دفتر
شعر یکم
احمد شاملو را از کتابخانهی زندهیاد
پدرم برگزیدم. شعری زیبا به نام افق روشن که برای کامیار شاپور سروده بود، توجهام را جلب کرد.
افق روشنروزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود
بوسه است.
و هر انسان
برای هر انسان
برادریست.
روزی که دیگر درهای خانهشان را نمیبندند
قفل
افسانهییست.
و قلب
برای زندهگی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.
روزی که آهنگ هر حرف زندهگیست
تا من به خاطر آخرین
شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم.
روزی که هر لب، ترانهییست
تا کمترین سرود بوسه باشد.
روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم...
و من آن روز را انتظار میکشم
حتا روزی
که دیگر
نباشم.
به امید فردایی روشن.
#فریبانبیزاده #روزنوشت #شعر #شاملو#حس_خوب https://t.center/faribanabizadeh