قلم بیداری

Канал
Логотип телеграм канала قلم بیداری
@darvishane49Продвигать
10,25 тыс.
подписчиков
407
фото
302
видео
3,42 тыс.
ссылок
باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی
К первому сообщению
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♻️آسیب شناسی ترور سیدحسن نصرالله

اسرائیل در حملات متعدد روزهای اخیر با برجا گذاشتن دستکم هزار کشته به ترور رهبر و فرماندهان حزب الله اقدام نمود .
گذشته ثابت کرده همچنان که با ترور رهبران سابق حزب الله سید عباس موسوی ، حماس شیخ احمد یاسین ، جهاد اسلامی فتحی شقاقی و سایر مجاهدین جبهه مقاومت نه تنها این جریان ها تضعیف نشدند بلکه این در برابر ضربات اسرائیل مقاوم تر شده و با روی کارآمد آمدن رهبران جدید به سمت افراط بیشتر ، کینه ماندگار و انتقام جویی پیش رفتند ، ترور سید حسن نصرالله نیز چنین سرنوشتی را برای حزب الله بدنبال خواهد داشت .
علی خامنه ای در پیامی که ساعتی قبل از اعلام رسمی کشته شدن نصرالله و پیامی که سپس در تسلیت مرگ او صادر کرد عملا اعلام نمود ایران وارد اقدام نظامی نخواهد شد و کماکان مسئولیت اصلی جبهه مقاومت در برابر اسرائیل را بعهده حزب الله قرار داد ، اما تجربه نشان داده رهبر ایران شخصیتی به شدت کینه ای بوده و محال است از این قضایا به سادگی عبور کند ، سخنرانی او درباره کلام قرآن و وعده عذاب الهی در صورت عقب نشینی در قبال دشمن بجهت ترس امروز بصورت گسترده در شبکه های وابسته به نظام در حال انتشار است .
به عقیده من ایران در پی ساخت و اعلام علنی دستیابی به بمب اتم برآمده و احتمالا از NPT خارج خواهد شد و پس از ایجاد بازدارندگی از سقوط رژیم توسط نیروی خارجی در سایه تهدید اتمی خود به اسرائیل پاسخ خواهد داد .
امروز دوستان و دشمنان جمهوری اسلامی در عدم آمادگی آن جهت ورود به درگیری فراگیر با اسرائیل اتفاق نظر داشته و همین ضعف باعث شده اسرائیل جسارت عبور از اکثر خط قرمز های جمهوری اسلامی را پیدا کند .
ترور نصرالله نه تنها امنیتی پایدار برای اسرائیل ایجاد نخواهد کرد بلکه بازماندگان را به ورطه افراط بیشتر سوق داده و شرایطی ایجاد خواهد نمود که صلح با اعراب نیز با موانع جدید روبرو شود . اسرائیل باید واقعیت جغرافیایی محصور بودن در دل دنیای اسلام را پذیرفته و مبتنی بر این واقعیت سیاست های خود را اتخاذ کند ، امروز شهروندان صهیونیست در کشورهای عربی امنیت جانی نداشته و در بین سایر ملل نیز منفور هستند .
عبور اسرائیل از خط قرمز های جنگی ، کشتار کور بیگناهان و ویرانی زیرساخت های شهری با وجود اشکالات و سختی های بزرگی که در مسیر دشمنانش ایجاد نموده ، پیروزی ظاهری است که مابه ازایی در واقعیت و منافع عملی برای صهیونیست ها نخواهد داشت .

مهدی صادقی نیا
https://t.center/darvishane49
♻️نفوذ صهیونیستها در رسانه میلی ؛

در پی ترور سید حسن نصرالله
مجری :. الان وقت حمله به منابع و پایگاه های آمریکا در منطقه است... ( برنامه سیاست خارجی شبکه سه )

به همین سان واضح و بی مسئولیت ؛
آیا از این هم روشنتر ؟!
https://t.center/darvishane49
حزب الله لبنان کشته شدن سید حسن نصرالله را تایید کرد .
https://t.center/darvishane49
♻️در نقد سیاست نظامی گری، نه جنگ نه صلح

تصویر جنگ همین است. در خاورمیانه برای جنگ و نظامی گری له له زدن، سرانجامی جز این تصویر ندارد. حساب کنید چندین شب است بسیاری از ما از اضطراب نخوابیده ایم. چندین سال است شبح جنگ بر ذهن و روانمان سایه افکنده.

اسراییل هم نقطه زنی می‌کند و هم غیرنظامی را به خاک و خون می‌کشد اما ببینید تا چه مدت جمهوری اسلامی پز پراکسی های قدرتمند را می‌داد، اما در عرض چند روز کل ساختار فرماندهی حزب الله از بین می‌رود. برتری  اسراییل در این جنگ، تنها به خاطر ابزارهای نظامی اش نیست، مسأله به قدرت فن آوری و اطلاعاتی اش بر می‌گردد. در مقابل راکت و موشکهای کوری که حزب الله به صخره و ساختمان می‌زند، اسراییل فرماندهان کوچک و بزرگ، سیاسی و نظامی را محو می‌کند.

حالا هدف من، تحلیل جنگ اسراییل حزب الله لبنان نیست، نقد نظامی گری است.‌ مدتها می‌گفتند موشک داریم غم نداریم. پز موشک و قدرتمند کردن پراکسیها را آنگونه می‌دادند که گویی ایران یک ابرقدرت شده. از رهبر جمهوری اسلامی تا اینهایی که تحت عنوان محور مقاومت، دخالت‌ نظامیان را در هر امری توجیه کرده اند همه در این نقطه سخت شکست اند‌. شما موشک دارید؟ اسراییل گنبد آهنین دارد. این چه قدرتی است که در عرض دو هفته کل ساختار فرماندهی اش نابود می‌شود و آنقدر نفوذ در آن ریشه دارد که صدها نفر با انهدام پیجر و بی سیم از کار می افتند؟ چه قدرتی است که توانایی حذف میهمانت را در قلب تهران دارند؟

نقطه کانونی نقد همینجاست: موشک،ساختن لشکر و ...همه اینها فرع بر بنای مولفه اساسی است: انسجام ملی که نه در یکدستی که در تکثر، نه در سرکوب که در آزادی شهروند محق مسوول به دست می آید. اگر به بمب و موشک بود چرا شوروی از هم گسیخت؟ از اینرو قدرت ملی برای محافظت از مام میهن در جنگل خاورمیانه نه با نظامی گری که با بنای ایران شهروند مدار،سکولار و دموکرات دست یافتنی است و قدرت نظامی تنها یک مولفه در میان چندین مولفه دیگر است.

