
322
подписчика
1,14 тыс.
фото
80
видео
208
ссылок
روزنامه نگار،پژوهشگر
معروف و منکر خوارجی

یکی از انحرافات عمیق #خوارج که بزرگترین جنایت آنها شهادت مولای متقیان(ع) می باشد تفسیر غلط و اعوجاجی و التقاطی از قرآن کریم می باشد.
در یکی از این انحرافات عقیدتی، خوارج اقدام به تفسیر به رای نسبت به اصل #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر کردند و با برداشت دلخواه و غلط از این اصل، ابزار #غیرت_جاهلانه دینی را خلق کرده و بدون شناخت دقیق و معرفت کامل مبانی قرآن اقدام به اجتهادات خشن و افراطی از دین کردند.
ابن ملجم بر اساس همین تاویل نادرست و غلط، مولای متقیان را خارج از دین اسلام تشخیص داد و با استناد دلخواه و تشخیصی به آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر بزرگترین جنایت علی بشریت یعنی گرفتن منبع فیض الهی و حق مطلق از جامعه انسانی را مرتکب شد.
در این انحراف که در مقاطع مختلف تاریخی به شیوه های مختلف و متکبرانه و لجوجانه بروز می کند، عده ای با پیشی گرفتن از خدا و رسولش تسلیم هوای نفس اماره شده و خود را آمر به معروف و ناهی از منکر تشخیص می دهند و به نام غیرت دینی، رفتار جاهلانه غیر اخلاقی و شنیع از خود نشان می دهند.
در مبانی اسلامی امر به معروف و نهی از منکر شرایطی خاصی دارد که اولین و مهمترین آن این است که آمر به معروف و ناهی از منکر باید اجتهاد و درک عمیق از این اصل داشته باشد و خود مرتکب هیچ معصیت و گناهی نباشد که بر اساس این قاعده مسلم فقهی و طبق آیه صریح قرآن که فقط بخشی از امت رسول الله صاحب این مقام و جایگاه هستند، این اصل فقط محدود و منحصر به معصومین( علیهم السلام) می باشد و سایر شهروندان جامعه اسلامی باید با رفتار اخلاقی خود مشوق به امر به معروف و نهی از منکر باشند و صرفا در مقام مشاوره به این امر بپردازند.
اما متاسفانه برخی مانند خوارج، خشونت ورزی جاهلانه در امر به معروف و نهی از منکر را واجب عینی دانسته و با رفتار خشن و افراطی خود نه تنها زمینه رویگردانی از دین را فراهم کرده، بلکه موجبات تفرقه و دوگانگی را در جامعه اسلامی مهیا می سازند که عملشان بزرگترین امر به منکر است.
مولای متقیان علی (ع) اولین شهید فهم غلط و نادرست امر به معروف و نهی از منکر انحرافی بود که در نهایت فرزند برومندش حضرت سیدالشهدا برای احیای صحیح و درست امر به معروف و نهی از منکر علیه آمران به معروف انحرافی و ناهیان از منکر تشخیصی، با خون خود و پیروانش کل ایام را عاشورا و همه جهان را کربلا کرد.
توضیحات امام جمعه ⁧ #قشم⁩ درباره فیلم جنجالی، قابل تقدیر است.
‏⁧ #ائمه_جمعه⁩ باید بدانند جایگاه فرا قانونی مداخله در امور اجرایی،تقنینی و قضایی نداشته و فقط شأن ⁧ #ارشادی⁩ دارند و مهمترین ⁧ #امر_به_معروف⁩ ،رعایت کامل ⁧ #قانون⁩ و الگو بودن در این تکلیف به ویژه در نظام جمهوری اسلامی است.

