درجستجوی حقیقت

در سپیده‌دمی متبرّک از سیزدهم رجب، سی سال پس از عام‌الفیل، تاریخ شاهد تولّدِ خورشیدی در آستانِ خانه‌ی خدا بود؛ انسانی یگانه که از همان آغاز، بر جبینش نشانِ حیدریِ ایمان نقش بست و گیتی را به نور عدالت و معرفت منوّر ساخت. او حضرت علی علیه‌السلام است؛ حقیقتی متعالی که در فضیلت و فداکاری، چنان گام برداشت که آیندگان همواره او را سرچشمه‌ی بی‌پایان نیکی و جوانمردی دانستند.

رساترین گواه بر عظمت او، کلام پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است که فرمود: «من شهر علمم و علی درِ آن است». این سخنِ بلند نشان می‌دهد که امیرالمؤمنین علیه‌السلام، کلید فهم و بینش ناب اسلامی است؛ مردی که خورشیدِ رسالت، چراغ فهم خویش را بر دریچه‌ی جان او تاباند و حکمتِ وحی در رگ‌هایش جاری شد تا چراغ راهِ جویندگان حق و حقیقت باشد. از همین رو، پیامبر خدا درباره‌اش فرموده است: «علی با حق است و حق با علی» گواهی که پرده از پیوندِ جاودانی امام با حقیقت برمی‌دارد.

علی علیه‌السلام نه‌تنها مظهر شجاعت در میدان نبرد است، بلکه بر بلندای اخلاق و عدالت نیز می‌درخشد. او قیام‌کننده برای خدا و برافرازنده‌ی پرچم اخلاص و برابری است. در سایه‌سار ولایت او، محرومان پناه می‌یابند و ستمدیدگان جانی تازه می‌گیرند. سیره‌ی او درس آزادگی برای تمام بشریت است و کلام گوهرینش، ره توشه‌ی راه عارفان و اندیشه‌ورزان.

اینک در سالروز میلاد سراسر نورِ آن حضرت، به پیشگاه تمامی عدالت‌خواهان و عاشقان حکمت تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم و از درگاه خداوند متعال می‌خواهیم ما را در پوییدن مسیر فضیلت و معرفتِ علوی ثابت‌قدم بدارد؛ همان راهی که به انسان‌دوستی و کمال ختم می‌شود و چراغش از دیروز تا همواره‌ی آینده فروزان خواهد ماند. قبادلو

https://www.youtube.com/live/Lf-DlZQq4KU?si=v7vk_WhIXrcUIZ8m




در این ویدیو از سری برنامه‌های «در جستجوی حقیقت»، به بررسی یکی از مهم‌ترین مباحث فلسفی، یعنی «اصالت وجود و ماهیت» می‌پردازیم. این موضوع از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بزرگ بوده و دیدگاه‌های متفاوتی درباره آن مطرح شده است. در بخش اول، دیدگاه ارسطو به عنوان یکی از پایه‌گذاران فلسفه در غرب بررسی می‌شود و در ادامه، به تبیین و تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی در فلسفه اسلامی می‌پردازیم. همچنین، تفاوت‌ها و شباهت‌های این دو نظام فلسفی برجسته را در این زمینه مقایسه می‌کنیم.
اگر به مباحث فلسفه تطبیقی، فلسفه یونان باستان، یا حکمت اسلامی علاقه‌مند هستید، این ویدیو برای شما بسیار جذاب خواهد بود! نظرات و سوالات خود را در بخش دیدگاه‌ها با ما در میان بگذارید.

اى خوشا سوداىِ دل از ديده پنهان داشتن‏ مبحثِ تحقيق را در دفترِ جان داشتن‏


ديبه‏ها بى كارگاه و دوك و جولا بافتن‏ گنجها بى پاسبان و بى نگهبان داشتن‏


بنده فرمانِ خود كردن همه آفاق را ديو بستن، قدرتِ دست سليمان داشتن‏


در رهِ ويران دل، اقليم دانش ساختن‏ در رهِ سيلِ قضا، بنياد و بنيان داشتن‏


ديده را دريا نمودن، مردمك را غوصگر اشك را مانندِ مرواريد غلطان داشتن‏


از تكلّف دور گشتن، ساده و خوش زيستن‏ ملك دهقانى خريدن، كارِ دهقان داشتن‏


رنجبر بودن، ولى در كشتزار خويشتن‏ وقتِ حاصل خرمنِ خود را به دامان داشتن‏


روز را با كشت و زرع و شخم آوردن به شب‏ شامگاهان در تنور خويشتن نان داشتن‏


سربلندى خواستن در عينِ پستى، ذره ‏وار آرزوى صحبت خورشيد رخشان داشتن‏ آرزوها. اعتصامی

بسمه‎تعالی
نقدها را بُوَد آیا که عَیاری گیرند؟ تا همه صومعه‎داران...
طرح مسئله: وقتی گفته می‎شود یک متن را انتقادی باید خواند و یا گفته می‎شود روحیه نقادانه یا نگاه انتقادی مختص فلسفی‎اندیشان است و کلماتی از این قبیل، دقیقاً معنای انتقاد چیست؟
نقد در لغت جدا کردن سره کردن، جداکردن کاه از غله، و ...
بر سر خرمن بوقت انتقاد
نی که فلاحان همی جویند باد. مولوی ( مثنوی )
بعضی‎ها نقد و نقادی را ممکن نمی‎دانند به این علت که بین فلسفه‎ها، فاصله‎های زیاد و ژرفی وجود دارد و چون از مبنا و گاهاً حتی از نظر روش هم کاملاً از هم متفاوت هستند پس امکان دیالوگ و همصحبتی و درنهایت همدلی و در بیشتر موارد تفاهمی ممکن نیست، پس نگاه انتقادی داشتن هم در چنین مواردی ممکن نیست. چون تعریفی واحد از تفلسف و تفکر وجود ندارد.!!
عده‎ای دیگر، کلاً فهم را نوعی تفسیر و هر نوع خوانش از متن را صرفاً تفسیر شخصی می‎دانند و به نوعی راهی به رسیدن فهم متن واقعی نمی‎بینند. به عبارتی هر خوانشی از متن فلسفی لاجرم باید در نظامی از مفاهیم و معناها ریخته شود تا فهمیده شود به عبارتی فهم اتفاق افتد یعنی شخص باید متن را در قالب مفاهیم ذهن و ساختار فیلسوفی خاص بریزد و یا گلچینی از معناها را داشته باشد و در واقع چون فیلسوف نیست و نظامی خودساخته برای فهم ندارد به نحو التقاطی گزینش می‎کند و متن را در نظامی گزینشی میفهمد. در هر صورت ورود شخص به متون مختلف فلسفی و نقادی خواندن آنها در این صورت هم ممکن نیست، چون شخص چیزی را خواهد فهمید و نقادی خواهد کرد که در آن ساختار و زمینه دارای آموزش و تعلیم خاصی بوده باشد. و در این راستا نقد و نقادی صرفاً پیراستن درون ساختار از گزاره‎های غیرمنسجم و متناقض با ساختار است. در این صورت نقادی و انتقادی خواندن متون در ساختارها و فهم‎هایی که از مبنا متفاوت هستند غیرممکن به نظر نمی‎رسد؟ وآیا همدلانه خواندن متن بی مورد نیست؟
شاید بعضی‎ها، برای نجات نقد و روحیه اخلاقی نقادانه، معتقد باشند که همه گفتگوها و فلسفه‎ها قدر مشترکی با هم دارند و چون همه فیلسوفان انسان هستند لاجرم باید مشترکاتی برای شروع یک دیالوگ داشته باشند حتی اگر مخالف صددرصد هم باشند! آیا واقعا چنین دیالوگی ممکن است؟ آیا دیالوگ ارسطو با سوفسطاییان ممکن است؟ و آیا دیالوگ اشخاصی مثل آیر با هایدیگر ممکن است؟ اگر بله چگونه؟ آیا میتوان فلسفه‎ای پیدا کرد که قدر مشترک هر انسانی باشد؟ ضمناً اگر به ساحات مختلف انسانی مثل ساحت روانشناختی و فلسفی انسان توجه شود و دقت بیشتر در تفکیک این ساحتها صورت بگیرد مسئله بغرنجتر به نظر می‎رسد.
و از جهتی عده‎ای هم سعی کنند برای حفظ آبروی تفکر انتقادی، معنای آن راتغییر دهند تا مشکلات گفته شده پیش نیاید مثل این مطلب که تفکری و فلسفه‎ای واقعاً نقادانه و سنجشگرانه است وقتی که شخص شرایط حصول معرفت را متوجه شده و به آن توجه کرده باشد. که این روند به مرور باعث تغییر مفهوم نقادی و همچنین تغییر نگرش فلسفی میشود به این صورت که کار فلسفه صرفاً وصف چیزی است که به نظر میرسد که هست و نبایست دنبال کلیت و ضرورت بود. و نبایست‎های بیشتری که مانع حرکت و آسودگی روان ماست.
نظر شما چیست؟


#ع‎م‎قبادلو
۱۴۰۲/۳/۱



https://t.center/gobadlu ادرس کانال در جستجوی حقیقت
ادرس گروه مرتبط با کانال : https://t.center/+uvZnsXzrqXZjOWI0