سیاست «نه جنگ نه صلح» رهبر جمهوری اسلامی  با تحمیل دیکتاتوری در داخل و با امنیتی کردن ایران در خارج، با میدان دادن به سپاه در همه امور  چه دستاوردی جز تخریب و تحقیر داشته؟

وضعیت امروز، نتیجه بی توجهی به همان نقدی است که سالهاست گفته ایم؛آنچه جمهوری اسلامی امنیت می‌نامد،سرابی بیش نیست. هم خودش شهروندان را نادیده می‌گیرد، آزار می‌دهد و هم کشور را در جنگل خاورمیانه آسیب پذیر کرده که نه بویی از توسعه دارد و نه چشم انداز پیشرفت. مگر می‌شود کشوری که سوژه تحریم و جنگ باشد رنگ توسعه را به خود ببیند؟ از نظامی گری نه امنیت می آید نه توسعه.
به عبارتی در «#نظامی_گری» هیچ خیری نیست. کشور قدرتمند، شهروند آزاد می‌خواهد. شهروند آزاد، جامعه مدنی ناظر، جامعه با نشاط، ضامن توسعه متوازن یک کشور است. مسأله اصلی در نفی جنگ، نظامی گری و تاکید بر توسعه متوازن و همه جانبه است. وقتی قدرت نرم افزاری و سخت افزاری داشته باشی، وقتی انسجام ملی در بستر تکثر داشته باشی، وقتی شور و امید ساختن یک جامعه دموکرات و با نشاط داشته باشی، وقتی توان جذب سرمایه داشته باشی، خانه تو در جنگل خاورمیانه هم امن می‌شود.

مجتبی نجفی
https://t.center/darvishane49
♻️" مجریانی که بر طلب جنگ می کوبند "

کاویانی فعال و مدرس رسانه

رئیس محترم صدا وسیما به چه حقی مجری شبکه سه در برنامه زنده فرمان جنگ صادر می کند .
از چه جایگاهی و با چه اختیاری اعلام می کند تنها راه ، ورود مستقیم ایران به جنگ غزه و لبنان است .
جناب جبلی هیچ کس در صدا وسیما چنین اختیاری و چنین حقی ندارد کشور را تشویق به جنگ کند  .  مگر
مجریان شما ژنرال های طوفان دیده جنگ و یا سیاستمداران کار کشته اند که چنین بی تاب وارد کردن کشور به جنگ اند .
آقای جبلی مجریان شما یا جنگ را بازی‌های کودکانه خود تصور می کنند و یا درکی از شرایط داخلی و بین‌المللی کشور ندارند .
رئیس محترم صدا وسیما ، آیا مجریان شما می فهمند کشور رهبر و فرمانده دارد ، آیا آنان درک می کنند کشور صدها امیر و سردار دارد ، آیا آنان نمی دانند که کشور هزاران مرد تحلیل گر و اطلاعاتی و امنیتی دارد و اگر لازم باشد آنها  باید از ضرورت جنگ سخن بگویند .
آقای جبلی آیا  مجریان شما می فهمند که اگر در این کشور چهار تا پالایشگاه و پنج تا نیروگاه برق بمباران شود صد سال به عقب بر می گردیم .
آقای جبلی به جای ایفای نقش ارتشبد های نظامی،  دو تا مترجم کار بلد بیابید تا همچون دیشب در ترجمه سخنان وزیر خارجه عربستان در شبکه خبر افتضاح ببار نیاورند .

https://t.center/darvishane49
♻️دم به تله ندهید

تمدن بزرگ شاه (تشدید انقلاب و سرنگونی پهلوی ) صدور انقلاب خمینی ( جنگ تحمیلی )گفتگوی تمدن های خاتمی (۱۱سپتامبر و حضور در خاورمیانه) عدالت جهانی احمدی نژاد (ظهور داعش و اسلام هراسی) اتحادیه کشورهای اسلامی پزشکیان ( به احتمال قوی توسعه جنگ‌ در خاورمیانه با محوریت اسراییل تا ایران ) با واکنش های ترتیب داده شده هر یک زنگ خطری برای غرب و شرق بوده و هست.

هر گاه موضعی فرا ملی نقل زبان ها شده است.موضعگیری های عملی آشکار و پنهان ابرقدرتها و نوچگان آنها بروز و ظهور یافته است .
قدرتهای جهانی طی دویست سال اخیر پیوسته در تضعیف ایران کوشیده اند. آنان که بیشتر از ما با تاریخ پر فراز و نشیب ما آشنایی دارند هیچگاه نخواهند گذاشت ایران مقتدر و بزرگ شکل بگیرد.
امروز که ایران با بحرانها و ابر بحران‌های داخلی و خارجی روبروست و هیچ امیدی به توافق با نظم جهانی وجود ندارد و حتی ما را در این بازی راه نمی دهند. تنهاترین راه و خردمندانه ترین راه برای ماندن ایران بر همین وضعیت فعلی، بازگشت حاکمیت به آغوش ملت است.

پشتوانه مردمی سد سترگی است در برابر هر گونه تهدید فرامرزی ؛

پر آشکار است تمام دست اندازی ها به لبنان، درگیر کردن ایران در یک جنگ‌تمام عیار است که آینده ناخوشی را متوجه ما در نتیجه ی تجزیه کشور خواهدکرد .

#ح_درویشی
https://t.center/darvishane49
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به نظر شما چند درصد از ما برای اونا کار می کنیم و چند درصد برای خودمون ؟!

میزان خوشایندی از زندگی افزایش داشته است یا کاهش ویا حتی رو به نابودی !؟

#شادی_اندیشمندانه
https://t.center/darvishane49
♻️تجدید وضو

در آغاز جنگ حماس با اسرائیل ، تندروهای
ایرانی، جشن مفصلی گرفتند و حتی برج آزادی را نور پردازی کردند و ...

یاد ضرب المثلی قدیمی افتادم ...
خروس و شيرى با هم رفيق و همراه شدند و به صحرا رفتند. شب‌هنگام خروس برای خوابيدن به روى درخت رفت و شير هم پاى درخت دراز کشيد. هنگام سپیده‌دم خروس به عادت مألوف شروع به خواندن کرد. روباهى که در آن حوالى بود، به طمع افتاد و نزدیک درخت آمد.
روباه با دیدن خروس گفت:
«بفرمایيد پایين تا به شما اقتدا کنیم و نماز صبح را به جماعت بخوانيم!»
خروس گفت:
«همان‌طور که می‌بینید، بنده فقط مؤذن هستم، پيش‌نماز پاى درخت است. او را بيدار کن!»
روباه که تازه متوجه حضور شير شده بود، با غرش او پا به فرار گذاشت.
خروس پرسید:
«کجا تشريف مى‌بريد؟ مگر نمى‌خواستيد نماز جماعت بخوانيد؟»
روباه در حال فرار گفت:
«دارم مى‌روم تجدید وضو کنم!»
این همان حکایت جمهوری اسلامی و مقامات ریز و درشتش است که عمری با هزینه کردن از جیب ملت، از بام تا شام شعار می‌دادند که اسرائیل را از صحنه گیتی محو خواهند کرد و در بیت‌المقدس به جماعت نماز خواهند خواند.