🔗روح الله جمعه ای (@roohallahj)
گشت ارشاد و لااکراه فی الدین

لا اِكْراه فِی الدّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی
تمامی مفسران قرآن کریم این آیه را در شئون مختلف نزول، مرتبط به عدم اجبار و اکراه و تحمیل در پذیرش دین دانسته اند.
علامه طباطبایی صاحب المیزان معتقدند چون دین عبارت است از یک سلسله معارف علمی که معارفی عملی به دنبال دارد، و جامع همه ی آن معارف، یک کلمه است و آن عبارت است از «اعتقادات»، و اعتقاد و ایمان هم از امور قلبی است که اکراه و اجبار در آن راه ندارد، چون کاربرد اکراه تنها در اعمال ظاهری است، که عبارت است از حرکاتی مادی و بدنی (مکانیکی)، و اما اعتقاد قلبی برای خود، علل و اسباب دیگری از سنخ خود اعتقاد و ادراک دارد. آیت الله جوادی آملی نیز در تفسیر این آیه اینگونه بیان می دارند: قلب بشر که محور اندیشه و انگیزه اوست دست هیچ کس نیست تا بتواند او را به امری تکلیف یا چیزی را بر او تحمیل نماید. عقیده هر کسی به دست خودِ اوست، صاحب عقیده است که می تواند معتقد به چیزی شود، یا از اعتقاد امری نکول کند. آیت الله مکارم شیرازی نیز در این خصوص می گویند: آیة الکرسی در واقع مجموعه ای از توحید و صفات جمال و جلال خدا است که اساس دین را تشکیل می دهد، و چون در تمام مراحل با دلیل عقل قابل استدلال است لذا نیازی به اجبار و اکراه نیست.
از فحوای تفاسیر علمای دین اسلام به وضوح عدم اکراه و اجبار در پذیرش دین به استناد آیه فوق مشخص است، اما در ادامه برخی از مفسرین تصریح داشته اند که وقتی انسان دین اسلام را پذیرفت منطقا باید به تمام الزامات و شرایط آن پایبند باشد تا در زمره مسلمین و در نهایت مومنین قرار گیرد. این برداشت نیز یک تفسیر منطقی و کاملا همسو با قواعد و ضوابط اجتماعی است که چنانچه انسانی بنا بر اختیار خود، عضو یا شهروند یک کشور،جامعه،گروه، قبیله، حزب و... شود باید پایبند به قوانین و مقررات آن مجموعه باشد و تخطی از آن به معنای عدول از ضوابط و مقررات است.
اسلام نیز از این قاعده مستثنی نیست و یک فرد مسلمان برای تعالی و تکامل که هدف نهایی دین اسلام است باید به مجموعه احکام و مقررات آن متعهد باشد. اما محل بحث و نزاع در جامعه بر این موضوع است که آیا این الزام در رعایت ضوابط و احکام دینی به عهده انسان است یا بر عهده دیگران؟
خداوند در آیه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا به صراحت وظیفه این تعهد را بر عهده شخص متعهد گذاشته و سنجش در پایبندی به تعهد را از حقوق مسلم الهی می داند. در هیچ یک از آیات الهی و روایات متقن اسلامی ترک نماز، روزه خواری، ترک جهاد و عدم اقامه فریضه حج توسط مسلمان مستطیع و متمکن و حتی ترک امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبری را مستوجب مجازات اجتماعی ندانسته است و آن را در زمره حق اللهی توصیف می کنند و حتی تجسس عموم در این امور را نیز نهی کرده اند.
بحث #حجاب و پوشش که نه جزو اصول دین است و نه فروع دین بلکه یک قاعده اخلاقی است، نیز با استناد به آیات الهی در همین چارچوب قابل بحث و ارزیابی است، حجاب به عنوان یک دستور دینی باید مومنانه و با اعتقاد و از طریق اقناع منطقی منجر به باورمندی یک مسلمان شود و در صورت تحمیل و اجبار نه تنها یک اقدام ظاهری و روبنایی به منظور تمکین و هراس از قدرت است بلکه به مرور زمان امر به آن نه تنها #امر_به_معروف نیست بلکه به یک ضدارزش اجتماعی و حتی سویه گیری های تقابلی و چالشی در جامعه اسلامی تبدیل می شود.
آنچه این روزها در قالب برخی رفتارها از معدود مجریان موسوم به #گشت_ارشاد مشاهده می شود متاسفانه در حال تبدیل شدن به یک ضدارزش اجتماعی و حتی دینی است که آسیب جدی به کرامت انسانی و جامعه دینداران و حتی تعالیم دینی و اخلاقی می زند و به جفا بیشترین لطمه را به نیروی نظم دهنده و برقرار کننده امنیت جامعه یعنی نیروی انتظامی زده و امنیت روانی جامعه را هدف قرار داده است. این اقدام که می توانست در صورت بکارگیری روشهای منطقی، الگوی صحیح و شایسته امر به معروف باشد در حال حاضر به #گشت_اجبار برای معروف تبدیل شده است که با ماهیت و ذات دین و آیات الهی و بحث عظیم و غنی جبر و اختیار در تعارض و تناقض است که بشر را از اصل عدالت و حکمت الهی دور می سازد.
حکمرانی عاشورایی(8)

و ما کنت متّخذ المضلّین عضداً
و من هیچ گاه گمراه کنندگان را دستیار خود قرار نمی دهم
حضرت #امام_حسین (ع) در مسیر کوفه از فردی به نام عبیدالله بن حر جعفی درخواست یاری کردند اما عبیدالله با آورده بهانه ای گفت به جای خودم اسب قوی و تندروی دارم و آن را در اختیار شما می گذارم و سید الشهدا با قرائت آیه 57 سوره کهف ضمن بیان نارضایتی و دلخوری خود از آن فرد پرداختند که بیانگر بخش دیگری از #حکمرانی_عاشورایی می باشد. در واقع امام با استناد به این آیه تاکید داشتند که #حکومت_عاشورایی در هر شرایط و وضعیتی از #استقلال الهی برخوردار بوده و هیچگاه حتی در مواقع تنگنا و سختی، گمراهان و ضالین را به کمک و یاری نمی گیرد. در حکمرانی عاشورایی به هیچ وجه هدف توجیه گر استفاده از هر ابزاری برای توانمند سازی و قدرتمندی نیست. هرچند حضرت اباعبدالله (ع) ندای هل من ناصر ینصرنی را سر داده بودند اما به استناد آیه فوق حاضر به پذیرش هر یاری و کمکی هم نبودند و برای رسیدن به #آزادی و پیروزی معتقد به #استقلال_عاشورایی در پذیرش کمک و یاری بودند و چون جوهره حرکت امام حسین (ع) بر مبنای #امر_به_معروف بود لذا استعانت از گمراهان و گناهکاران از مصادیق منکر می باشد و لذا در حکمرانی عاشورایی توکل صرفا به خداوندی منحصر است که همواره یاریگر و خیرخواه #مومنان خواهد بود. مولای متقیان علی ابن ابیطالب (ع) نیز در پاسخ به درخواست برخی از یارانش برای نگاهداشتن معاویه بر امارات شام تا تقویت و تثبیت حکومت امام و سپس برکناری معاویه آیه فوق را قرائت فرمودند که به معنای عدم #مصلحت اندیشی در بکارگیری گمراهان و منحرفان در امورات مهم و تاثیرگذار در حکمرانی عاشورایی است.