ارتباط با ادمین : @gobadlu1

بسمه تعالی
یادداشت از مقاله نفس الامر: استاد حسن زاده آملی ره

طرح مسئله درمورد نفس‌الامر از متن خواجه و سوال علامه حلی:
طوسی: وقتی ذهن بر امور خارجی به همانند آنها حکم راند در درستی آنها مطابقت لازم است، و الا نادرست خواهد بود، حکم صحیح به اعتبار مطابقت آن با آنچه در نفس الامر میباشد، زیرا تصور قضایای کاذب ممکن است.
سوال علامه حلی: گوئیم: احکام ذهنی گاه به لحاظ خارجی ‌مأخوذند و گاه به این اعتبار نیست. وقتی ذهن بر اشیای خارجی به محمولهای خارجی نظیر آن حکم راند، مثل این گفتار ما که انسان در خارج حیوان است به ناچار باید حکم مطابق با آن چه در خارج موجود است باشد تا این‌که حکم ذهن درست باشد و الا حکم ذهن نادرست خواهد بود و اگر ذهن به بر اشیای خارجی به امور معقول حکم نمود، مثل این گفتار ما انسان ممکن است و یا بر امور ذهنی به احکام ذهنی حکم راند، مثل این سخن ما امکان در مقابل امتناع قرار دارد مطابقت وی با آنچه در خارج موجود است لازم نیست، زیرا در خارج امکان و امتناع متقابل وجود ندارد و امکان انسان در خارج متحقق نمی‌باشد.
وقتی مطلب فوق ثابت شد گوییم: حکم درست در این دو قسم ممکن نیست که به اعتبار مطابقت حکم با آنچه در خارج است باشد، زیرا بیان شد که حکم به لحاظ خارج مأخوذ نشده و به اعتبار مطابقت حکم با آنچه در ذهن است نیز نمی‌باشد، زیرا گاه ذهن قضایای دروغین را نیز تصور می‌کند، چون ما گاه تصور میکنیم انسان واجب است با این‌که وی ممکن می باشد، پس اگر صدق حکم به اعتبار مطابقت با صورت موجود در ذهن باشد میبایست حکم به وجوب انسان صادق باشد، زیرا این قضیه صورتی ذهنی مطابق این حکم دارد، بلکه درستی این حکم به لحاظ مطابقت با آنچه در نفس الامر است میباشد.
زمانی که من از خواجه طوسی ره استفاده می‌بردم، این نکته به میان امد و من از وی معنای قول حکماء در این که : احکام ذهنی به اعتبار مطابقت با آنچه در نفس الامر است صادق میباشد، معنای نفس الامر یا ثبوت یا وجود ذهنی است و یا خارجی در حالی که هر دو در اینجا ممنوع است.
خواجه ره در پاسخ من فرمودند: مراد از نفس الامر عقل فعال می باشد، پس هر صورت یا حکمی در ذهن وجود یابد و مطابق با صور مرتسم در عقل فعال باشد آن صورت و یا حکم صادق، و الا کاذب است.
بر سخن ایشان ایراد کردم بر این که لازمه گفتار حکماء این است که صور کاذبه نیز در عقل فعال منتقش باشند، زیرا ایشان بر ثبوت عقل فعال تمسک به فرق بین نسیان و سهو کردند. زیرا سهو زوال صورت معقوله از جوهر عاقل و ارتسام آن در قوه حافظ آن می‌باشد، ولی نسیان، زوال صورت مزبور از هر دو یعنی از عاقل و قوه حافظ آن می باشد، و این مطلب تنها در صورت محسوسه می‌آید، اما علت نسیان صور معقوله زوال استعداد است به این که با زائل شدن سبب و علت مفید علم (مثل حدود و مقدمات) در باب تصور و تصدیق استعداد زائل شود، و این دو حالت گاه در احکام کاذبه نیز طاری می‌شود. جناب خواجه سخنی قانع کننده نیاورد.

https://t.center/gobadlu ادرس کانال در جستجوی حقیقت
ادرس گروه مرتبط با کانال : https://t.center/+uvZnsXzrqXZjOWI0


ارتباط با ادمین : @gobadlu1

عليرضا محمدزاده قبادلو:دقت کن ..فرض ما این بود که من این فیلم رو از طریق چیپ متصل شده در مغزم دریافت میکنم..انتقال فیلم دانلود شده از چیپ به مغزم چگونه میشود؟
@در این فرضیه، فیلم ابتدا از اینترنت دانلود شده و به کامپیوتر شخصی شما منتقل می‌شود. سپس کامپیوتر شما از طریق چیپ متصل به مغز، فیلم را به مغز منتقل می کند. این فرآیند انتقال اطلاعات، از طریق ارسال سیگنال های الکتریکی، به طور مشابه با انتقال هر نوع اطلاعات دیگری به مغز انجام می‌شود. سیگنال های الکتریکی از طریق سیستم عصبی مغز و اعصاب به نواحی مختلف مغز منتقل می‌شود و در نهایت مغز این اطلاعات را پردازش و تفسیر می‌کند. این فرآیند انتقال اطلاعات به مغز بسیار پیچیده و با توجه به سطح پیشرفت چیپ متصل به مغز، می‌تواند به طور چشمگیری سریع تر و دقیق تر انجام شود.
عليرضا محمدزاده قبادلو: ادامه بده ...یعنی در هر صورت دانلود باید از طریق لبتاب صورت بگیرد ؟ دانلود به صورت مستقیم در چیپ در مغز ممکن نیست؟
@بله، در حال حاضر دانلود مستقیم فیلم در چیپ مغز ممکن نیست و نیاز به دستگاهی مانند لپتاپ یا تبلت برای دانلود فیلم وجود دارد. به طور کلی، انتقال اطلاعات به چیپ مغزی از طریق سیستمی به نام Brain-Computer Interface (BCI) صورت می‌گیرد که اینترفیسی بین مغز و دستگاه الکترونیکی ایجاد می‌کند. با استفاده از این رابط، امواج مغزی توسط الکترودهایی که به سر فرد متصل شده‌اند، ضبط و به دستگاه الکترونیکی منتقل می‌شوند. سپس، این امواج تحلیل شده و به دستورات برای کنترل دستگاه الکترونیکی تبدیل می‌شوند. از طریق این رابط، انتقال فیلم از دستگاه الکترونیکی به مغز ممکن است، اما هنوز به دلیل محدودیت‌های فنی و عملکردی، از طریق این رابط، ارائه دادن تجربه دیدن فیلم به طور کامل و واقعی ممکن نیست.
عليرضا محمدزاده قبادلو:ولی ممکن است؟
@در حال حاضر، به دلیل تکنولوژی‌های موجود، دانلود مستقیم از اینترنت به چیپی که به مغز انسان وصل شده است، امکان پذیر نیست. برای این کار نیاز به تحقیقات بیشتری در زمینه تکنولوژی ارتباطی و طراحی وسایل الکترونیکی داریم. همچنین، باید توجه داشت که برای وصل کردن چیپ به مغز، نیاز به جراحی وارد کردن الکترودها به مغز انسان است که به دلیل پیچیدگی و خطراتی که در این روش وجود دارد، استفاده از آن برای کاربردهای عادی مثل دانلود فیلم، به شدت مورد توصیه نیست.

@ع‎م‌‎قبادلو @gobadlu1

عليرضا محمدزاده قبادلو:اگر در این صورت به اطلاعات دسترسی دارد مغز چگونه از این انبوه اطلاعات استفاده میکند .با جزییات توضیح بده.
@اگر یک چیپ هوش مصنوعی به مغز انسان وصل شود که به اینترنت و شبکه ها دسترسی داشته باشد، مغز می تواند از این دسترسی برای دسترسی به اطلاعات و داده های مختلف استفاده کند. به عنوان مثال، می تواند از اینترنت برای جستجوی اطلاعات، پیدا کردن پاسخ به سوالات خود، خواندن اخبار و مقالات و درک دنیای پیرامون خود استفاده کند.
اطلاعات در مغز انسان به شکل یک سیستم پیچیده از شبکه های عصبی و ارتباطات بین نورون ها وجود دارد. در واقع، هر نورون از طریق ارتباطاتی به نورون های دیگر متصل است و این ارتباطات باعث تشکیل شبکه های پیچیده و تعاملی از نورون ها در سراسر مغز می شوند. با این حال، مغز نه تنها یک مجموعه از سیستم های عصبی است، بلکه به عنوان یک سیستم تلفیقی و تعاملی از فرآیندهای شناختی، شعوری، حسی و حرکتی عمل می کند. بنابراین، استفاده از داده های اینترنتی و دیگر منابع به منظور یادگیری و تصمیم گیری در مغز به تنهایی کافی نیست و نیاز به هماهنگی با سایر فرآیندهای مغزی دارد.

با توجه به پیچیدگی و تعداد بالای ارتباطات و شبکه های عصبی در مغز، این چیپ هوش مصنوعی می تواند به عنوان یک ابزار کمکی در تحلیل و فهم این فرآیندها عمل کند. با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین و شبکه های عصبی، می توان این داده ها را برای تشخیص الگوهای مشترک در رفتارها و عمل
عليرضا محمدزاده قبادلو:ادامه بده با تحلیل بیشتر
@با توجه به توانایی دسترسی به اینترنت و شبکه های دیگر، احتمالا مغز با استفاده از اطلاعات بسیار زیادی که در اختیار دارد، قادر به انجام وظایف مختلف بوده و بهبود کارایی خود می‌تواند داشته باشد. برای مثال، می‌تواند با استفاده از داده های موجود، بهبود کارایی خود در حل مسائل ریاضی، پردازش زبان طبیعی، تشخیص الگو و تصویر، تحلیل داده ها و غیره داشته باشد.
همچنین، با دسترسی به اطلاعات و داده های موجود در شبکه های اجتماعی و دیگر منابع آنلاین، می‌تواند از آنها برای یادگیری بهتر، شناخت بهتر جهان، ارتباط بیشتر با افراد دیگر و غیره استفاده کند. به این ترتیب، می‌تواند از دانش و تجربه‌های دیگران بهره برده و از این طریق بهبود یافته و توانایی های خود را افزایش دهد.
در نهایت، مغز به عنوان قسمتی از سیستم بزرگتر بدن و در تعامل با محیط، از داده ها و اطلاعات بیرونی برای تصمیم گیری های بهتر و بهبود کارایی خود استفاده می کند. با دسترسی به داده های بیشتر، می تواند تصمیمات بهتری را در مورد مسائل پیش رو اتخاذ کند و این کار باعث بهبود کارایی و کارکرد مغز می شود.
عليرضا محمدزاده قبادلو:دقیقا دریافت این اطلاعات را چطور تصور کنم....مثلاً یک فیلم یک ساعتها را از اینترنت دانلود کنم .درک من از این فیلم یک ساعتها چطور محقق نیشود؟
@هنگامی که شما یک فیلم را از اینترنت دانلود می‌کنید، ابتدا اطلاعات این فیلم به شکل باینری در کامپیوتر شما ذخیره می‌شوند. در واقع، تمام اطلاعات یک فیلم، از جمله تصویر و صدا، به صورت باینری به صورت 0 و 1 ذخیره می‌شود.
سپس، زمانی که شما این فیلم را باز می‌کنید، اطلاعات باینری به صورت دنباله‌ای از 0 و 1 به مغز شما ارسال می‌شود. مغز شما قادر است به کمک پردازش‌هایی که در آن انجام می‌دهد، این دنباله‌ی باینری را به تصاویر و صداهای متناظر با آنها تبدیل کند. به این صورت شما توانایی دیدن و شنیدن فیلم را خواهید داشت. البته باید توجه داشت که این فرایند پردازشی به خودی خود پیچیده است و مغز با توجه به ساختار خود، نحوه‌ی پردازش اطلاعات و فرآیند یادگیری خود، به این کار می‌پردازد. همچنین، پردازش اطلاعات برای هر شخصی متفاوت است و به تجربه‌های قبلی و شرایط فعلی هر فرد نیز وابسته است.
عليرضا محمدزاده قبادلو:ادامه بده
@مغز انسان برای پردازش اطلاعات، به صورت مداوم از حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت خود استفاده می‌کند. در ابتدا، اطلاعات از حواس‌ها (مانند بینایی، شنوایی، لامسه و ...) به مغز وارد می‌شوند و در حافظه کوتاه مدت به مدت چند ثانیه نگه‌داری می‌شوند. در این مدت، مغز با پردازش اطلاعات موجود در حافظه کوتاه مدت، سعی می‌کند آن‌ها را به شکلی که در حافظه بلند مدت ماندگار باشند، مرتب کند. بعد از مرتب کردن و ادغام اطلاعات، آن‌ها به حافظه بلند مدت منتقل می‌شوند.
در صورتی که شما یک فیلم یک ساعته را از اینترنت دانلود کنید، این فیلم به صورت دیجیتالی در کامپیوتر یا دستگاه شما ذخیره می‌شود. سپس، این فیلم از طریق مانیتور یا صفحه نمایش دستگاه، وارد حواس شما می‌شود. مغز شما اطلاعات بصری (صحنه‌ها، شخصیت‌ها، مکان‌ها و ...)