اما امروز که به میدان عمل رسیده‌اند، از یک‌سو روزانه ده‌ها بار برای رفع اتهام از خود مصاحبه و سخنرانی می‌کنند و همه مسئولیت جنگ را بر گردن حماس مادرمُرده می‌اندازند، و از سوی دیگر در عرصه بین‌المللی دست به دامان این و آن می‌شوند تا بلکه اسرائیل از خر شیطان پیاده شود و تن به آتش‌بس دهد؛ انگار نه انگار که تا همین چند وقت پیش مترصد چنین فرصتی برای با خاک یکسان کردن حیفا و تل‌آویو بودند!

ظاهراً عزیزان لشکری و کشوری که فقط لات کوچه‌خلوت ملت خود هستند، تازه متوجه شده‌اند که امریکا و متحدان غربی‌اش حتی به بهای درگرفتن جنگ فراگیر هم پای اسرائیل ایستاده‌اند و حالا که شیر غران و درنده را زیر درخت یهود دیده‌اند، آزاد سازی قدس و به دریا ریختن صهیونیست ها و نماز جماعت در مسجدالاقصی را تا تجدید وضو و بلکه تعویض شلوار و فرصتی برای طهارت، به تأخیر انداخته‌اند!

بگواهی کارنامه  ۴۵ ساله حاکمیت ج‌.ا آنچه قابل انکار و  کتمان نیست تفاوت فاحش رفتار آن با مردم ایران و رفتارهای آن با قدرتهاست :
در مورد مردم ایران سرکوب، خشونت تحقیر، زندان و غارت منابع و سلب آزادی های اولیه انسانی بوده وهست
و

اما در مواجهه با قدرتها ، به منظور  ادامه حاکمیت خود:
ذلت، اطاعت، عقب نشینی، تمکین، بی عملی، واما همزمان  بمدت  ۴۵ سال رجز خوانی بوده‌ و هست.

https://t.center/darvishane49
♻️" قوه قضائیه در مسیر تعالی "
روزگاری دادستان وقت مشهد با گفتن جمله " قدرت ما فقط از خدا کمتر است " بسیاری را رنجاند و خشمگین کرد اما بعدها بازپرس جوان دادسرای تهران با صدور دستور فیلتر تلگرام نشان داد حقیقتا قدرت خاصی در ذات این  قوه نهفته است . چرا که با یک خط بازپرس تلگرام فیلتر شد اما یک قوم جمع شده اند قادر به رفع فیلترینگ فضای مجازی نیستند .
این مقدمه را از آن جهت نوشتم که بگویم اگر نبض قوه قضائیه کشور خوب بزند بسیاری از معضلات بسادگی و با هزینه های کم حل خواهد شد .
صاحب این قلم روزگاری مسؤلیت مستقیم در پخش اخبار کشور داشتم و بیاد ندارم رئیس پیشین قوه قضائیه در نشست مدیران ارشد آن ، جز حمله به سیاست های آمریکا حرفی در باره حوزه مسؤلیت خود بزند و این همواره موجب حیرت اصحاب رسانه می شد که چرا ایشان کارهای بسیار مهم حوزه کاری خود را رها کرده و نقش ، رهبر ، رئيس جمهور و وزیر امور خارجه را بازی می کند .
حافظه شهروندان مراجعه کننده به مراکز قضایی و اصحاب رسانه مملو از آشفتگی های این قوه در آن زمان است . اما شکر لله چند صباحی است حال این قوه رو به خوشی است ، مشکلات درونی و بیرونی آن در حال کم شدن است . نمی خواهم  خدایی نکرده در ستایش کسی قلم بزنم چرا که خدا مرا از خلق اش بی نیاز کرده است  اما وظیفه حرفه ای خود می دانم از توان قلمی ام در جهت بهبود امور کشورم بهره ببرم هم نقد بی پرده و شفاف را حق هر شهروندی می دانم هم ستایش کارهای نیک را وظیفه انسانی .
نگاه کنید به اقدام بسیار شایسته جناب اژه ای در نامه اخیرشان به رهبری و گرفتن مجوز عفو افرادی چون رهامی ، یاشار سلطانی ، شروین حاجی پور ووو یعنی اقدام عملی در جهت وفاق ملی .
همچنین نگاه کنید به شبکه هوشمند و دولت الکترونیک در این قوه که انصافا شایسته تقدیر و تشویق است .
قوه قضائیه همواره در رسانه ها بخصوص صدا وسیما
مظلوم و در حاشیه بوده است و مقصر این روند هم بیشتر به خود مدیران ارشد این قوه بر می گردد که شناخت عمیقی از قدرت و کمک رسانه ندارند . امید آنکه صدا وسیما هم از نگاه شهروند درجه دو داشتن به قوه قضائیه دست بردارد و امور کشور را در قوه مجریه نبیند .
اگر حال قوه قضائیه خوش باشد با همان قدرت کمتر از خداییش امور کشور را به سامان خواهد کرد . انشاله

کاویانی فعال و مدرس رسانه
https://t.center/darvishane49
♻️در میان همه آرمانهای سیاسی، آنکه ادعای خوشبخت کردن جامعه ی بشری را دارد از همه خطرناکتر است... تلاش برای برپایی بهشت بر روی زمین، همیشه به جهنم راه برده است... کسانی که می پندارند قادرند بشریت را سعادتمند کنند، انسان های خطرناکی هستند...

اساسا رویای ساختن بهشت بر روی زمین رویای خطرناکی است. چرا که پس از مدتی باور میکنند که حق دارند، تعداد بیشماری انسان شرور را از میان بردارند، تا دیگران را به اصطلاح سعادتمند کنند...
برگرفته از کتاب: میدانم که هیچ نمیدانم.

کارل پوپر
https://t.center/darvishane49
♻️راه‌های نترسیدن

رضارضائی ۱۴۰۳/۷/۵

آیا برای نترسیدن بابت #افشاگری، #مطالبه‌گری، #آزادی‌خواهی و #عدالت‌طلبی راهی وجود دارد؟

مقدمه: می‌گویند < < خلاف ها را افشا نکن چون مردم ناامید می‌شوند یا دشمن از وقوع آن خلاف در ج.ا.ا سوءاستفاده می‌کند یا قبح خلاف شکسته می‌شود یا افشا کننده مورد عقوبت امنیتی‌ها و قضائی‌ها قرار می‌گیرد، مطالبه نکن؛ چون سطح توقع جامعه بالا می‌رود و امکان پاسخگویی به همه‌ی خواسته‌ها نیست، آزادی‌خواهی را مطرح نکن؛ چون آزادی خواهی به معنی نبود آزادی و وجود دیکتاتوری است که با طرح این موضوع به ضد نظام تبدیل می‌شوی و عقوبت می‌بینی، عدالت‌خواه نباش چون حالا که "ظلم بالسویه" جاری است، پس یک نوع عدالت‌ برقرار است و مخالفت با وضعیت موجود، موجب مجازات خواهد شد.

