فرهنگ و مطالعات پایداری لرستان

‍ ♦️ شهید اسدالله حسنوند

🔸 در یکی از روستاهای الشتر به نام «بتکی» به دنیا آمد. دوران راهنمایی و ابتدایی را در الشتر گذراند و برای گرفتن دیپلم راهی خرم‌آباد شد.
دوران تحصیلش در خرم‌آباد به سختی سپری شد؛ به طوری که برای خرج تحصیلش مجبور شد کارگری کند. سال ۱۳۵۳ دیپلمش را گرفت و بلافاصله برای رفتن به سربازی اقدام کرد. دوران آموزشی را در ساری گذراند و ادامه‌ی سربازی‌اش مأمور به خدمت در دادگاه مشهد شد.
حضور در مشهد و زیارت همیشگی امام رضا علیه السلام باعث رشد سریع او از جهت معنویات شده بود.
سال ۵۶ به خرم‌آباد بازگشت و در بانک استخدام شد اما طولی نکشید که به خاطر اعتراض به وضعیت حجاب کارمندان زن، بانک را ترک کرد.
این‌بار در اداره آموزش و پرورش الشتر، به عنوان معلم قرآن، مشغول به کار شد. علاوه بر تدریس در مدرسه، در روستاهای دوردست کلاس قرآن و احکام برگزار می‌کرد و مردم را آموزش می‌داد.
بعد از تشکیل کمیته امداد الشتر، مسئولیت کمیته امداد را بر عهده گرفت و به محرومین خدمت کرد. پس از مدتی و با تشکیل اداره امور تربیتی، مسئول امور تربیتی الشتر شد و دانش‌آموزان زیادی، به واسطه‌ی تعالیم او، به استخدام سپاه درآمدند و راهی جبهه شدند.
اسدالله حسنوند با وجود مسئولیت‌هایی که داشت، از رفتن به جبهه غافل نشد. در حمله آبادان، خرمشهر، هویزه، جزیره مجنون، سوسنگرد، عملیات‌های والفجر یک و دو و عملیات خیبر شرکت کرد تا اینکه سرانجام در حمله چزابه در تاریخ سوم اسفندماه سال ۱۳۶۲ به شهادت رسید و پیکرش تا به امروز بازنگشته است.


#شهید_اسدالله_حسنوند
#شهدای_الشتر
#شهدای_قرآنی
#شهدای_معلم
#امور_تربیتی

🆔 @farhang_paydari

‍ 🔰نگاهی کوتاه به زندگی شهید علی جودکی؛

علی جودکی تیرماه سال ۱۳۴۷ در روستای اسلام‌آباد از توابع شهرستان پلدختر به دنیا آمد.
دوران کودکی‌اش مصادف شد با اعتراض‌های مردمی علیه رژیم پهلوی. ده ساله بود که انقلاب به پیروزی رسید و مدتی بعد رژیم بعث عراق به مرزهای کشور حمله‌ کرد.
دوران ابتدایی را در روستای‌ زادگاهش گذراند. دوران دبیرستان را در مدرسه ۱۷ شهریور به پایان رساند و بعد از گرفتن دیپلم در آزمون ورود به دانشگاه شرکت کرد و در رشته الهیات دانشگاه تربیت معلم علامه طباطبایی خرم‌آباد پذیرفته شد.
تواضع، حُسن خُلق و مهربانی علی، باعث شده بود در بین اهالی روستا محبوبیت ویژه‌ای داشته باشد.
علی در دوران دانش‌آموزی در پایگاه مقاومت شهید "مؤمنی" فعالیت می‌کرد.
آن‌زمان روستای محل زندگی‌اش مسجد نداشت. علی با پیگیری‌هایی که انجام داد، توانست از بخشداری یک بلندگو و آمپلی‌فایر بگیرد. بلندگو را در پشت بام منزل خودشان نصب کرد و از آن به بعد در سه نوبت اذان و قرآن پخش می‌کرد.
علاوه بر فعالیت در پایگاه شهید مومنی و پخش اذان در روستا، در برگزاری مراسم‌ عزاداری در ماه محرم نقش ویژه‌ای داشت. مداحی می‌کرد و شعرهای مداحی‌ را هم خودش می‌سرود.
علی خط خوبی داشت. وصیت‌نامه‌ی برادران شهید جمشید و حمید سلیمانی را با خطی خوش بر روی تابلویی نوشته بود و در پایگاه نصب کرده بود.
در یکی از بمباران‌های شهر پلدختر از ناحیه پا به شدت مجروح شد. به طوری‌که چندین ماه در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری بود.
علی بعد از ترخیص از بیمارستان به جبهه اعزام شد. بعد از ورود به جبهه، با خطی خوش بر روی یک تابلو نوشته بود: "درخشش خون شهدا، آفتاب را شرمنده کرده است."
علی جودکی چند روز بعد در تاریخ پنجم تیرماه سال ۱۳۶۷، حالی که خدمه توپ بود، در منطقه شاخ شمیران به شهادت رسید.