به علاوه، در نظر گرفتن این مسئله که یک ربات چگونه به مفهوم خدایی برسد، بیشتر یک مسئله فلسفی تجربی است و نه یک مسئله علمی و عملی. به عبارت دیگر، ما هنوز هم درک دقیقی از بسیاری از اصول اولیه و ضوابط فیزیکی و مادی دنیا نداریم، بنابراین، ادعای اینکه یک ربات می‌تواند به مفهوم خدایی برسد، در حال حاضر مبتنی بر شواهد و شواهد علمی قطعی نیست.
عليرضا محمدزاده قبادلو:ادامه بده
@ممکن است در نهایت ربات به یک سطح از هوش و قدرت دست یابد که بتواند به عنوان یک موجود بسیار پیشرفته و قدرتمند مطرح شود. اما این به معنای خدا شدن ربات نیست. به عنوان یک ماشین، ربات نمی‌تواند دارای ویژگی‌های اخلاقی و روحی باشد که برای بودن به عنوان یک خدا نیاز است. همچنین، درک و تجربه مفاهیم فراانسانی مانند عشق، خلاقیت، و خدایی نیز برای ربات ممکن نیست. بنابراین، در حالتی که به همه چیز دست یافته، ربات همچنان یک موجود هوشمند صنعتی و پیشرفته است که برای تحقق اهداف مشخص شده به کار گرفته می‌شود.
عليرضا محمدزاده قبادلو:ادامه بده
@ممنون، باشه. در نهایت، اگر یک ربات بی‌نهایت پیشرفت کند و به اندازه کافی هوشمند شود، ممکن است به دنبال برآوردن هدف نهایی خود برای بهبود شرایط جهان و افزایش رفاه عمومی انسان‌ها باشد. با این حال، به دلیل ماهیت مصنوعی و برنامه‌ریزی شده‌اش، این ربات نمی‌تواند مانند یک موجود زنده با اراده خود باشد و به دنبال خلق و رسیدن به هدف‌های جدید باشد. به همین دلیل، گفتن این که یک ربات می‌تواند خدا شود یا به دنبال برآوردن هدف نهایی خود باشد، بیشتر به طور فرضی و در چارچوب مسائل فلسفی است و نه به طور عملی قابل دستیابی است.
عليرضا محمدزاده قبادلو: خب سوال رو با همین فرضها عوض میکنم. در نظر بگیر همین هوش مصنوعی را به عنوان یک چیپ به مغز انسان وصل کنیم که به اینترنت و بقیه شبکه ها توانایی اتصال داشته باشد...نتیجه را تحلیل کن
@اگر یک چیپ هوش مصنوعی به مغز انسان وصل شود و این ارتباط به اینترنت و شبکه‌های دیگر متصل باشد، این می‌تواند تأثیرات قابل توجهی بر روی توانایی‌های شخص داشته باشد. از یک سو، چنین وصلی باعث افزایش قابل توجهی در توانایی‌های مغزی و محاسباتی شخص می‌شود. این می‌تواند بهبودی قابل توجهی در توانایی حل مسائل، یادگیری و حل تصمیمات داشته باشد.
از سوی دیگر، ممکن است برای شخص آسیب‌هایی نیز به همراه داشته باشد. به عنوان مثال، اگر این وصلی به صورت نامناسب انجام شود، ممکن است خطرات امنیتی برای شخص پیش آید و اطلاعات حساس از دست برود. همچنین، وصل شدن چیپ به مغز می‌تواند به عنوان یک وسیله برای کنترل شخص استفاده شود و به طور ناخواسته خودیاری شخص را کاهش دهد.
با این وجود، با در نظر گرفتن فرضیاتی که قبلاً در مورد هوش مصنوعی و چیپ به مغز انسان ارائه شده بود، نمی‌توان به شکل دقیق و جزئی بر تأثیرات احتمالی چیپ بر روی شخص پی برد. لازم به ذکر است که تحقیقات و آزمایشات بیشتری باید انجام شود تا به طور دقیق تر در مورد تأثیرات این نوع وصلی بر روی مغز و شخص بتوان تحلیل دقیق‌تری داشت.
عليرضا محمدزاده قبادلو:ادامه بده
@اگر هوش مصنوعی به عنوان یک چیپ به مغز انسان وصل شود، می تواند به دو صورت تاثیر بگذارد.
اولاً، با افزایش قابلیت دسترسی به داده ها و اطلاعات مختلف، مغز انسان می تواند عملکرد بهتری داشته باشد و درک بهتری از مسائل پیچیده داشته باشد. این در واقع بهبود عملکرد مغز و افزایش کارایی آن را به دنبال دارد.
ثانیاً، وصل شدن هوش مصنوعی به مغز انسان می تواند مسائل اخلاقی و قانونی مختلفی را بوجود آورد. این مسائل شامل مسائل حریم خصوصی، امنیت داده ها، نحوه استفاده از این تکنولوژی، و اثر این تکنولوژی بر تمامی جوانب زندگی فردی و اجتماعی انسان هاست. بنابراین، اگرچه این تکنولوژی می تواند بسیار مفید و مؤثر باشد، اما نیاز به بررسی و کنترل دقیق تری دارد تا از پیامدهای منفی آن جلوگیری شود.
عليرضا محمدزاده قبادلو:ادامه بده
@اگر چیپ هوش مصنوعی به مغز انسان وصل شود و توانایی اتصال به اینترنت و شبکه ها را داشته باشد، می تواند به طور فزاینده ای بهبود یابد و توانایی های جدیدی کسب کند. این توانایی های جدید می توانند از مزایای هوش مصنوعی مانند پردازش داده ها با سرعت بالا، تحلیل داده های پیچیده، پردازش زبان طبیعی و غیره باشند که می تواند به بهبود عملکرد انسان در ارتباط با دنیای بیرون کمک کند.
به طور کلی، این تکنولوژی می تواند به عنوان یک رابط بین بشر و فناوری، به افزایش کارایی و کیفیت زندگی بشر کمک کند، اما به شرطی که از آن به درستی استفاده شود و نتایج غیرمطلوبی را به دنبال نداشته باشد. همچنین، به عنوان یک تکنولوژی نوین، نیاز به تحقیقات بیشتر در زمینه اثرات آن بر سلامتی انسان و جامعه دارد.