یکم: ان‌شاءالله مردم فهیم و باشعور از افشاگری فسادها و غارت‌های سازمان‌ها و نهادها بخصوص غیرپاسخگوها ناامید نگردیده، قبح خلاف شکسته نشده و افشاگر عقوبت نخواهد شد؛
دوم: ان‌شاءالله مطالبه‌ی حقوق زنان، اقلیت‌های قومی و دینی، زندانیان و محصوران بی‌گناه، ایثارگران، بازنشستگان، معلمان، کارگران، کشاورزان، معدنچیان، صیادان، کول بران، سوخت بران، باربران و مالیات دهنگان بی‌نصیب از مواهب یک زندگی امن و آرام، باعث بالارفتن توقع بهره‌مندان، آقازاده‌ها، رفاه‌زدگان و غارتگران نشود؛
سوم: ان‌شاءالله آزادی‌خواهی منجر به #آزادی شود؛
چهارم: ان‌شاءالله عدالت‌طلبی موجب برقرار قسط و عدل و برابری و #رفع_تبعیض شود؛
پنجم: ان‌شاءالله افشای ماهیت و اهداف جنگ‌طلبان و کاسبان تحریم، موجب تهدید و انگ و زندان و اعدام نشود؛ ولی موجب برقراری صلح پایدار شود.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱: به نظر می رسد،یکی از راه‌های نترسیدن آن است که همه‌ی مردم برای نترسیدن، شجاعت و شهامت یافته و با هم متحد شوند؛
۲: به نظر می رسد، یکی از راه‌های نترسیدن، حق گویی و مطالبه‌ی مسائل ملی است، مثل عدم ورود به جنگ و
#صلح_طلبی؛
۳: به نظر می رسد، یکی از راه‌های نترسیدن، آموزش‌های عملی پرسشگری و مطالبه گری از دوران کودکی به فرزندان مام وطن بود و هنوز هم برای آن دیر نیست؛
۴: به نظر می رسد، یکی از راه‌های نترسیدن، الگو شدن عینی بزرگ‌ترها در کنشگری مدنی است؛
۵: به نظر می رسد، یکی از راه‌های نترسیدن، انجام انواع اعتراضات بدون خشونت کلامی و فیزیکی است؛

۶: به نظر می رسد که یکی از راه‌های نترسیدن، انجام اقدامات عینی و عملی در حمایت از افشاگران و صلح طلبان است؛
به‌خاطر داشته باشیم که نترسیدن یک صفت، مساوی شجاعت درونی است که باید به یک کنش بیرونی تبدیل شود و همواره و مستمراً باید از آن در جهت حق‌وحقوق مظلومان و مبارزه با ظلم و ستم زورمندان بخصوص حکام و کارگزاران حکومتی استفاده نمود و اجازه نداد که با هیچ حرف و فعلی، کشور را به جنگ بکشند که عواقب سوء و ویرانگر آن برای ملک و ملت است.

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/darvishane49
♻️همین که پزشکیان خواهان نابودی اسرائیل در سازمان ملل نشد نمره قبولی گرفت

من اگر قرار بود بجای آقای پزشکیان در نیویرک سخنرانی میکردم. آنقدر دردو دل برای  گفتن داشتم؛ که رئیس جلسه مجبور میشد چندین باربرایم یادداشت بفرستد که وقت شما مدتهاست تمام شده. اما من در سوئیس زندگی نمیکنم ومحدودیت‌های رئیس جمهور در ایران اسلامی را درک میکنم. متوجه هستم که او نه مکرون است نه بایدن، اوحتی رجب طیب اردوغان هم نیست. بنابراین باندازه رئیس جمهورایران ازاوانتظاردارم. اوهنوزنطقش تمام نشده بود که "روزنامه توپخانه" او را به توپ بست.

🔹البته هموطنان عزیزی که دربرج عاج زندگی میکنند این ملاحظات برایشان مطرح نیست وانتظارداشتند که اوازحقوق بشر و زن- زندگی- آزادی میگفت؛ با خانواده مهسا امینی همدردی می‌کرد؛خواهان آزادی زندانیان سیاسی میشد وانقلاب ۵۷ را بعنوان فتنه ۵۷ محکوم میساخت. بماند که اگرهمه اینها را هم میگفت، سخنانش را یک فریب و نیرنگ جدید ازسوی جمهوری اسلامی میخواندند.

  🔹من سخنرانی او را با سخنرانی مرحوم رئیسی مقایسه میکنم که قبل ازقرارگرفتن پشت تریبون، تصویر بزرگ قاسم سلیمانی را باهتزاز درآورده بود. رئیسی برای مخاطبینش در  نیویورک حرف نمی‌زد. مخاطبین اوهزاران کیلومتر دورتر درایران بودند. او برای خوشایند و رضایت خاطر آنها سخنرانی میکرد.

🔹حاشا وکلا که خواسته باشم بگویم که پزشکیان به مخاطبین در تهران بی‌توجه بود. همینکه صدر تا ذیل توجهش به آنها نبودو یکمقداری مخاطبینش در نیویورک را هم در نظرداشت؛ همینکه به گونه‌ای حرف نزد که بسیاری از رهبران کشورهای مهم جهان سالن اجلاس را ترک کنند؛همینکه اسرائیل را غده سرطانی نخواند وخواهان نابودی آن نشد؛ همینکه دست دوستی دراز کرد؛همینکه نتانیاهو را ناامید و دست خالی گذارد؛باعث گرفتن نمره قبولی‌اش میشود.

🔹اسرائیلی ها منتظر بودند که بعنوان رئیس جمهور ایران، او اسرائیل را بباد حمله و تهدید گرفته و آب به آسیاب تندروهای اسرائیلی میریخت. رهبران اسرائیل منتظر بودند او با تهدید به نابودی اسرائیل، به آنان کمک میکرد تا در بوق و کرنا بدمند که ببینید که ما با چه دشمنانی طرف هستیم؛ ببینید ایران میخواهد ما را نابود سازد؛به ما حق بدهید اگردرنوارغزه از کشته پشته ساختیم و آنرا با خاک یکسان کردیم؛ بما حق بدهید که حالا لبنان را می‌کوبیم. اما بعنوان رئیس جمهورایران،اوموفق شد برای نخستین بار، فرش مظلوم نمایی را اززیر پای اسرائیلی‌ها برباید.

✍️صادق زیباکلام
https://t.center/darvishane49
♻️انقلاب در آموزش‌وپرورش

دانش آن است که، رهایی بخشد

ما فرزندانمان را مهندس، دکتر، ریاضی‌دان و شیمی‌دان بار می‌آوریم ولی این آموزش نیست، این فقط وسیله و ابزاری برای کسب معاش است؛ فقط ترتیباتی است برای کسب درآمد بهتر و بیشتر
ما فرزندانمان را به اروپا و آمریکا می‌فرستیم تا بیشتر تحصیل کنند؛ و مردم فکر می‌کنند که با این کار عمل بسیار بزرگی را انجام داده‌اند!
ولی ما فقط به آنان می‌آموزیم که نان خود را بصورت کارآمدتری کسب کنند چیزی بیش از این نیست. ما به آنان آموزش نمی‌دهیم و هیچ ارتباطی با آموزش در آنان ایجاد نمی‌کنیم؛ زیرا آموزش یعنی:
زایش ارزش‌های واقعی و بالاتر در زندگی.

معنی زایش ارزش‌های واقعی و بالاتر چیست؟
اگر چنین زایشی صورت بگیرد، انسان رها خواهد شد، سرشار از سرور خواهد شد. هرچه زندگی به سمت ارزش های بالاتر حرکت کند، قیدوبندهای انسان بیشتر فرو می‌ریزند.

این قیدوبندها کدام هستند؟
زنجیرهای انسان چیستند؟
ارزش‌های فروتر هستند.

رهایی چیست؟
سفری به بلنداها، بالاتر و بالاتر رفتن، هر روز به ورای خویش رفتن. سفر به قله‌های رفیع‌تر، آموختن است، دانش است
آیا ما رفتن به فراسوی خود را آموزش می‌دهیم؟ نه، ما خودخواهی را آموزش می‌دهیم؛ بهره‌کشی و احتکار برای منافع خود را آموزش می‌دهیم. ما آموزش می‌دهیم که چگونه به نوعی خواسته‌ها و انتظاراتمان را بصورت کارآمدتری ارضاء کنیم؛ و فکر می‌کنیم که آموزش واقعی را به کودکانمان می‌آموزیم! هیچ چیز بی‌معنی‌تر از این فکر نمی‌تواند باشد.

*در یک مدرسه بصیرت در روزگار باستان، سه شاگرد در امتحانات نهایی خود موفق اعلام شدند. بااین‌حال آموزگارشان گاه‌گاهی به آنان یادآوری می‌کرد که هنوز آخرین امتحان را باید پس بدهند. آخرین روز مدرسه فرارسید. مراسم فارغ‌التحصیلی برگزار شد و مدارک آنان تحویل داده شد؛ ولی هنوز آخرین آزمون از آنان گرفته نشده بود. شاگردان ساکت ماندند؛ “شاید آموزگار فراموش کرده است!” آنان کتاب‌ها و وسایل شخصی خود را آماده کردند و عصر آن روز قبل از ترک آنجا برای دریافت آخرین برکات نزد آموزگار رفتند و سپس او را ترک کردند
در راه، آنان به آخرین آزمون فکر می‌کردند. غروب شده بود و آنان باید قبل از تاریکی به روستای بعدی برسند. جاده ناهموار بود و از میان یک جنگل می‌گذشت؛ تاریکی فرا می‌رسید و صدای حیوانات وحشی در آن حوالی به‌گوش می‌رسید. آنان راه باریکی را دیدند که بیشه‌ای می‌گذشت که پوشش آن از خارها بود.
یکی از آنان از روی خارها پرید. شاگرد دوم از راه کناری رفت و خارها را دور زد. شاگرد سوم وسایل خودش را زمین گذاشت و به آهستگی شروع کرد به جمع‌آوری خارها و دورانداختن آنها از سر راه، دوستان او به این شاگر سوم گفتند،‌ ”آیا دیوانه شده‌ای؟ هوا تاریک شده و ما باید زودتر به‌مقصد برسیم. وقتی نمانده تا خارها را جمع کنی. زودباش،‌ وقت کم است؛ فوری بیا برویم.”

شاگر سوم گفت، “اگر روز بود خطری وجود نداشت؛ هرکس که از این را بگذرد خارها را خواهد دید. ولی پس از اینکه ما برویم شب شده و خارها دیده نمی‌شوند. اگر با دانستن این ما بدون فکر به کسانی که پشت سر ما می‌آیند از اینجا برویم، آموزش‌های ما بی‌معنی خواهد بود. من خارها را از سر راه برمی‌دارم. شما می‌توانید بروید.”

در همین حال مرشد بینا که در پشت بوته‌ای پنهان شده بود بیرون پرید. او خودش خارها را سر راه قرار داده بود. این آخرین آزمون آنان بود. مرشد گفت که آن دو شاگرد دیگر را خارها را دور زده و از روی آن پریده بودند باید به مدرسه بازگردند ـــ آنها در آخرین آزمون شکست خورده بودند. فقط آن شاگرد سوم که خارها را برچیده بود از عهده‌ی آزمون آخر برآمده بود.

کسی که شناخته باشد چگونه خارها را در زندگی برچیند واقعاً دانش‌آموخته است. کسی که خارها را برای دیگران از سر راه برمی‌دارد، یک روز برایشان گل‌هایی در راه قرار می‌دهد. ولی کسی خارهای راه را می‌بیند و آنها را نادیده می‌گیرد و گذر می‌کند، باید روزی بر سر راه دیگران خار پخش کند.

آخرین آزمون همیشه آزمون عشق است. عشق همیشه ارزش نهایی است. قله‌های والاتر در زندگی، همگی قله‌های عشق هستند.

آیا نظام آموزشی ما عشق را آموزش می‌دهد؟
تعلیم‌وتربیت ما حتی عشق را نمی‌شناسد. نظام آموزشی بجای عشق، نفْس ego را آموزش می‌دهد
عشق و نفْس دو ارزش متضاد هستند. جاییکه نفْس وجود دارد، عشق وجود ندارد. جایی که عشق وجود دارد، نفْس وجود ندارد
آموزش فعلی ما نفْس را آموزش می‌دهد، و از همان ابتدای کودکی ما ترتیباتی می‌دهیم که نفْس قوی‌تر و تیزتر شود.

#اشو
انقلاب در آموزش‌وپرورش
گردآوری سخنان اشو
بین سالهای۱۹۶۷ تا ۱۹۶۹
#برگردان: ‌محسن خاتمی

https://t.center/darvishane49
♻️آمریکاستیزی و روسیه ستیزی در آثار روشنفکران ایرانی

غرب ستیزی و آمریکاستیزی پس از کودتای 28مرداد در میان روشنفکران ما موج می زند نگاهی به داستان نویسی دهه سی، چهل و پنجاه به روشنی گواه است و در آثار هدایت، بزرگ علوی، جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی و... دیده می شود...

