View in Telegram
بسمه تعالی یادداشت از مقاله نفس الامر: استاد حسن زاده آملی ره طرح مسئله درمورد نفس‌الامر از متن خواجه و سوال علامه حلی: طوسی: وقتی ذهن بر امور خارجی به همانند آنها حکم راند در درستی آنها مطابقت لازم است، و الا نادرست خواهد بود، حکم صحیح به اعتبار مطابقت آن با آنچه در نفس الامر میباشد، زیرا تصور قضایای کاذب ممکن است. سوال علامه حلی: گوئیم: احکام ذهنی گاه به لحاظ خارجی ‌مأخوذند و گاه به این اعتبار نیست. وقتی ذهن بر اشیای خارجی به محمولهای خارجی نظیر آن حکم راند، مثل این گفتار ما که انسان در خارج حیوان است به ناچار باید حکم مطابق با آن چه در خارج موجود است باشد تا این‌که حکم ذهن درست باشد و الا حکم ذهن نادرست خواهد بود و اگر ذهن به بر اشیای خارجی به امور معقول حکم نمود، مثل این گفتار ما انسان ممکن است و یا بر امور ذهنی به احکام ذهنی حکم راند، مثل این سخن ما امکان در مقابل امتناع قرار دارد مطابقت وی با آنچه در خارج موجود است لازم نیست، زیرا در خارج امکان و امتناع متقابل وجود ندارد و امکان انسان در خارج متحقق نمی‌باشد. وقتی مطلب فوق ثابت شد گوییم: حکم درست در این دو قسم ممکن نیست که به اعتبار مطابقت حکم با آنچه در خارج است باشد، زیرا بیان شد که حکم به لحاظ خارج مأخوذ نشده و به اعتبار مطابقت حکم با آنچه در ذهن است نیز نمی‌باشد، زیرا گاه ذهن قضایای دروغین را نیز تصور می‌کند، چون ما گاه تصور میکنیم انسان واجب است با این‌که وی ممکن می باشد، پس اگر صدق حکم به اعتبار مطابقت با صورت موجود در ذهن باشد میبایست حکم به وجوب انسان صادق باشد، زیرا این قضیه صورتی ذهنی مطابق این حکم دارد، بلکه درستی این حکم به لحاظ مطابقت با آنچه در نفس الامر است میباشد. زمانی که من از خواجه طوسی ره استفاده می‌بردم، این نکته به میان امد و من از وی معنای قول حکماء در این که : احکام ذهنی به اعتبار مطابقت با آنچه در نفس الامر است صادق میباشد، معنای نفس الامر یا ثبوت یا وجود ذهنی است و یا خارجی در حالی که هر دو در اینجا ممنوع است. خواجه ره در پاسخ من فرمودند: مراد از نفس الامر عقل فعال می باشد، پس هر صورت یا حکمی در ذهن وجود یابد و مطابق با صور مرتسم در عقل فعال باشد آن صورت و یا حکم صادق، و الا کاذب است. بر سخن ایشان ایراد کردم بر این که لازمه گفتار حکماء این است که صور کاذبه نیز در عقل فعال منتقش باشند، زیرا ایشان بر ثبوت عقل فعال تمسک به فرق بین نسیان و سهو کردند. زیرا سهو زوال صورت معقوله از جوهر عاقل و ارتسام آن در قوه حافظ آن می‌باشد، ولی نسیان، زوال صورت مزبور از هر دو یعنی از عاقل و قوه حافظ آن می باشد، و این مطلب تنها در صورت محسوسه می‌آید، اما علت نسیان صور معقوله زوال استعداد است به این که با زائل شدن سبب و علت مفید علم (مثل حدود و مقدمات) در باب تصور و تصدیق استعداد زائل شود، و این دو حالت گاه در احکام کاذبه نیز طاری می‌شود. جناب خواجه سخنی قانع کننده نیاورد. https://t.center/gobadlu ادرس کانال در جستجوی حقیقت ادرس گروه مرتبط با کانال : https://t.center/+uvZnsXzrqXZjOWI0 ارتباط با ادمین : @gobadlu1
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily