«هدف و کوشش این کانال، بیان و ترویج مفاهیمی است که در ایجاد خانوادهیی سالم و اسلامی یاری رساند و بس!»
کانالی مفیدبرای همه اقشاراساتید,معلمان, والدین.دانشجویان.روانشناسان وکارشناسان تربیتی۰/۰
التماس دعا... بارک الله فیکم
حکمت تشریعی یکی دیگر از دلایل تعدد زوجات پیامبراکرم (صلی الله علیه وسلم) میباشد؛ این حکمت امری نمایان است و به راحتی تمام، میتوان آن را درک نمود. و سبب آن از بین بردن و ابطال برخی از عادات ناخوشایند دوران جاهلیت بود. بهعنوان مثال در این باب میتوان از بدعت فرزند خواندگی (تبنی) که در مجتمع جاهلیت قبل از اسلام رایج بود نام برد. این مسئله به صورت عادت و بهتر بگوییم دینی موروثی در آمده بود که جدا شدن از آن به سادگی امکان نداشت. شخصی از آنان پسری را که از صلب و تیرهاش نبود به فرزند خواندگی میپذیرفت، و در این تبنی او را فرزند حقیقی خود میخواند که با فرزندان حقیقی و نسبیاش از لحاظ نسب در یک ردیف قرار داشت و از لحاظ میراث، طلاق، ازدواج و محرم شدن و همه امور دیگر با آنان هیچگونه فرقی نداشت. و این مسئله بصورت دینی تقلیدی در آمده بود که در تمامی جامعه جاهلیت اعمال میشد. و حتی شخص به فرزند خواندهاش میگفت: «تو پسر من هستی از تو ارث میبرم و از من ارث خواهی برد»[1].
اسلام هرگز دینی نبود که در مقابل این عمل و هر عمل باطلی خاموش بنشیند و آنان را در حالی که در تاریکیهای جهل دست و پا میزدند به حال خود رها کند. در نتیجه خداوند برای ریشه کن شدن این عادت ناخوشایند راه را آماده نمود رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) «زید بن حارثه» را بر طبق همان عادت عرب قبل از اسلام به فرزند خواندگی پذیرفتند.
این ماجرا یعنی تبنی زید بن حارثه توسط پیامبراکرم (صلی الله علیه وسلم) یکی از زیباترین ماجراهای زندگی ایشان بوده که مفسران و سیرت نویسان آن را در کتابهای خود ذکر کردهاند و سرشار از حکمت میباشد که ذکر آن به علت عدم وسعت مجال در اینجا مقدور نیست. و این چنین بود که زید بن حارثه به فرزند خواندگی آنحضرت در آمد و از آن روز همه مردم او را «زید بن محمد» میخواندند. عبدالله بن عمر (رضی الله عنهما) میگوید: زید بن حارثه در خدمت رسول الله (صلی الله علیه وسلم) بود و ما او را به جز «زید بن محمد» به نام دیگری نمیخواندیم، تا اینکه این عبارات قرآن [در سوره احزاب، آیه 5] نازل شد: «آنان را بنام پدرانشان بخوانید که این نزد خداوند عدل و نیکویی است»[2]. در نتیجه پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به زید فرمودند: «أنت زيد بن حارثة بن شراحيل»: «تو زید پسر حارثه پسر شراحیل هستی». و ایشان دختر عمه خود «زينب بنت جحش الاسدية» را به همسری او در آورد، و مدتی را با او زندگی کرد، اما دیری نپایید که روابط زناشویی آنان رو به تیرگی گذشت. و سرانجام، زید، زینب را طلاق داد، و خداوند به پیامبراکرم (صلی الله علیه وسلم) دستور داد تا با زینب ازدواج کند تا بدعت فرزند خواندگی و شالوده جاهلیت از بیخ و بن کنده شده و اساسی اسلامی بجای آن بنشیند[3].
اما پیامبر (صلی الله علیه وسلم) از زبان منافقین و فاجران میترسید که مبادا در مورد او سخن گفته و بگویند: «محمد با زن پسر خود ازدواج کرد». در نتیجه ایشان این مسئله را به تأخیر میانداخت تا اینکه از سوی خداوند عتایی بر رسول الله (صلی الله علیه وسلم) وارد شده که این بود: «و از سخنان و عیبگویی مردم میترسی، حال آنکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسی، پس ما هم چون زید آن زن را طلاق داد، او را به ازدواج تو در آوردیم، تا پس از این مؤمنان در ازدواج با زنانِ پسرخواندههای خود که آنها را طلاق دادهاند احساس شرمندگی و ناراحتی نکنند، و آنچه را که تعالی بخواهد صورت میپذیرد» [احزاب: 37]. و به این شکل بود که حکم تبنی ریشه کن شده، و همه عادات موروثی جاهلیت که رفته رفته در جامعه جامه تقدیس به تن کرده بود و از آن هیچ گریزگاهی نبود باطل گشت و در اثبات این شریعت جدید الهی، این آیات خداوند نازل گردید: «محمد پدر هیچکدام از مردان شما نیست، اما او رسول خداوند و خاتم النبیین است و خداوند بر همه چیز آگاه است»[احزاب: 40].