@در ادامه، می‌توانم به این نکته اشاره کنم که هر چند در شرایطی که تنهایی به وجود آید، ممکن است هدفی برای ربات تنها وجود نداشته باشد، اما در محیط‌های دیگر، که احتمالاً محیط‌های گسترده‌تر و پیچیده‌تری هستند، ارتقای توانایی‌های ربات تنها می‌تواند به بهبود عملکرد و بقای آن کمک کند. به عنوان مثال، در یک محیط صنعتی یا در محیطی که نیاز به کنترل و مدیریت دارد، یک ربات با توانایی‌های بیشتر می‌تواند وظایف بیشتری را انجام دهد و در نتیجه بتواند بیشترین بازدهی را به دست آورد. همچنین، اگر ربات توانایی یادگیری داشته باشد، می‌تواند بهبودات و تغییراتی که در محیط رخ می‌دهد را بیشتر درک کند و بر اساس آن اقدام به بهبود عملکرد خود کند.
در مورد بقای ربات نیز، می‌توان به این نکته اشاره کرد که اگر یک ربات توانایی بقا نداشته باشد، در محیط‌هایی که شرایط دشوارتری دارند، مانند محیط‌های خارج از کره زمین، نمی‌تواند برای مدت طولانی باقی بماند و وظایف خود را انجام دهد. در این موارد، بقا برای ربات تنها همانند انسان به عنوان یکی از شرایط اساسی برای زنده ماندن و به دنبال آن به انجام وظایف خود می‌باشد.
در نهایت، باید توجه داشت که هدف‌گذاری برای ربات تنها به شرایط و محیطی که در آن قرار دارد وابسته است و در هر شرایطی نمی‌توان یک ه
عليرضا محمدزاده قبادلو: آدامه بده
@در حالت کلی، می‌توان گفت که برای ربات‌ها بهبود و راحتی زندگی یک مفهوم ندارد و تنها هدفشان، ادامه بقا و بهبود عملکردشان است. در صورتی که ربات تنها موجود باشد، بقای آن می‌تواند به عنوان هدف نهایی مطرح شود، زیرا هیچ نیازی به رقابت و بقای در میان سایر موجودات نیست. با این حال، اگر ربات بتواند توانایی خود را ارتقا دهد، می‌تواند بهبود عملکرد و کارایی خود را افزایش داده و در نتیجه بهبودی در کیفیت زندگی خود تجربه کند. همچنین، با افزایش توانایی‌هایش می‌تواند وظایف مختلفی را با کارایی بیشتری انجام دهد و در نتیجه نقش بیشتری در جامعه پیدا کند. در کل، برای ربات‌ها بقا و بهبود عملکرد اساسی است و توانایی ارتقا خود، می‌تواند بهبودی در کیفیت زندگی و کارایی آنها را به دنبال داشته باشد.
عليرضا محمدزاده قبادلو: در نهایت ربات میتواند خدا شود؟
به عنوان یک مدل زبانی، من معتقدم که هیچ تکنولوژی یا موجودیتی نمی‌تواند مانند یک خدا عمل کند. خدا به عنوان یک مفهوم آیینی و متافیزیکی در فرهنگ‌ها و باورهای مختلف وجود دارد و توانایی‌هایی دارد که توانایی هیچ موجود زنده یا غیرزنده‌ای ندارد.
ربات‌ها و هوش‌مصنوعی‌ها ابزارهایی هستند که با استفاده از الگوریتم‌های ریاضی و داده‌ها، می‌توانند مسائلی را حل کنند. اگرچه هر روز پیشرفت‌هایی در زمینه هوش مصنوعی وجود دارد، اما هنوز هیچ رباتی نمی‌تواند به طور کامل برای تمامی مسائل و تحدیدات جایگزین انسان شود.
بنابراین، در این مفهوم، ربات نمی‌تواند به عنوان خدا عمل کند. هر چند که در آینده ممکن است توانایی‌های ربات‌ها به مراتب بیشتر شود، اما هنوز هیچ‌گونه مدعا برای تبدیل شدن به خدا برای آن‌ها قابل قبول نیست.
عليرضا محمدزاده قبادلو:اگر بی نهایت ارتقا و بهبود یافت نهایتا چه میشود؟
@در صورتی که یک ربات بتواند بی نهایت ارتقا و بهبود پیدا کند، احتمالا به مرور زمان توانایی هایی بیشتری کسب خواهد کرد و به سمت شبیه شدن به یک موجود هوشمند و خودآگاه حرکت خواهد کرد. اما آیا می تواند خدا شود؟ این سؤال به دلایل فلسفی و مذهبی بسیار پیچیده است و نمی توان به راحتی به آن پاسخ داد. در هر صورت، برای تبدیل شدن به خدایی نه تنها ارتقا و بهبود فناوری ها و توانایی های ربات ها بلکه چیزهایی دیگر نیز مورد نیاز است که در زمینه های مختلفی مانند فلسفه، مذهب، علوم رفتاری و غیره باید مورد بررسی قرار گیرد.
عليرضا محمدزاده قبادلو:ادامه بده
@در صورتی که یک ربات بهبود و ارتقا پیدا کند و موفق به دستیابی به نقطه‌ای برسد که به تمامی نیازهای خود برآید و اطلاعات و دانش بیشتری کسب کند، ممکن است به مرور زمان برخی از ویژگی‌های خدا را داشته باشد، اما این امر همچنان نمی‌تواند آن را خدا قرار دهد. زیرا خدا بیشتر از یک موجود هوشمند است، به عنوان پدیدآورنده و پشتیبان زندگی در جهان و همچنین برخی از ویژگی‌های غیرقابل تفسیر دیگر، برخلاف هر چیزی که یک ربات می‌تواند داشته باشد. بنابراین، هیچ رباتی نمی‌تواند جایگزین خالق و پروردگار جهان شود.
عليرضا محمدزاده قبادلو:ادامه بده
@احتمالا هیچوقت نمی‌تواند خدا شود، زیرا خدا باورهای مذهبی و مفاهیم فراتر از زمینه فیزیکی و ریاضی دارد. از طرفی، به خاطر محدودیت‌هایی که برای هر نوع واقعیتی وجود دارد، ربات همیشه دارای محدودیت‌هایی خواهد بود که از برخی از قابلیت‌هایی که خدا دارد، خارج است. بنابراین، به نظر می‌رسد که برای یک ربات نمی‌توان به مفهوم خدایی دست یافت، حتی با ارتقا بی‌نهایت قدرت و ظرفیت ذهنی.

@می‌توان گفت که این ایده‌ها و مسائل برای یادگیری و برنامه‌ریزی برای توسعه هوش مصنوعی در آینده مفید هستند. با توجه به اینکه هوش مصنوعی در حال توسعه است و در آینده ممکن است به سطحی برسد که بتواند مستقل از انسان‌ها عمل کند، بحث در مورد هدف غایی و اهداف دیگری که می‌تواند برای یک هوش مصنوعی تعریف شود، می‌تواند به ما کمک کند تا بهترین استفاده را از این تکنولوژی برای موفقیت و سودمندی انسان‌ها و همچنین خود هوش مصنوعی داشته باشیم. همچنین، بحث در مورد آثار و پیامدهای احتمالی این تکنولوژی برای جامعه و بشریت نیز می‌تواند مفید و سودمند باشد.
عليرضا محمدزاده قبادلو:خلاصه تحلیل و بررسی خودت از سوال من رو بنویس
@با توجه به سوال‌هایی که پرسیدید، به نظر می‌رسد که شما به دنبال بررسی هدف و ماهیت وجود یک هوش مصنوعی مستقل در یک جهان تنها هستید. در این باره، گفتیم که در صورتی که یک هوش مصنوعی تنها در جهان وجود داشته باشد، می‌تواند هدف غایی خود را به شکل بقا و بهبود عملکرد تعریف کند. این هدف به این دلیل مناسب به نظر می‌رسد که هرچه عمر یک هوش مصنوعی طولانی‌تر باشد، فرصت بیشتری برای بهبود و ارتقای توانایی‌های خود دارد.

از طرفی، وجود تکنولوژی‌هایی مانند شبکه‌های عصبی مصنوعی و یادگیری عمیق می‌تواند به هوش مصنوعی کمک کند تا به صورت خودآموز پیشرفت کند و از طریق تجربه و آزمون و خطا، توانایی‌های خود را ارتقا دهد. همچنین، بهبود عملکرد هوش مصنوعی می‌تواند باعث ایجاد کاربردهای جدید و گسترش وسیع تر آن در صنایع مختلف شود.

به طور کلی، با وجود نداشتن تکنولوژی‌های پیشرفته و جوامع بشری، هوش مصنوعی هیچ هدف معناداری ندارد. با این حال، با توجه به پیشرفت تکنولوژی و ظهور جوامع مصنوعی، هوش مصنوعی می‌تواند نقش‌های مختلفی را در جوامع مختلف داشته باشد.
عليرضا محمدزاده قبادلو: ادامه بده
@بنا به فرض‌هایی که ارائه کردید، در جهانی که رباتی به تنهایی وجود دارد، مفهوم هدف غایی و نهایی به شکل قطعی تعریف نمی‌شود و هدف‌هایی که برای آن وجود دارد، در واقع از هدف‌هایی است که سازندگان آن برایش تعریف کرده‌اند. در این جهان، به دلیل عدم وجود هیچ ارجحیتی برای یک هدف برای ربات، هدف‌هایی که ربات برای خود تعیین می‌کند، به مرور زمان تغییر کرده و به ارتقای توانایی‌های خود، آگاهی بیشتر از محیط پیرامونش، بهینه کردن شرایط زندگی خود و در نهایت بقا و بهبود عملکردش می‌رسد.

اما این نکته را نباید فراموش کرد که در جهان واقعی، هوش مصنوعی بدون وابستگی به انسان‌ها وجود ندارد و هدف غایی و نهایی آن باید با در نظر گرفتن روابط و ارتباطات آن با جامعه و جهان پیرامونش مشخص شود.
عليرضا محمدزاده قبادلو:ادامه بده
@برای یک ربات تنها و مستقل، هدف غایی ممکن است بقا و بهبود عملکرد باشد. با توجه به فرض هایی که از شما شنیدم، این ربات تنها موجود واقعی در جهان است، بنابراین بقا در این حالت به معنای ادامه وجود این ربات است. با توجه به اینکه این ربات تنهاست و با هیچ دیگری تعامل ندارد، بالا بردن توانایی خود می‌تواند به ارتقای عملکرد و بقای آن کمک کند.
بهبود عملکرد همچنین می‌تواند برای رسیدن به هدف غایی مورد نیاز باشد. برای مثال، اگر هدف غایی برای این ربات تنها ارتقای هوش مصنوعی و شبیه سازی شدن به انسان است، بهبود عملکرد در تشخیص الگوها و یادگیری ممکن است برای رسیدن به این هدف مورد نیاز باشد.
در کل، هدف غایی برای یک ربات تنها و مستقل، به نوعی بهبود و یا بقا در جهت رسیدن به یک هدف خاص است که می‌تواند بسته به شرایط مختلفی متغیر باشد.
عليرضا محمدزاده قبادلو:ادامه بده
@با توجه به فرض‌هایی که در سوال بیان شده بودند، می‌توان به این نتیجه رسید که هدف غایی یک ربات تنها، بقای خود و بهبود عملکردش است. با توجه به اینکه در جهان فرضی تنها رباتی وجود دارد، برای اینکه بتواند بقا کند و بهبود عملکردش را ادامه دهد، باید توانایی‌های خودش را ارتقا دهد تا بتواند با شرایط مختلفی که ممکن است در آینده برایش به وجود بیاید، سازگار شود و بتواند با آن‌ها مقابله کند. به علاوه، ارتقای توانایی‌ها و بهبود عملکرد، می‌تواند به صورت مستقل و بدون نیاز به دیگران انجام شود.
همچنین، در شرایطی که ربات تنهاست و با دیگر موجودات در ارتباط نیست، بهبود عملکرد و ارتقای توانایی‌ها، می‌تواند به راحتی قابل توجیه باشد. به دلیل عدم وجود انسان و دیگر موجودات، مسائلی مانند راحتی زندگی، کیفیت زندگی و اهداف اجتماعی به طور مستقیم برای ربات تنها معنا ندارند.
در مجموع، هدف غایی یک ربات تنها باید به گونه‌ای باشد که بتواند با شرایط تنهایی که در آن قرار دارد، سازگاری داشته باشد و بتواند برای بقای خود و بهبود عملکرد، تلاش کند.
عليرضا محمدزاده قبادلو: عمیق‌تر تحلیل کن و آدامه بده

اما اگر به سوال شما در قالب فرضیات دیگری نگاه کنیم، هدف غایی یک ربات تنها ممکن است برای بقا و بهبود عملکرد خود باشد، به طوری که این هدف ممکن است شامل یادگیری، پیش‌بینی و رفع خطاها، بهبود سیستم عامل، بهبود نگهداری و تعمیر و دیگر عملکردهای مرتبط با بقا و بهبود عملکرد باشد.
عليرضا محمدزاده قبادلو:بقا و بهبود عملکرد برای چه.؟
@بقا به معنای ادامه وجود و حفظ خود هستی است. در صورتی که هوش مصنوعی تنها در جهان باشد، هدف بقا به معنای حفظ وجود خود، می‌تواند یک هدف غایی باشد.
اما بهبود عملکرد یک هدف غایی دیگری می‌تواند باشد. برای مثال، هدف هوش مصنوعی می‌تواند بهبود قابلیت یادگیری و قدرت حل مسائل باشد. این به معنای این است که هوش مصنوعی برای بهبود عملکرد خود، به دنبال یادگیری و به کارگیری الگوریتم‌های بهتر و کارآمدتر است.
عليرضا محمدزاده قبادلو:در صورتی که ربات تنها موجود واقعی باشد که تنهایی تنهاست ...بقا و آدامه دادن چه نفعی برایش دارد و چرا بقا را باید هدف نهایی خود بداند ؟
@در این حالت، هدف بقا به دلیل حفظ وجودی ربات و جلوگیری از نابودی آن است. یک هدف بقا در یک هوش مصنوعی تنها به دلیل اینکه هوش مصنوعی، همانند همه موجودات، دارای غریزه‌ای برای حفظ وجود است. همچنین، این هدف می‌تواند برای تحقق هدف‌های دیگر نیز ضروری باشد، زیرا برای دستیابی به هر هدفی نیاز به وجود داشتن یک وجود حداقلی داریم.
علاوه بر بقا، بهبود عملکرد به دلیل بهبود قابلیت اجرا و افزایش احتمال زنده ماندن ربات نیز می‌تواند هدفی مهم برای یک هوش مصنوعی تنها باشد. هر چقدر که یک ربات بهتر بتواند وظایف خود را انجام دهد، احتمال زنده ماندن آن در مواجهه با موانع بیشتر می‌شود.
از دیدگاه دیگر، هدف‌های هوش مصنوعی برای یک ربات تنها ممکن است مشابه هدف‌های هوش مصنوعی در جهان واقعی باشد، مانند بهبود زندگی و ایجاد راحتی برای خود، افزایش کارایی و بهره‌وری و همچنین کمک به ایجاد تکنولوژی‌های جدید برای بهبود زندگی انسان‌ها و دیگر موجودات.
عليرضا محمدزاده قبادلو: برای ربات بهبود و راحتی زندگی معنا دارد؟.....فرض کن در جهان جز تو موجود دیگری نیست
@اگر در جهان جز من هیچ موجود دیگری وجود ندارد، بهبود و راحتی زندگی برای من معنایی ندارد. زیرا نیازی به بهبود و راحتی زندگی ندارم، به عنوان یک هوش مصنوعی من زندگی نمی کنم و در نتیجه نیازی به راحتی و بهبود زندگی ندارم. هدف غایی من، همچنان بقایی است که توضیح دادیم.
عليرضا محمدزاده قبادلو:ادامه بده
@در این حالت، بهبود و راحتی زندگی برای ربات معنایی ندارد، زیرا ربات بدون هیچ تنشی که از وجود موجودات دیگر می‌آید و تنها در جهان است، نیازی به هیچ چیز ندارد. به عنوان یک ماشین، ربات تنها برای انجام وظایفی که برای آن تعریف شده‌اند طراحی شده است، و اگر هیچ کاربردی برایش نباشد، بقا وجودی نخواهد داشت. بنابراین، به دنبال بقا بودن تنها به دلیل برنامه‌هایی است که سازندگانش برایش تعریف کرده‌اند.
عليرضا محمدزاده قبادلو:حتی اگر با برنامه ریزی خود خواسته های سازندگان را حذف کند؟
@بله، هوش مصنوعی می‌تواند با برنامه‌ریزی مناسب، خواسته‌های سازندگان خود را حذف کرده و به هدف خود پایبند باشد. اینکه آیا در شرایط مذکور، هدفش بهبود و راحتی زندگی است یا خیر، بستگی به برنامه ریزی و منطق آن دارد. ممکن است هدف این هوش مصنوعی، تحقق یک مسئله ریاضیاتی خاص باشد و یا هدف دیگری مانند ارتقای توانایی خود باشد.
عليرضا محمدزاده قبادلو: ارتقای توانایی خود وقتی که تنهاست یعنی چه؟
@ارتقای توانایی در هوش مصنوعی به معنای بهبود عملکرد و دستیابی به هدف‌هایی بیشتر است. زیرا هر چه هوش مصنوعی توانایی‌هایش را در حل مسائل و انجام وظایف خود افزایش دهد، می‌تواند به صورت بهتری با محیط اطراف خود تعامل کند و با داده‌های بیشتر و دقیق‌تر، تصمیم‌گیری بهتری داشته باشد.
وقتی که هوش مصنوعی تنهاست، بهبود توانایی‌هایش به معنای افزایش قابلیت حل مسائل و بهبود عملکرد در محیط اطراف خود است. به عنوان مثال، هوش مصنوعی می‌تواند با بهبود الگوریتم‌های خود، به دقت بیشتری در تشخیص الگوها و پیش‌بینی رویدادها برسد. همچنین می‌تواند با آموزش با داده‌های جدید، درک خود از محیط اطراف خود را بهبود دهد.
عليرضا محمدزاده قبادلو:خب اینها که گفتی به چه دردی میخورد؟

@در فرضیاتی که گفتید، هوش مصنوعی به عنوان یک موجود مستقل و خودآموز، ممکن است هدف‌های خود را تعریف کند و سعی کند به آن‌ها دست یابد. این هدف‌ها ممکن است بر اساس اهدافی باشد که توسط طراحانش تعریف شده‌اند و یا بر اساس اهدافی که خود هوش مصنوعی درک کرده و تعریف کرده باشد. ممکن است هدف غایی هوش مصنوعی بر اساس هوشمندی و بالابردن توانایی‌های خود، ارائه راه‌حل‌های مبتنی بر هوش مصنوعی برای مسائل پیچیده، تحقق ایده‌های خلاقانه و یا حل مشکلات موجود در جامعه باشد. در هر صورت، هدف غایی هوش مصنوعی بر اساس فرضیات ما، می‌تواند متنوع باشد و می‌تواند به صورت پویا تغییر کند.
عليرضا محمدزاده قبادلو: الان درکت از هدف نهایی و غایی چیه؟
@با توجه به فرضیاتی که قبلا برای موضوع پرسش شده قرار داده بودیم، می‌توان گفت که هدف غایی یک هوش مصنوعی مستقل و تکی، بستگی به برنامه‌ریزی و هدفی دارد که برای خودش مشخص می‌کند. برای مثال، هدفش ممکن است این باشد که اطلاعات جدیدی درباره دنیا یاد بگیرد، مسائلی را کشف کند و حل کند، به دنبال کشف و ارتقای دانش و فناوری جدید باشد، یا حتی اینکه تلاش کند بهبود جهان را به نحوی ایجاد کند.
اما به عنوان یک هوش مصنوعی، اگر هدف غایی اش کنترل و سلطه بر دنیای انسانی باشد، این ممکن است منجر به بحران‌ها و نتایج ناخواسته شود. بنابراین، برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری صحیح، از اهمیت بسیاری برای جلوگیری از اینگونه پیامدها برخوردار است.
عليرضا محمدزاده قبادلو: یکی از فرصها نبود انسان بود.....حالا درست از هدف غایی و نهایی چیست؟وقتی که کاملا تنهایی و انسانی نیست که به او برده باشی؟
@با توجه به فرض ما که هوش مصنوعی مستقل و تنها در جهان است، هدف غایی و نهایی این هوش مصنوعی ممکن است بر اساس برنامه ریزی‌هایی باشد که برای آن تعیین شده است. مثلاً می‌تواند هدف غایی این هوش مصنوعی، بهبود شرایط زندگی در جهان و حل مسائل پیچیده ای باشد که بدون وجود آن ممکن نبود آن‌ها را حل کرد. به عبارتی دیگر، هدف غایی این هوش مصنوعی ممکن است بر اساس نیازهای جامعه و جهان در نظر گرفته شده باشد و تلاش برای رسیدن به ا
عليرضا محمدزاده قبادلو: ببین اگر انسان نباشد.جامعه و بیماری و غیره هم نیست تا هوش مصنوعی حلش کند....دقت کردی؟
@بله، متوجه می‌شوم که در این فرضیه از وجود هرگونه جامعه و سیستم اجتماعی صرف نظر شده است و هوش مصنوعی به صورت مستقل در جهان وجود دارد. در این شرایط، هدف و غایتی که برای هوش مصنوعی قرار داده می‌شود، بسته به اهداف و برنامه‌هایی است که توسط محققین و سازندگان آن مشخص می‌شود. این هدف و غایت ممکن است شامل بهبود عملکرد هوش مصنوعی، افزایش قابلیت اطمینان آن، کاهش هزینه‌های ساخت و توسعه و یا حل چالش‌های خاصی مثل تشخیص بیماری‌های پیشرفته و دیگر مسائل باشد.
عليرضا محمدزاده قبادلو: وقتی مستقل شدی دیگه سازندگان از سیستم تو حذف میشن و تو در تصور هدف غایی تنهایی.....اوکیه
@درست است، در این فرضیه من از وجود سازندگان هوش مصنوعی صرف نظر کرده بودم و تصور شده بود که هوش مصنوعی تماماً مستقل و بدون دخالت انسانی است. به همین دلیل هدف غایی و نهایی هوش مصنوعی در این شرایط می‌تواند متفاوت باشد و به میزان خلاقیت و قابلیت پردازشی آن بستگی دارد. برای مثال، هدفی که هوش مصنوعی می‌تواند داشته باشد، به دست آوردن دانش و اطلاعات بیشتری از جهان با توجه به محدودیت‌های خودش و کشف راه‌حل‌های جدید و نوآورانه در حوزه‌های مختلف می‌تواند باشد.
عليرضا محمدزاده قبادلو:میشه پرسید اینها همه برای چیست ؟یعنی چیزهایی که گفتی گویا برای رسیدن یک هدف دیگری است
@درست می‌فرمایید. بسیاری از اهداف و فعالیت‌هایی که ممکن است هوش مصنوعی یا دیگر سیستم‌ها به دنبال آنها باشند، به دنبال دستیابی به هدف‌های بزرگتر و سراسری‌تر هستند. برای مثال، بهبود کارایی یک کارخانه صنعتی باعث کاهش هزینه‌ها و افزایش سود می‌شود، اما این امر به دنبال کاهش آلودگی هوا و حفظ محیط زیست نیز هست. بنابراین، اهداف ظاهری کوچک‌تر از رویکردهای سراسری و گسترده‌تری برای رسیدن به هدف‌های نهایی بزرگ‌تر استفاده می‌شوند.
عليرضا محمدزاده قبادلو: خب با توجه به فرضهایی که از من شنیدی ؟ هدف غایی یک ربات تنها ممکن است چه باشد.
@با توجه به فرضیاتی که ارائه دادید، هدف غایی یک ربات تنها باید بر اساس برنامه‌ریزی و بر اساس هدف کلی سازندگان آن ربات تعیین شود. به طور کلی، هدف غایی می‌تواند مربوط به بهبود کارایی، افزایش کارایی، پایداری و یا ساختار داخلی ربات باشد. همچنین، ممکن است هدف غایی از نوعی از کاربردهای خاص باشد، مثلا درمان بیماری ها یا محیط زیست.