♦️هدایت در داستان کوتاه «فردا» رفتار وحشیانۀ یك سرباز آمریکایی را به تصویر کشیده:
«ما اگر یك روز کار نکنیم، باید سر بی شام زمین بگذاریم. اون ها(آمریکاییها) اگر یك شب تفریح نکنند، دنیا را به هم می زنند! اون شب، اون سرباز آمریکایی که سیاه مست بود و از صورت پرخونش عرق می چکید، سر اون زنی رو که لباس سورمه ای تنش بود چه جور به دیوار می زد!»
(«فردا»...ص۳)
در آثار بزرگ علوی نیز غرب ستیزی به کرات هست مخصوصا در رمان چشمهایش.
در آثار غلامحسین ساعدی نیز مانند «عزاداران بیل» و «دندیل» تمرکز او بر آمریکاستیزی است، ساعدی در «آرامش در حضور دیگران» به ستیز با فرهنگ غرب رفته.

♦️اما در آثار آل احمد، تقبیح غرب و تقدیس شرق موج می زند به عنوان مثال در «نفرین زمین» و «شوهر آمریکایی» و «سرگذشت کندوها» غرب ستیزی و آمریکاستیزی بی داد می کند.
موضوع سرگذشت کندوها اینست که در کوهی بلایی ناگهانی آمده  زندگی زنبوران را که در طاق نمای کوهی لانه دارند نابود کرده و آنها از گرسنگی و سرما ناگزیر به کندویی پناه می برند که متعلق به دهقانی به نام کمند علی بک است که کاسه ای شیره برای گرفتن زنبوران سرگردان در کنار خانۀ خود گذاشته.
کمند علی بک محصول تلاش زنبورها را برمی دارد و از برداشت عسل زنبورها به نام و نان می رسد امّا در آخرین بار طمع بیش از حدش  سبب می شود که «سهم عسل خود آن ها را نیز بر دارد و به جای آن، شیره بگذارد و این کار باعث می شود که زنبورها برای گریز از شرِّ این بلا، چاره را در گریز از کندو و بازگشت به کوه، محل زندگی اجدادی، می یابند...»
می بینید که روشنفکر ما در ضدیت با غرب و شهرنشینی و دنیای جدید و مفاهیم نو، راه حلی که ارائه می دهد بازگشت به اعماق تاریخ است و این زنبوران(مردم ایران) با عسل شان(نفت) باید از دنیای جدید فاصله بگیرند و شهر را ترک کنند!
«دردِ دل ها که تمام شد نتیجه گرفتند که هیچ کدام دست به شیره نزنند و طرفش هم نروند و... بعد هم قرار شد دور و بر گودال شیره را دیوار بکشند و روش را هم بپوشانند که بوش به دماغ مورچه ها(بخوانید امریکائیان بیگانه) نرسد»
(سرگذشت کندوها، ص۲۱»
قبل از این در کنفرانسی بنام «بررسی عوامل غرب ستیزی روشنفکران ایرانی» به این موضوع پرداخته ام.

♦️اینکه امریکا با کودتا و سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق، ضربه ی اساسی بر ایران و مخصوصا بر پروژه نوسازی سیاسی مردم ایران زد شکی وجود ندارد اما در مقایسه با کارنامه سیاه روسیه باید گفت که هیچ کشوری به اندازه روسیه به ایران ضربه نزده، اما در آثار نویسندگان و روشنفکران دوران جنگ سرد، این غرب است که اهریمن بوده نه روسیه...!

♦️اما در اینجا یک استثنا وجود دارد و اینکه، تنها در آثار غلامحسین ساعدی علاوه بر آمریکاستیزی، روسیه ستیزی نیز وجود دارد منظورم داستان «غریبه در شهر» ساعدی است که برای اولین بار در میان آثار داستانی، رد پای قشون روسی و جنایتهای آنها به چشم می خورد...!
آیا این بخاطر این نبوده که غلامحسین ساعدی ترک و زاده آذربایجان بوده و تاریخ آذربایجان مشحون از زخمها، داغ ها و دارهای روسها بوده و ناخوداگاهانه در قلم ساعدی جاری شده؟!
هر چند در فضای چپ زده ی آن سالها به روسیه تزاری حمله کرده نه به شوروی کعبه آمال حزب توده!
اما خود همین نیز غنیمت بوده که جنایات روسها در حوادث تلخ ۱۲۸۸ش را بازآفرینی کرده و مظلومیت ثقه الاسلام تبریزی را در سیمای شیخ دوزدوزانی و یا در قتل حیدر بدست روسها را به تصویر کشیده:
«نجف پابرهنه و نعره کشان از در مدرسه وارد شد و درحالی که به سر و صورت خود می زد شروع کرد به داد و فریاد: "آقا رو گرفتن، آقا رو گرفتن، آقا رو گرفتن...»
(غریبه در شهر...ص۱۷)
گر چه در رمان، حملات ساعدی بر روسیه تزاری بوده نه اتحاد جماهیر شوروی که از ترس هژمونی حزب توده بر محافل روشنفکری آن زمان، کسی را یارای حمله به آن نبوده! اما با این حال، این خود غنیمیتی بوده که ساعدی به عنوان یك روشنفکر، رسالت خود را فراموش نکرده و سابقۀ تلخ تاریخی اشغال و تجاوز یك کشور بیگانه را در قالب رمانی بازگو کرده...

♦️آنچه عجیب است اینکه امروزه برخی از همشهریان ناآشنا به تاریخ، در پرداختن به ناکامی مشروطه و نقش و جنایات روسها در آذربایجان و اعدام آزادیخواهان تبریز، بیشتر یقه غرب و فراماسونها و حتی ستارخان ها و باقرخانه را می گیرند نه قشون جنایتکار روسی یا لیاخوف قزاق را...!
شاید بخاطر این بوده که محمدعلی شاه مستبد، دست پرورده شاپشال روسی، پناهنده به روسها و رفیق گرمابه و گلستان آنها بوده...!

علی مرادی مراغه ای
https://t.center/darvishane49
♻️یک روتین روزانه برای خودتون داشته باشید

جوردن پیترسون میگه کسی نمیتونه بدون روتین زندگی سالمی داشته باشه. میگه اگه توی زندگیتون روتین ندارین، حتما باید یکی برای خودتون بسازین.

شما بدون روتین نمیتونین از نظر ذهنی سالم بمونین. این کار بخصوص برای انسانی که افسرده و مضطربه میتونه کمک کننده باشه.

