خدا را شكر آهی هست ! گاهی همدمی دارم
در اين هنگامهی بیهمدمی شادم غمی دارم...
مخواه از من كه با اشكی بريزم هيبت خود را
كه روی شانههای خستهام ارگِ بَمی دارم
هوای بیکسی بعد از تو آنسان آدمم كرده
كه در هر خانهای پا میگذارم مَحرمی دارم !
برای سيب دادن دستِ مردم، شاخه خم كردم
شما دست كجی دارید و من دست خَمی دارم
كويری با تفاخر گفت: دريا بودهام روزی...
تو اما قطرهای ...گفتم: اقلاً من نَمیدارم !
چیام جز «اشک و آه و خشم و غربت؟» پس رهايم كن
كه با اين «آب و باد و خاک و آتش»، عالمی دارم
#حسین_زحمتکش@GhaZalkhaniI