درود بر یاران آستان و دوستان و استادانی که بر شعر امروز نقد نوشتند و تقریبا به اتفاق بیت پنجم را نپسندیدند،
نظر متفاوتی نسبت به این بیت دارم، البته با اضافه کردن یک علامت سوال در انتهای بیت.
"و نخواهیم پلنگ از در خلقت برود بیرون." سهراب سپهری
یکم ؛اصولا با طرد واژهها موافق نیستم. بجای واژه مزخرف چه پیشنهاد میکنید؟ چیزی که در ظاهر خوب و مناسب و در باطن و اصل بد و ناپسند است. کدام واژه مترادف برای بیان این معنی داریم؟ تازه داشته باشیم هم به چه دلیل از یک واژه نباید در جا و مکان معنایی خود استفاده کرد؟ آیا در عالم واقع چنین پدیدهای وجود ندارد؟ دوم ؛محال( به معنی محل ها و سرزمین ها) در ارتباط با حوالی آمده و یک ارتباط معنایی زیبا آفریده است. سوم ؛ اگر مصرع دوم را بهشکل پرسشی خوانده شود، معنی زیبایی آفریده خواهد شد. لطفاً بار دیگر زمزمه شود:
با خود ببر مرا به حوالی دورها این عالم عبوس و مزخرف محال ماست؟
غزل و مضمون را زیبا یافتم به سرایندهاش درود میفرستم