شدم به دنبالت _ غریب و سرگردان بخاطر زینب _ بخوان کمی قرآن
بریز اشک غم _ به حال زینب چه زیبا گشتی _ هلال زینب اباعبدالله به خنده با انگشت _ مرا نشان دادند به حال و روز من _ سری تکان دادند
سوالی زینب _ ز این ها دارد مگر آواره _ تماشا دارد اباعبدالله دلم گره خورده _ به موی تو انگار گلایه دارم از _ شلوغیه بازا نبودم یک شب _ کنارت دلبر تنور خولی _ چه کرده با سر اباعبدالله
السلام ای دیار جدایی گشته دیگر در این بی وفایی حاجی فاطمه کربلایی بوی غم اید از این بیابان_ ببین که زینب گشته پریشان برس به داد زینب حسین جان ای آرام قلب زینب_عزیز زهراسالار زینب(3)
خیمه بر پا نمایی برادر می اید زین زمین جان خواهر اوای واغریبای مادر دل نگرانم ای نازنینم_منزل آخر کرده حزینم دارو ندارم داغت نبینم ای ارام قلب زینب _ عزیز زهرا سالار زینب(3)
می خوانم روضه ای با اشاره می کنی پیکرم را نظاره می بوسی حنجر پاره پاره دست امان را بر سر نگه دار_ بر سر گیسو معجر نگه دار بوسه برای پیکر نگه دار ای آرام قلب زینب_ عزیز زهرا سالار زینب(3) #قاسم_نعمتی #ورودیه_کربلا #شب_دوم @ghasemnemati_ir
حاجی زهرا در دشت منا آمد که همره زینب به کربلا آمد حسین ای نور چشم مصطفی حسین خوش آمدی به کربلا حسین جان (2) میان صحرا به دست سقا خیام اهل حرم شد برپا اباعبدالله (۴)
ماه بنی هاشم علم بدوش آمد امید طفلان و باده فروش آمد همه روح احساس کربلا گل زهرا و یاس کربلا ابالفضل (2) به مثل ماه و به دورش کوکب دعا زیر لب برای زینب اباعبدالله (۴)
اشاره چشمت به سوی گودال است رسد غروبی که تن تو پامال است حسین داغ تو پیرم میکند حسین دشمن اسیرم میکند واویلا واویلا به تازیانه پرم میریزند حرامی ها بر سرم میریزند اباعبدالله #قاسم_نعمتی #ورودیه_کربلا #شب_دوم @ghasemnemati_ir
قلب زمين و اسمان غرق عزا شد سالار زينب وارد کرب و بلا شد ازاين دشت سوزان _ رسد بوى هجران برادر حسين جان اينجا زمين کربلا دارالجنون است ميعاد شاه تشنه با گودال خون است نه روز ديگر زين مرکب واژگون است ببين بى قرارم _نشين در کنارم برادر حسين جان دلشوره دارم جان تو ماه دل ارا بوى غريبى مى دهد اين خاک صحرا ترسم ببينم داغ تو اى پور زهرا الا چاره سازم _بگو من چه سازم برادر حسين جان
دلشوره افتاد به جانم اى برادر حيف گلوى تو به زير تيغ و خنجر ميايد اينجا ناله محزون مادر مسوزان دل من _ مشو قاتل من برادر حسين جان اينجا که چشم دختران ريزد ستاره اينجا که بر غارت رود يک گاهواره ترسم بماند دخترى با گوش پاره در ان شب نگارم _ کسى را ندارم برادر حسين جان #قاسم_نعمتی #ورودیه_کربلا #شب_دوم @ghasemnemati_ir
زمزمه روضه شبدوم _وروديه اينجا کجاست برادر دلم به غم اسيره گرفته غم گلومو زينب برات بميره جانم رسيده بر لب برس به داد زينب گرفته اى عزيزم راه نفس تو سينه ميشه داداش که ما رو برگردونى مدينه من بى قرارم اينجا دلشوره دارم اينجا ترسم اينه که روزى به ماتمت بنشينم اخر تو اين بيابون داغ تو رو ببينم اى يار کربلايى ميترسم از جدايى خواهر با سوز نالت قلب منو نسوزون پياده شو ز محمل با اين دل پريشون اى يارو هم زبونم اتيش نزن به جونم دخت نجيب حيدر اى پاک چون گل ياس پائين بيا ز ناقه زانو گرفته عباس با احترتم کامل پائين بيا ز محمل زير گلوى يارت اين گودى مى بينى يک روز مياى و بوسه از پارگيش مى چينى وقت سجود نيزه اينجاست فرود نيزه #قاسم_نعمتی #ورودیه_کربلا #شب_دوم @ghasemnemati_ir
ورود به کربلا شبدوم زمین کربلا اینجاست زینب دیار پر بلا اینجاست زینب تحمل می کنی؟ گویم برایت فراق ما دو تا اینجاست زینب صدایی آشنا آید به گوشم که مادر قبل ما اینجاست زینب چه سرهایی شکسته بین این دشت مسیر انبیا اینجاست زینب برای خواب پنجاه سال پیشت دم تعبیر ها اینجاست زینب همان جایی که گفته «ام ایمن» زمین نینوا اینجاست زینب بزن بوسه تمام سینه ام را ضریح مصطفی اینجاست زینب همان جایی که قرآنها بیفتد به زیر دست و پا اینجاست زینب ببین نرمی زیر حنجرم را فرود نیزه ها اینجاست زینب ببین این مهره های محکمم را ذبیحاً بالقفا اینجاست زینب تمام خاک این صحرا خریدم همه سرّ خدا اینجاست زینب به مسلخ پا گذاری و ببینی غسیلاً بدماء اینجاست زینب مبادا معجر از سر وا نمایی عدوی بی حیا اینجاست زینب حنا از خون به گیسویت بگیری حجاب کبریا اینجاست زینب
ورود به کربلا شبدوم بوی غم بوی جدایی بوی هجران می رسد کربلا آغوش خود واکن که مهمان می رسد ناقه ام در گل نشسته چاره ای کن یا حسین دیر اگر آیی کنارم بر لبم جان می رسد حاجی زهرا علم کن خیمه هایت در منا زین عطش آباد بوی عید قربان می رسد خاک سرخ این بیابان بوی مادر می دهد گوش کن آوای محزون حسین جان می رسد گو فرات بی مروّت اینقدر هوهو مکن کودک ششماهه ای با کام عطشان می رسد کمتر از ده روز دیگر بی برادر می شوم روزگار عشق بازی ها به پایان می رسد در همان لحظه که ترکیب رخت پاشد زهم از حرم زینب به گیسوئی پریشان می رسد کمتر از ده روز دیگر از فراز نیزه ها درچهل منزل به گوشم صوت قرآن میرسد قافله سالار زینب گو شبی بر ساربان وقت خاتم بخشی دست سلیمان می رسد وای از هنگامه وصلی که یک نیزه سوار روبرو با خواهری پاره گریبان می رسد