میگه هر روز سر ساعت مشخصی از خواب بیدار شو و به این ساعت پایبند باش.در غیر اینصورت، ریتم شبانه‌روزیت بهم میخوره و مودت هم طبیعتا بهم میریزه. این یک بایده.
روتین یعنی کارهای تکراری و قابل پیش بینی در طول روز. روتین یعنی ساختن ساختاری که حس قابل پیش بینی بودن زندگی رو به شما میده.

این بحث رو امیل دورکیم، جامعه شناس فرانسوی، یه جور دیگه میگه.

ایده‌ی دورکیم کمی ظریف‌تر از داشتن یک روتینه. از نظر دورکیم یکی از سنگ بناهای داشتن یک ذهن باثبات و سالم، داشتن ساختار و استراکچره.
روتین در دل این ساختار قرار میگیره.

چیزهای دیگه‌ای هم مثل داشتن شبکه ای از آدمها و داشتن یک هویت شخصی هم توش قرار میگیره.
دورکیم میگه از دست دادن این ساختار میتونه منجر به بی‌ثباتی بشه و همین منجر به افسردگی در فرد میشه.
در حقیقت، باید برای زندگی یک چهارچوب و ساختاری داشته باشی و معلق بودن خطرناکه.

منظور از این ساختار یا روتین روزانه هم، کارهای عجیب غریب نیست. صبح سر ساعت مشخصی از خواب بیدار شی، تختت رو مرتب کنی، صبحونه بخوری، به گلها آب بدی، یک ربع ورزش کنی و برای مابقی روز هم همین. کارهایی باشه که انجام بدی و برای همیشه بهش پایبند باشی.

می‌بینی یکی هر روز جلو مغازه‌ش رو آب و جارو می‌کنه درحالی که شاید خیلی وقتا نیاز نباشه.
یکی هر روز ماشینش رو یه دستمالی می‌کشه و اگه این کار رو نکنه انگار روزش از بین رفته.یا آدمی که هر روز کلی راه میره تا برسه به پارک محل تا به چند تا گربه غذا بده! این کارا به زندگیشون معنی میده

و شما هم باید برای خودتون چیزهایی داشته باشین که هر روز انجامش بدین.
مثلا من برای خودم مشخص کردم که هر روز یک توییت پست کنم،‌ یا هر دو سه روز یکبار یک ویدیو روی یوتیوب آپلود کنم.
این رو برای خودم به یک «باید» تبدیل کردم و همین چیزا باعث میشه زندگیم یک ساختاری داشته باشه. 

ریچل گلدمن میگه:«اگه افراد ساختار نداشته باشن و روتین‌های روزانه‌ای نداشته باشن که روش تمرکز کنن، به احتمال زیاد بیشتر و بیشتر به موقعیت‌های استرس‌زا فکر میکنن که همین میتونه منجر به اضطراب و استرس اضافی بشه». داشتن روتین باعث میشه کمتر فکر و خیال بکنید.

هرچند که ممکنه در طول روزها و هفته‌ها، دفعاتی پیش بیاد که شما مجبور باشید چیزهایی رو تغییر بدید اما رعایت یک ساختار اولیه برای زمان بیدار شدن، غذا خوردن، کار کردن، خوابیدن و دیگر فعالیت‌ها میتونه به شما کمک کنه استرس کمتری داشته باشید و زندگیتون رو بهتر سازمان دهی کنید.

https://t.center/darvishane49
♻️جهان تشنه به خون «قربانی بزرگ»

یقینا بخشی از چرایی وقوع انقلاب ایران در سال ۱۹۷۸ ثمره به حرکت افتادن کلیت جهان در اتوبان «تغییر» بود.
چپها به رهبری شوروی در سرتاسر جهانی خیزشی عظیم بوجود آورده بودند.
رقابت فی مابین شوروی و آمریکا برای رهبری جهان آینده بالا گرفته بود و کشورها یک‌به‌یک همچون چین(مرگ مائو در ۱۹۷۶) در حال تغییر و تحولات بزرگی بودند.

جهان پس از عبور موقت از دوران غریزی خود در دو جنگ جهانی و برون ریزی کامل خشم و خشونت عمومی بسرعت در حال تغییر بر بستر تحولات مدنی،اجتماعی و انسان دوستانه بود.
شاید یکی از دلایل جدی وارد آمدن فشار بر شاه در آن زمان همان خیزش همگانی و جهانی حول مقوله «حقوق بشر» بود.قطعا فشارهای «کارتر» در این راستا بر فروپاشی رژیم سلطنت موثر بود.

📌حال ناظر به تحولات جهانی بنظر می رسد جهان دوباره در حال «شدن» است!
لیکن جنس این دوره زمانی که ما در آن قرار گرفته ایم و با حمله روسیه به اوکراین و جنگ اسرائیل با غزه و مداخلات متعدد ایران بواسطه یمن و لبنان معنا بخش شده است با اتفاقات دهه پنجاه شمسی کمی متفاوت است.

🔸جهان در آن زمان در پی برقراری «نظم» و ورود به دوره ای از «توسعه» در تمامی ابعاد بود،البته این نکته شامل حال غرب می شد و نه تحول جهانی مارکسیسم.در آن دوره غرب در پی برقراری نظم ولو از دل آشوب بجهت «پیش بینی پذیر» کردن جهان بود.اما جهان در امروز با قطبهای برهم زننده بازی کنونی با محوریت روسیه و ایران در پی شیوع دوره‌ای از «آشوب» و سپس بازوضع نظم جدیدی است!

بازگردیم به امروز:

🔴از آنجایی که نشانه مهمی در برهم خوردن توازن قدرت جهانی به نفع شرق و علیه غرب رؤیت نمی شود و از آنجایی که متاسفانه «ایران» با نفوذ روس‌ها و یا جهل ایدئولوژیک بعنوان طرف اصلی در حال درگیر با غرب و یا منافع او، در جبهه‌های مختلف دارد نظم حاکم بر جهان را برهم می زند. من تحلیل و تصورم بر این است که پایان این بازی نیازمند یک «قربانی بزرگ» بجهت بازگشت به دوره جدیدی از ثبات و توسعه بر بستر تکنولوژی‌هایی همچون هوش مصنوعی است!

بویژه آنکه منطقه خاورمیانه در حال بازتعریف دوره جدیدی از حیات «اعراب» بر بستر توسعه های مختلف فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است که پیش نیاز اصلی آنها «ثبات» و «آرامش» است.

جهان در جنگ جهانی دوم «ژاپن» را بعنوان قربانی بزرگ پذیرفت و آرام گرفت!

جهان با انقلاب ایران در سال۵۷ «شاه» را بعنوان قربانی بزرگ پذیرفت و کمی آرام گرفت!

جهان با فروپاشی شوروی «مارکسیسم» را بعنوان قربانی بزرگ پذیرفت و آرام گرفت!

و حال این جهان در وضعیت امروزش بنظر دوباره تشنه به خون یک «قربانی بزرگ» است!