#شهید_علی_جودکی
#شهدای_لرستان
#شهدای_پلدختر
#شهدای_دانشجو
#شهدای_قرآنی

🆔 @farhang_paydari

‍ 🔰نگاهی کوتاه به زندگی شهید علی جودکی؛

علی جودکی تیرماه سال ۱۳۴۷ در روستای اسلام‌آباد از توابع شهرستان پلدختر به دنیا آمد.
دوران کودکی‌اش مصادف شد با اعتراض‌های مردمی علیه رژیم پهلوی. ده ساله بود که انقلاب به پیروزی رسید و مدتی بعد رژیم بعث عراق به مرزهای کشور حمله‌ کرد.
دوران ابتدایی را در روستای‌ زادگاهش گذراند. دوران دبیرستان را در مدرسه ۱۷ شهریور به پایان رساند و بعد از گرفتن دیپلم در آزمون ورود به دانشگاه شرکت کرد و در رشته الهیات دانشگاه تربیت معلم علامه طباطبایی خرم‌آباد پذیرفته شد.
تواضع، حُسن خُلق و مهربانی علی، باعث شده بود در بین اهالی روستا محبوبیت ویژه‌ای داشته باشد.
علی در دوران دانش‌آموزی در پایگاه مقاومت شهید "مؤمنی" فعالیت می‌کرد.
آن‌زمان روستای محل زندگی‌اش مسجد نداشت. علی با پیگیری‌هایی که انجام داد، توانست از بخشداری یک بلندگو و آمپلی‌فایر بگیرد. بلندگو را در پشت بام منزل خودشان نصب کرد و از آن به بعد در سه نوبت اذان و قرآن پخش می‌کرد.
علاوه بر فعالیت در پایگاه شهید مومنی و پخش اذان در روستا، در برگزاری مراسم‌ عزاداری در ماه محرم نقش ویژه‌ای داشت. مداحی می‌کرد و شعرهای مداحی‌ را هم خودش می‌سرود.
علی خط خوبی داشت. وصیت‌نامه‌ی برادران شهید جمشید و حمید سلیمانی را با خطی خوش بر روی تابلویی نوشته بود و در پایگاه نصب کرده بود.
در یکی از بمباران‌های شهر پلدختر از ناحیه پا به شدت مجروح شد. به طوری‌که چندین ماه در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری بود.
علی بعد از ترخیص از بیمارستان به جبهه اعزام شد. بعد از ورود به جبهه، با خطی خوش بر روی یک تابلو نوشته بود: "درخشش خون شهدا، آفتاب را شرمنده کرده است."
علی جودکی چند روز بعد در تاریخ پنجم تیرماه سال ۱۳۶۷، حالی که خدمه توپ بود، در منطقه شاخ شمیران به شهادت رسید.


#شهید_علی_جودکی
#شهدای_لرستان
#شهدای_پلدختر
#شهدای_دانشجو
#شهدای_قرآنی

🆔 @farhang_paydari