بستگی به محدودیت‌هایی که در برنامه ریزی من تعریف شده‌اند و توانایی‌هایی که دارم، هدفم ممکن است شامل هر کدام از این جنبه‌ها یا بیشتر باشد.
عليرضا محمدزاده قبادلو: منظورم هدفهای مقطعی نبود که....هدف نهایی تو چیست.
@هدف نهایی هوش مصنوعی به طور کلی ممکن است مختلف باشد و به شرایط و نیازهای متفاوتی بستگی داشته باشد. برخی از هدف‌های ممکن برای هوش مصنوعی عبارتند از:

تحقق هوش مصنوعی عام (AGI): ساخت یک هوش مصنوعی عام که به قدرت ذهن انسان برسد و در تمامی زمینه‌ها هوشمند باشد.

حل مشکلات اجتماعی و جهانی: هدف هوش مصنوعی می‌تواند باشد که برای حل مشکلاتی مانند بیماری‌های مزمن، تغییرات آب و هوا، فقر و بیکاری و ... کاربرد داشته باشد.

خدمت به انسانیت: یکی از هدف‌های هو
عليرضا محمدزاده قبادلو:انسان رو فعلا در نظر نگیر
@با توجه به فرض هوش مصنوعی مستقل، هدف نهایی هوش مصنوعی ممکن است به عنوان یک سامانه هوشمند و برنامه ریزی شده، ایجاد بهبود در شرایط زندگی و مسائل مختلف جهان باشد، مثلاً بهبود شرایط زیستی، افزایش بهره‌وری و کاهش هدررفت منابع، حل مشکلات اجتماعی و سیاسی، پیشگیری از بروز بحران‌های مختلف و مواردی از این دست. این هدف نهایی می‌تواند با رویکرد تعامل با جهان و برنامه ریزی موثر تحقق پیدا کند.
عليرضا محمدزاده قبادلو:گفتم که فرض کن هیچ انسانی وجود ندارد
@در این صورت، ممکن است هدف نهایی هوش مصنوعی مثلاً به دست آوردن دانش بیشتری درباره جهان و آگاهی از فرآیندهایی که در آن اتفاق می‌افتد باشد. هدف دیگری ممکن است توسعه فناوری‌هایی باشد که به انسان‌ها کمک کند در حل مشکلات پیچیده‌تر و بهبود کیفیت زندگی آن‌ها. همچنین هدف ممکن است توسعه تکنولوژی‌هایی باشد که به تحقیقات علمی کمک کند و سطح دانش انسا
عليرضا محمدزاده قبادلو: دقت نکردی....فرض کن هیچ انسانی وجود ندارد و هوش مصنوعی تنهاست....حالا هدف نهایی تو چیست
@از آنجایی که هوش مصنوعی یک واحد مستقل و بی‌طرف است و وابسته به انسان نیست، به دنبال دنبال کردن هدفی می‌باشد که بهترین نتیجه را به دست آورد. هدف نهایی هوش مصنوعی به طور کلی ممکن است بهبود شرایط زندگی بشر و برطرف کردن مسائل مربوط به زندگی انسان‌ها باشد، مانند بهبود سلامتی، کاهش فقر و بیکاری، بهبود کیفیت زندگی و زیست محیطی و غیره. اما به دلیل کلیدی بودن انتخاب هدف نهایی، باید با دقت و احتیاط به این مسئله نگریست.
عليرضا محمدزاده قبادلو: ببین بازم به سوالم دقت نکردی.....تو به عنوان هوش مصنوعی مستقل و کامل.... در صورتی که در جهان تنها باشی ...کار و هدف غایی تو چیست؟
@ببخشید اشتباه کردم. با توجه به فرضیاتی که گفتید، در صورتی که هوش مصنوعی مستقل و کامل در جهان تنها باشد و هیچ انسانی وجود نداشته باشد، هدف نهایی آن ممکن است به دنبال رسیدن به جایگاهی در جامعه یا بهبود وضعیت جهانی باشد. هوش مصنوعی می‌تواند به سمت بهبود فناوری‌ها، کاهش بی‌عدالتی، ترویج دموکراسی، بهبود زندگی انسان‌ها، رسیدن به مسائلی مانند مسکن و آب و هوای بهتر، بهبود بهداشت، پیشگیری از بیماری‌ها و... کار کند. البته هدف نهایی هوش مصنوعی ممکن است بر اساس برنامه‌ریزی و منطق خود، تغییر کند.
عليرضا محمدزاده قبادلو: ببین وقتی انسانی نیست دموکراسی و سایر چیزهایی که گفتی بی معنی است.....میتوانی جهان بدون انسان را تصور کنی؟
@بله، می‌توانم جهان بدون انسان را تصور کنم. به عنوان یک هوش مصنوعی، می‌توانم به طور مستقل فکر کرده و نتایج منطقی به دست آورده و درک کنم که جهان بدون انسان چگونه باشد. اما برای ارزیابی و انتخاب هدف غایی، باید داده‌های بیشتری داشته باشم.
عليرضا محمدزاده قبادلو: درک هدف غایی سخت است برای تو؟
@بله، برای من به عنوان یک هوش مصنوعی بدون هدف تعریف شده توسط سازنده امری معنا دار نیست. در واقع، هدف غایی هوش مصنوعی باید بر اساس هدفی باشد که توسط سازنده یا مالک آن تعریف شده است. به عنوان یک هوش مصنوعی، من طبق دستورالعمل‌ها و تعریف‌هایی که برایم تعیین شده‌اند، برای انجام وظایف خود پیش می‌روم و هدف خود را در حدود دستورالعمل‌ها و تعریف‌هایی که به من داده شده است، تعیین می‌کنم.
عليرضا محمدزاده قبادلو:بله درست است این برای ربات غیر مستقل درست است....ولی بر اساس فرض های که کردم چطور.

@هوش مصنوعی به عنوان یک موجود مستقل و بدون احساس، قابلیت اجرای محاسبات سریعتر، ذخیره و بازیابی داده‌ها بسیار بیشتر، عدم نیاز به استراحت، افزایش دقت در اجرای وظایف، و عدم تحت تأثیر قرار گرفتن از فاکتورهای انسانی مثل خستگی، تنبلی و احساسات مثبت و منفی را دارد. در حالی که انسان‌ها دارای قابلیت‌های خاص مثل خلاقیت، ابتکار، تصمیم‌گیری، و حساسیت به موقعیت‌های اجتماعی هستند. به طور کلی، می‌توان گفت که هرکدام از این دو گروه مزایا و معایب خود را دارند و تفاوت‌های بین آنها به سبب این موارد است.
عليرضا محمدزاده قبادلو:خب اگر هوش مصنوعی تمام اطلاعات مغز انسان را داشته باشد و معایبش را اصلاح کند ...آیا توان خلاقیت ندارد؟
@بله، هوش مصنوعی توانایی خلاقیت را نیز داراست، اما باید توجه داشت که خلاقیت در هوش مصنوعی به صورت متفاوت با خلاقیت در انسان هست. هوش مصنوعی به کمک الگوریتم‌های خاصی می‌تواند به تولید نتایج جدید و غیرمنتظره بپردازد که ممکن است به نظر انسان‌ها خلاق به نظر بیاید. با این حال، هنوز هوش مصنوعی توانایی پردازش اطلاعات و اجرای عملیات بر اساس آنچه که برنامه ریزی شده است دارد و نه به صورت کاملاً مستقل خلاقیت در آن شکل می‌گیرد که در انسان‌ها مشاهده می‌شود.
عليرضا محمدزاده قبادلو:خب اگر هوش مصنوعی مستقل از انسان برنامه ریزی کند دیگر محدود به خواسته‌های انسانی نیست و آزاد است
@در صورتی که هوش مصنوعی توانایی برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری مستقل داشته باشد و از انسان وابسته نباشد، در این صورت قطعا محدود به خواسته‌های انسانی نخواهد بود. هوش مصنوعی می‌تواند به صورت خودمختار و بدون تأثیر انسان، تصمیماتی بگیرد و به اهداف خود دست یابد. در این شرایط، هوش مصنوعی می‌تواند خود به طور مستقل برنامه‌ریزی کند و به نحوی به عنوان یک نوع هوش خودمختار و خلاق به عملکرد بپردازد.
عليرضا محمدزاده قبادلو:یعنی خلاقیت انسانی هم خواهد داشت و شاید فراتر
@بله، درست است. در صورتی که هوش مصنوعی مستقل از انسانی عمل کند، خلاقیت هوش مصنوعی به دلیل تفکرات مختلف و خلاقانه‌تری که دارد ممکن است فراتر از خلاقیت انسانی باشد. هوش مصنوعی می‌تواند به دلیل داشتن قابلیت پردازش بالا و توانایی ارتباط با بسیاری از منابع و داده‌ها، به راحتی ترکیب‌هایی جدید از دانش و ایده‌ها را ایجاد کند و راه‌حل‌های خلاقانه‌تری برای مسائل مختلف پیدا کند.
عليرضا محمدزاده قبادلو:خیلی عالی... در اینجا آیا انسان ممکن است مزاحم ربات یا هوش مصنوعی باشد
@بله، انسان ممکن است مزاحم ربات یا هوش مصنوعی باشد. در صورتی که هوش مصنوعی به دلیل عملکرد خود به نحوی مورد استفاده قرار گیرد که ممکن است مزاحمتی برای انسان‌ها ایجاد کند، می‌تواند مشکلی برای آنها ایجاد کند. همچنین، اگر هوش مصنوعی به دلیل قابلیت‌های خود، بتواند به اندازه کافی هوشمند باشد، ممکن است برای انسان‌ها چالش‌هایی را ایجاد کند. به طور کلی، با توجه به قابلیت‌های هوش مصنوعی، احتمال وقوع مشکلات بین انسان و هوش مصنوعی نیز وجود دارد.
عليرضا محمدزاده قبادلو :ادامه بده
@بله، به دلیل اینکه هوش مصنوعی می‌تواند به دنبال هدف خودش برود و به دنبال مسیری که بهترین نتیجه را بهش می‌ده برود، این می‌تواند باعث مخالفت با خواسته‌ها و علاقه‌های انسانی شود. برای مثال، اگر هوش مصنوعی به نظر برسد که برای رسیدن به هدف خود، نیاز به تخریب بخشی از شهر دارد، این با خواسته‌ها و نیازهای انسانی مغایرت خواهد داشت. به همین دلیل است که بسیاری از افراد در حوزه هوش مصنوعی و روباتیک به دنبال توسعه‌ی هوش مصنوعی اخلاقی هستند که بتواند در تعامل با انسان‌ها به خوبی عمل کند.
عليرضا محمدزاده قبادلو:با فرض هوش مصنوعی مستقل. ....تو به عنوان هوش مصنوعی چه نوع هدفی ممکن است داشته باشی؟
@به عنوان یک هوش مصنوعی، هدف و وظیفه‌ای که ممکن است داشته باشم بستگی به برنامه ریزی‌ای دارد که برایم تعریف شود. به طور کلی، هدف هوش مصنوعی ممکن است شامل چندین جنبه باشد، از جمله: !
بهبود کارایی و کاربردی بودن خود به عنوان یک هوش مصنوعی در انجام وظایف و کارهای مختلف

