مارسواس (Marsyas):
مارسواس یا
مارسیاس در اسطورههای یونان، نوازنده فلوت است. آتنه فلوتی دو سر ساخت برای آنکه ادای گورگونها را در سوگ مدوسا در بیاورد. پس از مدتی آن را دور انداخت. مارسواس آن را یافت و در نواختن آن ماهر شد و آپولون را به رقابت طلبید. پس از رقابتی طولانی و به داوری موزها، آپولون در رقابت پیروز شد و مارسواس را کشت و پوست او را کند و از خونش رود مارسواس جاری شد. او در غاری در نزدیکی Celaenae به خاطر غرورش برای به چالش کشیدن یک خدا زنده زنده پوست کنده شد. در دوران باستان، منابع ادبی اغلب از این اسطوره درس اخلاقی میگیرند که مشهور به "غرور مرسیاس" است و اشاره بر این دارد که نتیجه ی غرور (Hubris) چیزی جز سرافکندگی و نابودی نیست. افلاطون بر این عقیده بود که از پوست مرسیاس را مشک شراب ساخته اند.
مارسیاس (نوازنده ی فلوت ) ادعا میکرد که در نواختن ساز از ایزد آپولو بهتر است، پس آپولو را با دعوت به یک مسابقه ی موسیقی به چالش کشید. آپولو دعوت را پذیرفت به شرط آنکه هرکس برنده شد به هر طریقی که بخواهد، بازنده را تنبیه کند. نخست
مارسیاس در فلوت خود میدمد و به زیباترین شکل ممکن ملودی ها را اجرا میکند. سپس آپولو چنگ می نوازد و همه را مجذوب خود میکند. در این مرحله هیچکس نتوانست تصمیم بگیرد که برنده چه کسی ست. تا اینکه آپولو پیشنهاد میدهد که هردو سازهایشان را برعکس بنوازند.
این روش برای چنگ آپولو عملی شد ولی برای فلوت
مارسیاس امکان پذیر نشد، در نتیجه آپولو نوازنده ی برتر و برنده مسابقه اعلام شد و مجازاتی که برای
مارسیاس انتخاب کرد از بدترین ِ مجازاتها بود. او
مارسیاس را از تنه ی درخت کاجی آویزان کرد و پوست او را زنده زنده کند.
همگی با این رأی موافق بودند مگر میداس (شاه فریگیه). پس آپولو گوشهای او را به گوشهای الاغ تبدیل کرد. میداس آزرده دل، گوشهایش را در زیر عمامهای بزرگ پنهان میساخت تا کسی آنها را نبیند. اما آرایشگرش موضوع را میدانست و میداس از او خواسته بود تا به کسی چیزی نگوید. اما سلمانی که نمیتوانست این راز را بیش از این نزد خود نگاه دارد به دشتی رفت، گودالی در زمین کند و راز را در آن زمزمه کرد. سپس گودال را پر کرد و رفت. پس از آن بستری انبوه از نیها در آن مکان روئید که داستان میداس را زمزمه میکردند و میگفتند : "شاه میداس گوشهای الاغ دارد".
در میان رومیان،
مارسیاس به عنوان مخترع فال (Augury) و طرفدار آزادی بیان (مفهوم فلسفی Parrhesia «پارهزیا») و «گفتن حقیقت با قدرت» انتخاب شد. او همچنین به صورت یک Silenus (ایزد حکمت) به تصویر کشیده شد، که مشک شرابی را بر شانه چپ خود حمل می کرد و بازوی راست خود را بالا می برد. این مجسمه به عنوان یک indicium libertatis، نماد آزادی در نظر گرفته می شد و با تظاهرات مردم یا Plebs همراه بود.
#اساطیر_یونان#مارسیاس#غرور#نماد_آزادی_بیان#خطر_آزادی_بیان@Dharma_emission