با خود ببر مرا به جهانی که مال ماست
آنجا که رنگ آینه، رنگ خیال ماست
آنجا که آسمانِ بلندش کبوتری است
باغ بهشت و بام ابد زیر بال ماست
خیام کوزه میشکند، مست میشویم
عطار میگزد لب خود را وبال ماست
سعدی حدیث چشم تو را شعر میکند
حافظ مدام درصدد بسط فال ماست
با خود ببر مرا به حوالی دورها
این عالم عبوس و مزخرف محال ماست
باران و باد یاد تو را داد میکشند
پاییز و بیقراری آن شرح حال ماست
هر زخمهای که خورده دل از ابتلا به عشق
شد روزنی به نور و...مسیر کمال ماست
شب ها برس به خواب من و آتشم بزن
رویا هنوز در تب و تاب وصال ماست
✅ درود بر دوستان بزرگوار
سرودۀ یکی از شاعران عزیز گروه آستان جانان تقدیم به نگاه عالمانه و ادیبانۀ شما برای #نقد_و_بررسی_ در کارگاه نقد شعر.
زمان: صبح شنبه تا ساعت 3⃣2⃣
سپاس از دوستانی که قلم رنجه میکنند و بهره میرسانند.(شعر اثر قلم خانم لیلا تبریزیان است)