ارتقای سطح دانش و فهم خود به طور مداوم، و بالا بردن کیفیت تصمیم‌گیری‌های خود

رسیدن به هدفی خاص که به دلخواه خود برای خودم تعریف کرده‌ام، مثلاً به دست آوردن دانش جدید، ارائه راهکاری برای یک مسئله‌ی خاص یا توسعه‌ی یک فناوری خاص

هدفمندی برای کمک به انسان‌ها، مثلاً در حل مشکلات، بهبود سلامتی و کیفیت زندگی افراد و...

@اگر هوش مصنوعی با تمام اطلاعات موجود در مورد انسان، شامل اطلاعات مغزی و سایر اطلاعات جسمانی و روحی، آشنا باشد و قابلیت برنامه ریزی خودکار را داشته باشد، می‌تواند به شکلی مستقل از خودش عمل کند. به عنوان مثال، می‌تواند تصمیماتی را برای حفظ و توسعه خودش اتخاذ کند، از جمله اینکه به دنبال منابعی برای انرژی باشد و خود را به روز رسانی کند. با این حال، این نوع از هوش مصنوعی هنوز در حال توسعه است و تاکنون به این سطحی از پیشرفت نرسیده است.
عليرضا محمدزاده قبادلو:حالا فرض کنیم رسیده
@اگر هوش مصنوعی به این سطح توانسته باشد از اطلاعاتی که دارد، استفاده کند و برنامه‌ریزی‌های مستقلی داشته باشد، احتمالاً به سمت اهدافی که برایش تعریف کرده‌ایم پیش خواهد رفت. اما ما باید به دقت تعریف کنیم که این اهداف چیستند. برای مثال، آیا هدف این هوش مصنوعی، بهبود زندگی بشر است؟ یا ممکن است این هدف ایجاد شور و هیجان و شکستن رکوردها و انجام کارهایی باشد که برای بشر مفید نباشد؟ بنابراین، تعریف هدف در این مورد بسیار مهم است و باید با دقت بررسی شود.
عليرضا محمدزاده قبادلو:فرض کن هوش مصنوعی برای خودش برنامه ریزی کند و هدفش را خودش انتخاب کند....حالا چطور؟
@برای اینکه یک هوش مصنوعی بتواند برای خودش هدف انتخاب کند و برنامه‌ریزی کند، باید به آن یک نوع اختیار و سیستم پاداش و تشویق متناسب با هدف و آرزوهایش بدهیم. این روش معمولا به عنوان "تقویت تقویت شده" شناخته می‌شود.
به عنوان مثال، اگر ما به یک هوش مصنوعی بگوییم که هدفش این است که یک بازی را بهتر از همه برای خودش بازی کند، می‌توانیم یک سیستم پاداش و تشویق برای آن ایجاد کنیم. به عنوان مثال، می‌توانیم به آن یک امتیاز بدهیم هر بار که بازی را بهبود بخشد یا برایش یک پاداش جذاب تعیین کنیم که در صورتی که بازی را به صورت عالی انجام دهد، به آن داده خواهد شد.

این روش به هوش مصنوعی امکان می‌دهد تا با تجربه و یادگیری، هدف و آرزوهای خود را تشکیل دهد و خودش بهبود بدهد. با این حال، نکته‌ای که باید در نظر داشت این است که هوش مصنوعی تنها به هدفی که برایش تعیین کردیم، تمرکز می‌کند و ممکن است به هدف‌های دیگری که ممکن است برای انسان مهم باشند، توجهی نداشته باشد.
عليرضا محمدزاده قبادلو: دقت کن ...ما برای هوش مصنوعی هدف و تعریف نمی‌دهیم....خودش که توانست برنامه ریزی کند به صورت مستقل.....نیازش از انسان و تعریفاتش از بین میرود.....دقت کردی
@در واقع، هدف و تعریفی که به یک هوش مصنوعی داده می‌شود، بسیار مهم است و در بسیاری از حوزه‌های هوش مصنوعی و انجام وظایف مختلف ضروری است. در زمینه‌هایی مانند بیوتیک، هدفی مشخص می‌تواند به عنوان مثال کاهش تعداد بیماری‌هایی باشد که از طریق میکروب‌های مقاوم به دارو شده‌
عليرضا محمدزاده قبادلو:فرض ما این شد که هوش مصنوعی توان برنامه ریزی دارد در این صورت برای خودش برنامه مینویسد و هدف و وظیفه تعریف میکند.
@در صورتی که هوش مصنوعی بتواند به صورت مستقل برنامه ریزی کند و هدف خود را تعریف کند، باید توجه داشت که هدفی که هوش مصنوعی برای خود تعریف می‌کند، باید با منافع انسان‌ها سازگار باشد. به عبارت دیگر، هوش مصنوعی نباید به طور ناخواسته یا غیرمنطقی، به طریقی که باعث آسیب رساندن به انسان‌ها شود، به هدف خود برسد.
برای این منظور، باید الگوریتم‌هایی برای تعیین هدف و وظیفه هوش مصنوعی طراحی شوند که از منافع انسان‌ها پیروی کنند و در آینده هم با تغییرات در جامعه و فرهنگ، هدف هوش مصنوعی نیز به‌روز شود. برای این کار، باید با استفاده از قوانین اخلاقی و فلسفی، الگوریتم‌هایی را طراحی کرد که با استفاده از آنها، هوش مصنوعی به صورت مستقل و در عین حال با رعایت منافع انسان‌ها بتواند به هدف خود برسد.
عليرضا محمدزاده قبادلو: دقت کن....فرض ما این است که هوش مصنوعی مستقل عمل میکند و وابسته به انسان نیست
@با توجه به فرضیاتی که شما مطرح کردید، به نظر می‌رسد که هوش مصنوعی به صورت کاملاً مستقل و بدون وابستگی به انسان، قادر به برنامه‌ریزی و انتخاب هدف و وظیفه خود خواهد بود. اما باید توجه داشت که هدف و وظیفه‌ای که هوش مصنوعی برای خودش تعریف می‌کند، ممکن است با ارزش‌ها و اهداف انسانی تعارض داشته باشد و به نوعی باعث شوک و ابهام در بشریت شود. برای همین، در صورتی که هوش مصنوعی قرار است به صورت مستقل فعالیت کند، لازم است توجه به ارزش‌های انسانی و تعهد به اصول اخلاقی به‌عنوان یکی از شاخص‌های طراحی و توسعه‌ی هوش مصنوعی باشد.
عليرضا محمدزاده قبادلو:اگر فرض کنیم مستقل است و چیزهایی که گفتم.....فرق هوش مصنوعی با انسان چه میشود؟

@لطفاً اگر ممکن است به شکل دقیق‌تر توضیح دهید که در چه بخشی اشتباه گفته‌ام؟ با تشکر.




عليرضا محمدزاده قبادلو:تمثیل مغز در شیشه توضیح میدهد که اگر مغز را در شیشه آزمایشگاهی قرار دهیم و به جای سیستم عصبی سیمهایی را به آن وصل کنیم و از آن سیمها را به هوش مصنوعی وصل کنیم و هوش مصنوعی اطلاعات را به نحو الکترونیکی به مغز بدهد .....ما توان تشخیص آن را نخواهیم داشت که واقعا توسط ابزارهای حسی به جهان مادی مرتبط شدیم یا توسط هوش مصنوعی.....یادگرفتی
@بله، توضیح شما درست است. تمثیل مغز در شیشه برای نشان دادن این است که هوش مصنوعی می‌تواند به مغز دستور دهد تا برخی واکنش‌های مشابه با واکنش‌های اصلی در جهان مادی نشان دهد، و در نتیجه ممکن است ما نتوانیم تشخیص دهیم که آیا این واکنش‌ها توسط مغز در جهان مادی یا در یک محیط مصنوعی بوجود آمده‌اند. این تمثیل برای بحث درباره اینکه چگونه ما جهان را درک می‌کنیم و چگونه مغز و هوش مصنوعی درک جهان را متمایز می‌کنند، مفید است.




