ای درختانی كه طوفان شعله زد در بالتان
كوچهها ديشب نخوابيدند از جنجالتان
وقتی از باران شنيدم سخت تنها ماندهايد
دستهايم را فرستادم به استقبالتان
ای خيابانها كه احساس مرا دزديدهايد
اين غرور كهنه چندين سال شد پامالتان
ای پرستوها كه قلبم را به دريا میبريد
كودكان با سنگ میافتند از دنبالتان
ای مسافرها كه هرشب راه را طی میكنيد
با دو پای بسته میگويم :خوشا برحالتان
#كورش_كيانی_قلعهسری
@GhaZalkhaniI