کافه کتاب

#عباس_معروفی
Канал
Логотип телеграм канала کافه کتاب
@cketabПродвигать
3,51 тыс.
подписчиков
1,99 тыс.
фото
13
видео
582
ссылки
ادمین : @baahaaram ادمین بخش کتاب: @NeginMRF ( تبادل فقط با کانال های همسو +7) "با پوزش، فعلا تبادل تکی نداریم، تماس نگیرید"
@kafebook_ir

#سال_بلوا
#عباس_معروفی

زن‌ها را باید روی صفر نگه داشت، یکی بدهی، دومی را هم می‌خواهند.

www.kafebook.ir
@kafebook_ir
www.kafebook.ir

#سال_بلوا
#عباس_معروفی

گاهی احساس می‌کردم دنیا بر اساس عقل و منطق مردانه می‌گردد که مردها شوهر زن‌ها بشوند و صورتشان را چروکیده کنند، اگر توانستند بچه به دامنشان بیندازند و اگر نتوانستند اشکشان را در بیاورند. زن موجودی است معلول و بی اراده که همه جرئت و شهامتش را می‌کشند تا بتوانند برتریشان را به اثبات برسانند. مسابقه مهمی بود و مرد باید برنده می‌شد.

www.kafebook.ir
Forwarded from کافه کتاب (Ms. Bahari)
تو می‌دانی
حتی اگر کنارم نشسته باشی
باز هم دلتنگ توام!

حالا ببین نبودنت با من چه می‌کند …

#عباس_معروفی
🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزیده_کتاب

گاهی بی آنکه هرگز به چیزی فکر کرده باشی، خوابش را می بینی، و بعد هی از خودت می پرسی تعبیر این خواب چیست؟ حالت خوش نیست، بد هم نیست، ولی با یک کلمه یا تصویر شبت زیبا می شود، یا چنان از تلخی روزت مکدری که دلت میخواهد دوباره بخوابی و به همان خواب برگردی.

#عباس_معروفی
#تماماً_مخصوص

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
گفت:«مرا یادت هست؟»

دویدم و درراه فکرکردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟
وچرا آدم ها دریاد من زندگی میکنند و من دریاد هیچکس نیستم؟

#عباس_معروفی
#سال_بلوا
@cketab
@bahar_behesht
Forwarded from بهار و بهشت
گفت:«مرا یادت هست؟»

دویدم و درراه فکرکردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟
وچرا آدم ها دریاد من زندگی میکنند و من دریاد هیچکس نیستم؟

#عباس_معروفی
سال بلوا
@cketab
@cafe_andish
#برشی_از_کتاب_هفته
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
بچه که بودم خیال میکردم همه چیز مال من است، دنیا را آفریده اند که من سرگرم باشم، آسمان، زمین، پدر، مادر، درخت ها، اسب ها، کالسکه ها وحتی آن گنجشک ها برای سرگرمی من به وجود آمده‌اند.
بعدها یکی یکی همه چیز را ازم گرفتند. مایعی در رگهام جاری بود که میگفت این مال شما نیست، راحت باشید.
پسری که عاشق کبوترهاو خرگوش هامون، خودش را به درختی دارند، چرا؟؟ مادرگفت بماند برای بعد. کاش تولد من هم میماند برای بعد، به کجای دنیا برمیخورد؟؟
@cketab 📚☕️
کافه کتاب
#كتابخواني_هفتگي #معرفي_كتاب_هفته #سال_بلوا #عباس_معروفی #نشر_ققنوس @CKETAB📚
#كتابخواني_هفتگي
#معرفي_كتاب_هفته

#سال_بلوا
#عباس_معروفی
#نشر_ققنوس

« گفتم آب، و ساعت لنگری مان گفت: دنگ دنگ دنگ.»

دار سایه درازی‌ داشت‌. وحشتناک‌ و عجیب‌. خورشید که‌ برمی‌آمد، سایه‌اش‌ از جلو همه مغازه‌ها و خانه‌ها می‌گذشت‌. سال‌ بلوا آغاز می‌شود. فاصله‌ها از میان برداشته شده اند و حال و گذشته در هم آمیخته اند: حسینای محسور شده با زلفی آشفته ایستاده است، اما نه بر پله‌های شهرداری که در ذهن نوشافرین؛ دکتر معصوم طناب دار حسینا را می‌بافد و با قنداق موزر به مغز نوشافرین می کوبد؛ سرهنگ در پی پیمودن پله‌های ترقی از شیراز به سنگسر می افتد؛ ملکووم آلمانی در کار ساختن یک پل بزرگ از کوه پیغمبران به کافر قلعه است؛ و سروان خسروی در پی آن است که همه کوچه‌های شهر به خیابان خسروی ختم شوند. اما همه یک داغ به پیشانی دارند؛ همان که سال بلوا را آغاز می‌کند. همان که همه ناچار به انتخابش بوده اند. و مقصر کیست وقتی بازی و بازیگر یگانه نیست.

داستانی‌ که‌ در آن‌ همه‌ چیز منظم‌ است‌ و منظم‌ نیست‌؛ داستانی‌ که‌ تاریخی‌ است‌ و تاریخی‌ نیست‌؛ داستانی‌ که‌ روایتش‌ خطی‌ است‌ و در عین‌ حال‌ سیال‌ است‌.

ماجرا عمدتاً از زبان‌ دختری‌ روایت‌ می‌شود که‌ پدرش‌ سرهنگ‌ است‌ و در آرزوی‌ صعود از پله‌های‌ ترقی‌ مدام‌ سقوط‌ می‌کند. سرهنگ‌ هرگز به‌ پایتخت‌ خوانده‌ نمی‌شود، دخترش‌ نیز به‌ جای‌ آن‌ که‌ همسر ولیعهد و ملکة‌ ایران‌ شود، دل‌ سپرده‌ به‌ عشق‌ کوزه‌گری‌ غریب‌ به‌ ناچار به‌ همسری‌ پزشکی‌ در می‌آید که‌ سرانجام‌ قاتل‌ اوست‌. تصویر موشکافانة‌ مظلومیت‌ زن‌ ایرانی‌، مظلومیت‌ مرد هنرمند ایرانی‌ و تاریخ‌ پرهراس‌ یک‌ سرزمین‌ کهنسال‌، از سال‌ بلوا رمانی‌ ساخته‌ است‌ که‌ هرگز فراموش‌ نمی‌شود.

📍در اين هفته با خوانش اين كتاب، همراه ما باشيد.📍

لينك گروه #كتاب_هفته :
‌‏https://telegram.me/joinchat/BclRPD2-wnaDBoNbHLuiQg

‌‏@CKETAB📚☕️
#گزيده_كتاب

مگر انسان های نخستین چه کرده‌اند که گناهشان را می شوییم و بهشان می گوییم وحشی؟
آدمها از ترس وحشی می شوند، ازترس به قدرت رو می آورند که چرخ آدم های دیگر را از کار بیندازند، وگرنه این همه زمین و زراعت و دام و پرنده و نان و آب هست، به قدر همه هم هست، اما چرا به حق خودشان قانع نشستند؟ چرا هیچ چیز از تاریخ نمی دانند؟ چرا ما اینهمه در تیره بختی تکرار می شویم؟ این همه جنگ، این همه آدم برای چیزی کشته شده اند که آن چیز حالا دستشان نیست، دست فرزندانشان هم نیست. فقط می جنگیده اند که چندسال جنگیده باشند. حالا ما حسرت چی را می خوریم؟ همان چیزهایی که در گذشته خون هزاران نفر را بخاطرش ریخته اند...

ارسالي از @Maryam5735

#سال_بلوا
#عباس_معروفی
#نشر_ققنوس
@CKETAB📚
‌#عباس_معروفی

عباس معروفی زاده ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ در تهران نویسنده، نمایشنامه نویس، ناشر و روزنامه نگار معاصر ایرانی مقیم آلمان است. اودر دهه شصت با چاپ رمان #سمفونی_مردگان در عرصه ادبیات ایران به شهرت رسید.
#سال_بلوا و #فريدون_سه_پسر_داشت از ديگر آثار معروف او هستند.

📖#گزیده_کتاب

بخشي از كتاب #سمفوني_مردگان

وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیشتر تنهاست.
چون نمی تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد.
و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق می کند، تنهایی تو کامل می شود.

@CKETAB📚☕️
کافه کتاب
👇🏼در صورت تمایل در گروه عضو شوید👇🏼 https://telegram.me/joinchat/BHTsYwGXafSWy5UkNRmd0g
#گزیده
#رمان #سال_بلوا
#عباس_معروفی

کاش آدم بتواند دنیا رابالا بیاورد و این همه دروغ وریا نبیند.دنیا به دست دروغگوها وپشت هم اندازها و حقه بازها اداره میشود،مرده شورش ببرد.

سال بلوا،ص۶۲

ارسالی @Dream560610
کافه کتاب
👇🏼در صورت تمایل در گروه عضو شوید👇🏼 https://telegram.me/joinchat/BHTsYwGXafSWy5UkNRmd0g
#گزیده
#رمان #سال_بلوا
#عباس_معروفی

نباید هرگز به زنان ومردان عاشق خندید.
همینجوری دوتا نگاه در هم گره میخورد وآدم دیگر نمیتواند در بدن خودش زندگی کند،میخواهد پر بکشد.

سال بلوا،ص۴۸

ارسالی @Dream560610
کافه کتاب
👇🏼در صورت تمایل در گروه عضو شوید👇🏼 https://telegram.me/joinchat/BHTsYwGXafSWy5UkNRmd0g
#گزیده
#سال_بلوا
#عباس_معروفی

هیچ آدمی آدم دیگری نیست.عمر باخته ها عاشق عمر دیگران میشوند،همان جور که خودشان قربانی شده اند،دیگران را هم نابود میکنند.با حرف های قشنگ،وعده های فریبنده،سلیقه های یکنواخت،زبان بازی و همه اش دروغ،ظاهر دروغ،خوشگلی های دروغ

#عباس_معروفی |#سال_بلوا| ارسالی از @Paryyyyya
کافه کتاب
👇🏼در صورت تمایل در گروه عضو شوید👇🏼 https://telegram.me/joinchat/BHTsYwGXafSWy5UkNRmd0g
#گزیده
#سال_بلوا
#عباس_معروفی

صورتم را به شانه اش گذاشتم و گفتم دلم میخواهد ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند و هیچ کس از عشق ما باخبر نشود.
آدم ها حسودند،زمانه بخیل است و دنیا عاشق کش است.

#عباس_معروفی |#سال_بلوا| ارسالی از @Paryyyyya
مقاله ای تحت عنوان "تحلیل روان کاوانه شخصیت های رمان #سمفونی_مردگان بر اساس آموزه های زیگموند فروید و شاگردانش" در حال ارسال...

#کتاب_هفته | #سمفونی_مردگان | #عباس_معروفی | @CKETAB
با سلام به همه ی اعضای خوب کافه کتاب و عرض خوشآمد به دوستان جدید🌹

در ادامه نوشتاری در ارتباط با #کتاب_هفته یعنی #سمفونی_مردگان نوشته #عباس_معروفی ارسال خواهد شد.

(پیشنهاد دانلود به دوستانی که کتاب رو مطالعه کردن و هم دوستانی که قصد مطالعه دارند.)

در حال ارسال...
بدیش این بود که آدم ها فقط یک بار می مردند و همین یک بار چه فاجعه دردناکی بود. #سمفونی_مردگان | #عباس_معروفی
Ещё