اسم این قربانی بزرگ و جدید:
«ایدئولوژی» است!

حاکمان ایدئولوژیک قربانیان جدید خواهند بود!
و ناظر به این گزاره جهان آینده قطعا «نتانیاهو» را هم قربانی خواهد کرد!
همچنان که در ایران نیز قربانیان زیادی خواهد گرفت که من امیدوارم دامان ملت ایران را نگیرد!

📌من در یادداشتهای اخیر بارها اشاره کردم پس از تهاجم کور حماس به اسرائیل که رسما شروع یک دومینو بزرگ بود، طرف اصلی دارای تعجیل و مصمم بر رژیم چنج در ایران اینبار #غرب است.البته کاملا با برنامه و منظم و نه بصورت هیجانی و دفعی!

و این اتفاق در طول دهه قبل رسما از دستور کار اصلی غرب قطعا خارج شده بود.

علی ای حال هر روز تأخیر در شروع فرآیند نو شدن به سبک چین پسامائو و یا الگوهای دموکراتیک‌تر را مترادف با فزونی حوادث ناگوار احتمالی با دو سر منشاء درونی و بیرونی می دانم.

سید هاشم فیروزی
https://t.center/darvishane49
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♻️ناله و شیون مادر سیستانی در پی قطع مکرر برق و زیانهای غیر قابل جبران ...؛
...برق را به پاکستان می دهید به افغانستان می دهید ما برق نداریم ...

پ.ن: سیستان نه آب دارد و نه هوا ... مردمی سخت کوش و میهن دوست که به امیدی در موطن خود مانده اند با قطع برق رنجشان را دوچندان نکنید امیدشان را ناامید نکنید.
مرزنشینان بر ما منت دارند وجود آنها چشم طمع دشمنان را کور می کند.
آه و نفرین مادران سیستانی خانه های پوشالی تان را نابود خواهد کرد
به داد مردم پاک سرشت سیستان عزیزمان برسید.

#ح_درویشی
https://t.center/darvishane49
♻️درک افراد از سخنان ما یکسان نیست

هر کس در محدوده توانایی ذهنی خود حرف ما را فهم می کند
.

🔹فرض کنیم توانایی درک یک شخص را بتوان با یک عدد نشان داد و برای هر سخنی ،میزان تواناییِ معینی نیاز باشد.برای مثال شخص A توانایی درک ذهنی اش 10 باشد و شما سخن منطقی بگویید که برای درک آن میزان توانایی 20 نیاز باشد. در اینصورت اون تنها نیمی از مفهوم و دلایل سخن شما را درک می کند. اما شما تصور می کنید او نیز مثل خود شما تمام سخن منطقی را که گفته اید ، درک کرده یا توقع دارید به سادگی همانند شما اقناع شود.اما اینطور نیست.چون برای درک و اقناع او، نیاز است تمام سخن شما را فهم کند.


🔹همانطور که برتراند راسل میگفت: "برداشت نادان از چیزی که دانا می‌گوید هيچوقت نمی‌تواند درست باشد. چراکه نادان هر چیزی را که می‌شنود، به چیزی که بتواند بفهمد، تفسیر و ترجمه می‌کند."

🔹با توجه به این مساله ،دونکته را باید رعایت کرد: به آسانی با هر کسی وارد بحث نشویم ؛ به قول دیگری از راسل سعی نکنیم با یک صابون، ذغالی را سفید کنیم و یا اگر هم وارد گفتگو شدیم، تنها نکات ساده و بدیهی را در استدلال خود بکار ببریم که چندان نیازمند فهم عمیق نباشد.

🔹نکته دوم اینکه معمولا افراد ، سخن یکسان را به گونه های متفاوتی فهم و درک می کنند، یعنی ابتدا سخن را در ظرف ذهن خود می ریزند و به فرمی در می آورند که با ذهن و ضمیر خود سازگارتر است.


🔹به بیان تمثیلی ، هر حرفی ابتدا در اندازه ی ظرف اندیشه ی افراد قرار می گیرد و اضافی آن، اگر از فهم آنها فراتر باشد ، بیرون می ریزند. در مرحله دوم نیز همان سخن به شکل قالب ذهن افراد در می آید.


چنانچه شوپنهاور می گفت:
"هر کس در واقع آنچه را که با طبیعت او همگون است می فهمد و ارج می نهد. کسی که سطحی است چیزهای سطحی را می پسندد، کسی که عامی است چیزهای عوامانه را... کسی که ابله است مهملات را ...
هر کس بیش از هرچیز ، آثار و محصول خود را می پسندد که کاملا با او یکسان و هماهنگ است."

🔹اندیشمندان برای این معضل رهیافت و راه حل های متنوعی داده اند، اما بسیاری از آنها همچون خود شوپنهاور معتقد بوده اند که نباید با هرکسی وارد بحث شد، و گاهی باید از گفتگوی بی حاصل نیز پرهیز کرد .دکارت ،مور و فلاسفه تحلیلی تاکید را بر وضوح سخنان گذاشته اند . به شکلی که تا جای ممکن سخن واضح و متمایزی بکار رود که از سوءظن و برداشت های نابجا جلوگیری شود. اما به هر حال ما این نکات را مدنظر نداریم و اغلب فرض ما بر این است که سخن ما همانطور که برای خودمان سرراست یا قابل فهم است ، برای دیگری نیز به همین ترتیب درک می شود، حتی به جرأت می توان گفت که بسیاری از اندیشمندان نیز دچار این سهل انگاری ها شده و می شوند.

https://t.center/darvishane49
♻️آیا تا به‌حال به اجبار به دست‌شویی عمومی رفته‌اید که بوی بد بدهد به‌طوری که حالت خفه شدن به شما دست بدهد؟
دقت کرده‌اید که بعد از ۵ دقیقه، دیگر به آن شدت بوی بد را احساس نمی‌کنید؟! و اگر تصادفا یک ساعت آن‌جا گیر بیافتید ممکن است بگویید: انگار اصلا بوی بدی نمی‌آید!
قانونی در این‌جا داریم که صادق است: ما به محیطمان عادت می‌کنیم. اگر با آدم‌های بدبخت نشست و برخواست کنید، کم‌کم به بدبختی عادت می‌کنید و فکر می‌کنید که این طبیعی است! اگر با آدم‌های غرغرو همنشین باشید عیب‌جو و غرغرو می‌شوید و آن را طبیعی می‌دانید. اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت می‌شوید اما در نهایت شما هم عادت می‌کنید به دیگران دروغ بگویید. و اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت. اگر با آدم‌های خوشحال و پر انگیزه دم‌خور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه می‌شوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است. تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین می‌کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمی‌شوید.

👤 #اندرو_متیوس

https://t.center/darvishane49
Ещё