!■~شب موهوم [خوانش لحظه ای یک سروده]
درود بر شاعر توانا، مدیر مدبّر،ودوستان فاضل
●~فرم بیرونی اثر : در قالب غزل سرود شده
مقفی و مردف است.
ردیف "پایانی ندارد" هم به موسیقی اثر
افزوده هم پیوندی نیرومند با متن دارد
متاسفانه قافیه حرف خود را بر شاعر
دیکته می کند یعنی کاربرد لغات عربی
حروف اصلی قافیه مصوت بلند +صامت میم
مغموم ، موهوم
وزن شعر [مستفعلن ] است یعنی بحر رجز مرفل
مستفعلاتن در رکن آخر
●~شکل درونی اثر :
الف) محتوا : شعری است اجتماعی با سویه ی سیاسی . شاعر دغدغه های خویش را
بیان می دارد . در جوف گزاره ها، آرمان خواهی شاعر پنهان شده است.
شاعر، حسرت نصیب است، امید او را خاک
کرده اند . مرگ در عرصه جولان دارد
ب)- زبان: شعر باید یا ادبیت داشته باشد
یا زبانیت .مثلا ادبیت در شعر سپهری
نمود دارد، زبانیت در شعر شاملو.
زبان این اثر آميزه ای است از شمایل امروزی( هی مرگ) و صورت قدیمی ِ زبان
(درپیچیدن).
دلالت ها صریح اند. لایه مند نیستند .
اما مخاطب غیر چالاک در فهم برخی از
لغات در می ماند: استظهار، زقوم
مفردات و ترکیبات بکر نیستند اما
حلاوت دارند
آوردن واو حالیه: در حالی که
استفاده از واحد شمارش : یک اصله زقوم
زنگباری: اهل زنگبار(یای نسبت)
ج)-تخیل: از متن بر می آید که سراینده
اطلاعی بسنده از ادبیات دارد . و عبارت های
وی اشارات تاریخی ، اساطیری و دینی را
فراخوان می کند.
بیت سوم تلمیح دارد به حماسه آرش و تیر انداختن وی تا مرز مرو.
بیت دوم ، تعبیر زنگبار و روم در ادب کهن
بسامد دارد و این جا کنایه از ریا کاری است
و در پوستین خلق در افتادن
بیت اول ،مصرع دوم : واژه ی "بوم" در
پیوند با مصرع اول یعنی جغد و در پیوند
با مصراع دوم یعنی سرزمین( ایهام تناسب]
درخت زقوم : اشاره به دانسته های دینی و
قرانی.
درختی که در قعر آتش می روید و...
در این جا استعاره ای است از خودکامه
برای شاعر بالندگی آرزومندم
#محمود_باقرپسندشنبه سی ویکم شهریور ۱۴۰۳