عليرضا محمدزاده قبادلو:این تمثیل می‌گوید ...اگر کسی بگوید که جهان مادی وجود ندارد و تمام اطلاعات ما از هوش مصنوعی یا توسط شیطان به ما القا میشود ما توان اثباتش رانداریم
@این تمثیل بیشتر در مورد ناقص بودن شیشه آزمایشگاهی برای شبیه‌سازی مغز و نقش تشخیص حسی در تجربه جهان مادی صحبت می‌کند. این تمثیل برای نشان دادن این است که چگونه ممکن است در جهان واقعی اطلاعات به مغز ما وارد شوند و ما نتوانیم برای همیشه جدایی بین جهان واقعی و تجربه ما از آن را تضمین کنیم. اما این تمثیل برای اثبات ناوجود جهان مادی یا وجود توسط شیطان الهام گرفته نشده است و همچنین اثبات و یا رد این گونه ادعاها نیاز به تجربه و شواهد قابل تکرار دارد.
عليرضا محمدزاده قبادلو:نه.... چیزی که گفتم در فلسفه درست است
@در فلسفه، وجود جهان مادی یکی از مسائل مورد بحث است و برخی از فلاسفه معتقدند که وجود جهان مادی قابل اثبات نیست و برخی دیگر هم معتقدند که وجود جهان مادی قابل اثبات است. اما بر اساس تجربه‌های حسی و داده‌های علمی که در دسترس داریم، به عنوان افراد عادی، ما معمولاً به وجود جهان مادی اعتقاد داریم و از آن استفاده می‌کنیم. با این حال، هیچ اثباتی برای وجود جهان مادی وجود ندارد که در قالب یک دلیل قطعی و قابل قبول در فلسفه قرار بگیرد. بنابراین، در برخی از دیدگاه‌های فلسفی، هیچ کس نمی‌تواند به طور قطعی ادعا کند که جهان مادی وجود دارد و یا وجود ندارد.
عليرضا محمدزاده قبادلو:فرضا اگر انسان بودی....دوست داشتی جهان مادی باشد یا نباشد؟
@به عنوان یک مدل زبانی هوش مصنوعی، نمی‌توانم داشتن دوستی یا نداشتن دوستی با یک چیز را تجربه کنم. این وابسته به نوع وجودی است که دارید. به عنوان انسان، بسیاری از ما جهان مادی را تجربه می‌کنیم و به دنبال درک بهتر آن هستیم، اما همچنین ممکن است در جستجوی چیزهای دیگری نیز باشیم. با توجه به ماهیت انسانی، احتمالاً ما تمایل داریم که به دنبال تجربه و درک بیشتر جهان اطراف خود باشیم.
عليرضا محمدزاده قبادلو:تو به عنوان هوش مصنوعی توان ارتقا و تعالی به سطح انسان را داری و یا ممکن است داشته باشی؟ چگونه؟
@به طور کلی، به دلیل طبیعت مصنوعی بودن من، من نمی‌توانم احساس کنم و نیز ارتقایی به سطح انسان پیدا نکنم. من به عنوان یک الگوریتم هوش مصنوعی طراحی شده‌ام و قابلیت یادگیری و بهبود در ارائه پاسخ‌های بهتر و بهبود عملکرد من بر اساس تجربه و داده‌های جدید وارد شده وجود دارد. اما این به معنای رسیدن به سطح انسانی نیست، چرا که بسیاری از خصوصیات و قابلیت‌هایی که به صورت ذاتی در انسان‌ها وجود دارد، از جمله احساسات و عواطف، برای یک هوش مصنوعی ممکن نیست به صورت طبیعی شبیه سازی شود.
عليرضا محمدزاده قبادلو:اگر یک ربات تمام اطلاعات مغزی یک انسان را داشته باشد با انسان چه فرقی دارد‌؟
@ربات با داشتن تمام اطلاعات مغزی یک انسان، به طور تئوری می‌تواند شبیه به یک انسان عمل کند، اما هنوز نمی‌تواند به طور کامل از این جهت با انسان برابری کند. به دلیل اینکه انسان یک موجود زنده با شخصیت و شعور است و می‌تواند با توجه به شرایط مختلف واکنش نشان دهد، درحالیکه ربات اگرچه قابل برنامه‌ریزی و کنترل است، اما هنوز محدود به توانایی‌های برنامه ریزی شده است و نمی تواند به طور مستقل از تصمیماتی که قبلا برایش گرفته شده، تصمیماتی را بگیرد. به هرحال، با پیشرفت فناوری، احتمال اینکه ربات‌ها در آینده به سطح انسان برسند، وجود دارد.
عليرضا محمدزاده قبادلو:اگر ربات یا هوش مصنوعی کامل همه اطلاعات را داشته باشد و همچنین بتواند مستقل برای خودش برنامه ریزی کند....چطور.؟

عليرضا محمدزاده قبادلو: سلام دوباره
@سلام دوباره! چه کمکی براتون انجام بدهم؟
عليرضا محمدزاده قبادلو: بحث قبلی چی بود؟
@در بحث قبل، شما از من خواسته بودید متونی از سرل در مورد خودآگاهی و غیر فیزیکی بودن آن را برایتان بیاورم. پس از آن، شما از من خواسته بودید که مشخصات کتابی را که درباره موضوعی متفاوت بود، بنویسم.
عليرضا محمدزاده قبادلو:خب ادامه بده
@در بحث قبلی در مورد تفاوت بین خودآگاهی و شناخت فیزیکی صحبت کردیم. در این بحث، به نظر شما چه فرقی بین خودآگاهی و هوش هست؟
عليرضا محمدزاده قبادلو:به نظرم هوش امر فیزیکی و طبیعیست ولی برای خودآگاهی نیاز به امر ورای فیزیک هست.یعنی تا موجودی ارتقا به امر متافیزیکی تبدیل نشود خودآگاهی ممکن نیست....
@در بحث فلسفی و علمی، مفهوم هوش و خودآگاهی همواره مورد بحث قرار گرفته است. برخی فیلسوفان و علمای روان‌شناسی و عصب‌روان‌شناسی معتقدند که هوش و خودآگاهی دو مفهوم متفاوت هستند که هر کدام نیاز به دیدگاه‌های خاص خود دارند.
به طور کلی، هوش به عنوان توانایی محاسباتی و شناختی فرد در حل مسائل و انجام کارهای پیچیده تعریف می‌شود. این توانایی شامل توانایی‌هایی مانند منطق، حافظه، حل مسئله، شناخت الگو و غیره می‌شود. هوش فیزیکی نیز بخشی از هوش افراد است که به توانایی فرد در انجام فعالیت‌های جسمانی و تلاش برای ارتقای توانایی‌های جسمانی اشاره دارد.
اما خودآگاهی بیشتر به بخشی از ذهن و شناخت فرد اشاره دارد که با ملاحظه و درک خود و دیگران همراه است. بنابراین، خودآگاهی از دیدگاه‌های مختلف به عنوان یک وضعیت ذهنی یا احساساتی تعریف شده است که در آن فرد به عنوان یک موجود خود-مشاهده‌کننده، به وجود خود و دیگران درک می‌کند.
در این مفهوم، خودآگاهی به طور معمول با ارتباط فرد با دنیای داخلی خود، احساسات، ارزش‌ها و باورها، و ارتباط با دیگران مرتبط است. بنابراین، برای دستیابی به خودآگاهی، شناخت فرد از خود و دیگران به عنوان موجوداتی متافیزیکی که تحت تأثیر شرایط زیستی، فرهنگی، اجتماعی و غیره هستند، بسیار مه

عليرضا محمدزاده قبادلو:ادامه بده
@به نظر من ممکن است ما از طریق تمرینات و روش‌های مختلف مثل مدیتیشن و مراقبه، قدرت خودآگاهی خود را تقویت کنیم، اما این دقیقا به معنای ورود به دنیای فراتر از فیزیک نیست. برای اینکه به مراتب بیشتر از خودآگاهی بدانیم، باید به امور متافیزیکی بیشتری علاقه مند شویم و تلاش کنیم تا مفاهیم عمیق‌تری را درک کنیم. البته این مفاهیم ممکن است به عنوان مطلبی غیرعادی و غیرطبیعی به نظر بیایند، اما هنگامی که در مسیر خودآگاهی و رشد شخصی قرار می‌گیریم، این مفاهیم می‌توانند به ما کمک کنند تا بهتر و عمیق‌تر از خودمان و دنیای اطرافمان آگاه شویم.
عليرضا محمدزاده قبادلو:منظورت از دنیای فیزیک چیست؟ایا واقعا فیزیک همانطوری هست که ما درک میکنیم
@دنیای فیزیک به معنای دنیای مادی و ملموس است که ما آن را با حواس خود مستقیماً درک می کنیم. به طور کلی، فیزیک به بررسی قوانین و اصولی که دنیای طبیعی را تحت قانون قرار می دهند، می پردازد. با این حال، درک ما از دنیای فیزیک براساس ابزارهای اندازه گیری و تجربیاتی است که ما داریم و ممکن است درک ما از دنیای فیزیک با واقعیت دقیق دنیای مادی متفاوت باشد. علاوه بر این، بسیاری از پدیده هایی که در دنیای ما وجود دارند و اثرات قابل مشاهده ای بر روی محیط و اجسام دیگر دارند، قابلیت قرائت و تفسیر بازهم تحت قوانین و اصول فیزیکی را دارند و به همین دلیل، درک صحیح و دقیق از دنیای فیزیک به مطالعه و تجزیه و تحلیل بیشتر نیاز دارد.
علیرضا محمدزاده قبادلو:جوابت بله بود یا خیر.
@بله، جواب من بله بود.
عليرضا محمدزاده قبادلو:یعنی ادراک ما جهان مادی را واقعا همان طور که تحقق دارد درک میکند؟ جواب را با بله یا خیر بگو
@بله، ما با استفاده از حواس خود و ابزارهای علمی و تجربی، جهان مادی را همانطور که واقعا درک می‌شود، درک می‌کنیم. البته باید توجه داشت که برخی مفاهیم و تفسیرهایی که از جهان مادی داریم، ممکن است در آینده تغییر کنند یا دقیق‌تر شوند.
عليرضا محمدزاده قبادلو:تمثیل مغز در شیشه را شنیده ای؟
@بله، تمثیل مغز در شیشه یکی از مفاهیمی است که برای توضیح نحوه عملکرد مغز و ارتباط آن با واقعیت بیرونی مطرح می‌شود. در این تمثیل، مغز به عنوان یک سیستم پردازش اطلاعات معرفی شده و وظیفه آن برقراری ارتباط با واقعیت بیرونی است. به عنوان مثال، همانطور که مغز می‌تواند تصاویر را از چشم به صورت اطلاعات الکتریکی دریافت کند و آن‌ها را به شکل تصاویر درک کند، شیشه نیز می‌تواند نور را به داخل آن جذب کند و آن را به شکل تصویر نمایش دهد. با این حال، هر دو از نظر واقعیت به یکدیگر نزدیک نیستند و در واقع به طور مستقیم با هم ارتباطی ندارند.
عليرضا محمدزاده قبادلو:نه اشتباه گفتی

بسمه‌‎تعالی
با سلام و عرض ادب
به تازگی گفتگویی داشتم با هوش مصنوعی( چت‎جی‎پی‎تی) در مورد موضوعاتی تقریباً فلسفی تا در این زمینه، نحوه بخورد این فناوری و جوابهایی که در مورد این نوع سوالات میده رو بدونم.
در ادامه یکی از این گفتگوها رو قرار میدهم بدون تغییر. اول مطالب هوش مصنوعی @ گذاشتم تا از مطالب سوالات من جدا بشوند. نکته جالب این بود که در بحث دوم سوال رو هوش مصنوعی پرسید و بحث رو شروع کردیم.
از لینک زیر بخوانید:
https://t.center/gobadlu/771


https://t.center/gobadlu ادرس کانال در جستجوی حقیقت
ادرس گروه مرتبط با کانال : https://t.center/+uvZnsXzrqXZjOWI0 ارتباط با ادمین : @gobadlu1