ایوان پوتاپنکوف درباره خود و جامعه شوروی [۱از۲]
احتمالاً[و کمآکان] هیچ فردی وجود ندارد که مادهگرا چشم به جهان بگشاید و به فرآیندهای تاریخی از دیدگاه مادی نگاه کند.
علاقهی اینجانب به اقتصاد شوروی خیلی زود و عملاً از سالهای مدرسه شروع شد. اما در بزرگسالی بیشتر به مطالعه اقتصاد شوروی پرداختم. اگرچه تصمیم من برای مطالعهی اقتصاد سیاسی، فلسفه و اشتراکگرایی(communisme) علمی[اگرچه احتمالاً بهتر است این موضوع را جامعهگرایی علمی(Scientific socialism) بنامیم]- این سه مؤلفه مارکسگرایانه - از قبل بود و تمایل به درک واقعیت شوروی من را احاطه کرده بود. من در دانشگاه لنینگراد(سن پترزبورگ کنونی) در دانشکده اقتصاد آنها رشتهی اقتصاد سیاسی برای مطالعه مارکسیسم ثبتنام کردم و در سال۱۳۶۲ فارغالتحصیل شدم.
در کنار تحصیل، به کار تولید مواد در یک کارخانهی سازسازی مشغول شدم. کارآموزی به من در زمینه تولید فرصت زیادی برای تفکر داده بود و در جهد و جد، سالها دورهی کارآموزی رخصت داد که شکل طرح کالا را نه از موضع تئوریک بلکه از روی فعالیت عملی بیینم زیرا در پایان هر ماه، جلسه حزب برگزار میشد که در آن نیز بدون توجه به دستورات، سوالاتی از قبیل «چهگونه برنامهریزی این ماه را انجام میدهیم؟» مطرح میشد. یه طرح قانونی که باید اجرا شود و میزان تحقق آن ارزیابی میشود. این را اهدافی که برای آن برنامهریزی کردند مقایسه میکنند و در اخر آن را تایید و برای جمعیتشان میرسانند.
پس از فارغالتحصیلی، در عرض دو سال، دکترا گرفتم و میخواستم پایاننامهام را برای درجه کاندیدای علوم اقتصادی شروع کنم. قرار بود پایاننامه ای با عنوان «کار اجتماعی مستقیم در اقتصاد سوسیالیستی» بنویسم. مبانی این موضوع قبلاً در پایاننامه من در پایان تحصیلات دانشگاهی ام بیان شده است. این مقاله قصد دارد بگوید که ماهیت کار اجتماعی در شرکتها در طرح شوروی منعکس نشده است. محصول کار را میتوان با کار یک پرسنل ایجاد کرد و در تحقق برنامه شرکت به حساب آورد و علاوه بر آن حتی فروخت، اما همه اینها به این معنی نیست که کار این پرسنل به نفع جامعه خرج می شود. محصول این کار میتواند بهسادگی در قفسههای مخزن قرار گیرد و بهدلیل بیفایده بودن مصرف نشود.
با این حال، پرسترویکا آغاز شد و در عصر گلاسنوست، بسیاری از حقایق فعالیت صنعتی شوروی، که قبلاً توسط سانسور به سادگی مجاز نبود، آشکار شد. نوشتن پایان نامه معنای خود را از دست داد، زیرا اطلاعات جدید سؤال بزرگ تری را مطرح کرد: کلیت ماهیت اقتصاد شوروی چه بود؟ بسیاری از نتیجه گیری های من که از طریق تجزیه و تحلیل خود به آن رسیده بودم برخی از حقایق را تأیید کرد. حقایق دیگر سؤالات جدیدی را بوجود اوردند که من قبلاً آنها را در نظر نمی گرفتم.
به طور کلی، در اقتصاد سیاسی، اکتشافات واقعی زمانی امکان پذیر است که فرد کلیت روابط تولیدی را تحت یک شیوه تولید خاص به عنوان یک کل توصیف و اثبات کرده باشد. قبل از آن، یک فرآیند ساده برای جمع آوری حقایق و درک آنها وجود دارد. موضوع پایان نامه من تا حدی از این نوع بود، زیرا هدف آن توصیف فقط یکی از ویژگی های متعدد اقتصاد شوروی بود. تنها زمانی که انبوه اطلاعات جمع آوری شده و درک شده به اندازه کافی گسترده باشد، امکان تعمیم مطالب جمع آوری شده به منظور شناسایی و تحلیل روابط تولیدی موجود در جامعه فراهم می شود. این اجازه داد:
۱- تعیین موقعیت موضوعات این روابط در تولید مادی، و همچنین منافع مادی آنها،
۲- درک ساختار طبقاتی (اجتماعی) جامعه به طور کلی،
و۳- تعیین، به طور خاص، کدام یک از این طبقات در تولید مواد غالب است. و هر کس در تولید مادی حکومت کند دیر یا زود سلطه سیاسی خود را نیز تثبیت می کند.
[ ادامه دارد...]
#Ivan_Potapenkov