کتاب و زندگی

#فروغ_فرخ‌زاد
Канал
Логотип телеграм канала کتاب و زندگی
@book_lifeПродвигать
19,66 тыс.
подписчиков
3,19 тыс.
фото
1
видео
181
ссылка
شعر و ادبیات کمتر خوانده‌شده @book_life صفحه ما در اینستا‌گرام: https://instagram.com/_u/ketabo_zendegi
#شاعرانه

من از نهایت شب حرف می‌زنم!
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می‌زنم!

اگر به خانۀ من آمدی
برای من ای مهربان
چراغ بیاور
و یک دریچه

که از آن به ازدحام کوچۀ خوشبخت بنگرم...

#فروغ_فرخزاد | @BOOK_LIFE
#شاعرانه

نگاه کن که غم درون دیده‌ام
چگونه قطره قطره آب می‌شود

چگونه
سایه‌ی سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می‌شود

نگاه کن
تمام هستیم خراب می‌شود

شراره‌ای مرا به کام می‌کشد
مرا به اوج می‌برد
مرا به دام می‌کشد

نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می‌شود

تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده‌ای مرا کنون به زورقی
ز عاج‌ها ز ابرها بلورها

مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پر ستاره می‌کشانی‌ام
فراتر از ستاره می‌نشانی‌ام

نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ رنگ ساده‌دل
ستاره‌چین برکه‌های شب شدم

چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفه‌های آسمان
کنون به گوش من دوباره می‌رسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان

نگاه کن که من کجا رسیده‌ام
به کهکشان، به بیکران، به جاودان

مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره‌ها جدا مکن

نگاه کن که موم شب براه ما
چگونه قطره قطره آب می‌شود

صراحی سیاه دیدگان من
به لالای گرم تو
لبالب از شراب خواب می‌شود

به روی گاهواره‌های شعر من
نگاه کن
تو می‌دمی
و آفتاب می‌شود ...

#فروغ_فرخزاد | @BOOK_LIFE
#شاعرانه

ای شب از رؤيای تو رنگين شده
سينه از عطر توام سنگين شده

ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش

همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم ز آلودگی‌ها کرده پاک

ای تپش‌های تن سوزان من
آتشی در مزرع مژگان من

ای ز گندمزارها سرشارتر
ای ز زرین شاخه‌ها پربارتر

ای در بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ظلمت تردیدها

با توام ديگر ز دردی بيم نيست
هست اگر،
جز درد خوشبختیم نیست ...


#فروغ_فرخزاد | @BOOK_LIFE
من از نهایت شب حرف می‌زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می‌زنم

اگر به خانه‌ی من آمدی برای من
ای مهربان! چراغ بیار

و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه‌ی خوشبخت بنگرم ...


#فروغ_فرخزاد | @BOOK_LIFE
آن روزها رفتند و گم شدند
آن کوچه‌های گیج از عطر اقاقیها
در ازدحام پُر هیاهوی خیابان‌های بی‌برگشت
و دختری که گونه‌هایش را با برگ‌های شمعدانی رنگ میزد

آه
اکنون زنی تنهاست ...

#فروغ_فرخزاد | @Book_Life
من از نهایت شب حرف می‌زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می‌زنم

اگر به خانۀ من آمدی
برای من ای مهربان
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچۀ خوشبخت بنگرم

#فروغ_فرخزاد | @Book_Life
من‌ نمی‌خواهم
سايه‌ام‌ را لحظه‌ای از خود جدا سازم

من‌نمی‌خواهم
او بلغزد دور از من
روی‌ معبرها
يا بيفتد خسته‌ و سنگين
زير پای‌ رهگذرها...


#فروغ_فرخزاد | @Book_Life
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود

من تهی خواهم شد
از فریاد درد...!

#فروغ_فرخزاد | @Book_Life
📖🌹 @Book_Life

من مثل حس گمشدگی وحشت آورم

اما خدای من ...
آیا چگونه می‌شود از من ترسید...؟!
من،
من که هیچگاه جز بادبادکی سبک و ولگرد
بر پشت بام‌های مه آلوده‌ی آسمان
چیزی نبوده‌ام...

#فروغ_فرخزاد
آنچه در من نهفته دریاییست
کی توان نهفتنم باشد؟

با تو زین سهمگین طوفانی
کاش یارای گفتنم باشد

#فروغ_فرخزاد
📖🌹 @Book_Life
تا به کی بايد رفت
از دياری به ديار ديگر
نتوانم، نتوانم جستن
هر زمان عشقی و ياری ديگر

كاش ما آن دو پرستو بوديم
كه همه عمر سفر می‌كرديم
از بهاری
به بهاری ديگر...

#فروغ_فرخزاد
📖🌹 @Book_Life
#فروغ_فرخ‌زاد

من
پری کوچک غمگینی را می‌شناسم
که در اقیانوسی
مَسکن دارد

و دلش را
در یک نی‌لبکِ چوبین می‌نوازد
آرام، آرام

پری کوچکِ غمگینیِ
که شب از یک بوسه می‌میرد

و سحرگاه
از یک بوسه به دنیا خواهد آمد...

📖🌹 @book_life
🌹📖 @Book_life

چه دنیای عجیبی ست
من اصلا کاری به کار هیچکس ندارم،
و همین بی آزار بودن من،
با خودم بودن من
باعث می شود که همه
درباره ام کنجکاو بشوند...

👤 #فروغ_فرخزاد
📚 #کتــاب_بــخوانـیـم
🌹📖 @Book_life

من از آن آدمهایی نیستم
که وقتی میبینم سر یک نفر به سنگ می خورد و می شکند دیگر نتیجه بگیرم که نباید به طرف سنگ رفت!
من تا سر خودم نشکند معنی سنگ را نمی فهمم...!


👤 #فروغ_فرخزاد
📚 #کتــاب_بــخوانـیـم
#فروغ_فرخزاد

من از شب حرف می‌زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می‌زنم

اگر به خانه من آمدی
برای من ای مهربان!

چراغ بیاور و یک دریچه
که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم.

📖🌹 @book_life
#فروغ_فرخزاد

این درد را چگونه توانم نهان کنم
آندم که قلبم از تو به سختی رمیده است

این شعرها که روح تو را رنج داده است
فریادهایِ یک دلِ محنت کشیده است

📖🌹 @book_life
#فروغ_فرخزاد

"رفتن"
رفتن که بهانه نمی‌خواهد،
یک چمدان می‌خواهد
ازدلخوری‌هاى تلنبار شده
و گاهى حتى دلخوشی‌هاى انکار شده ...

رفتن که بهانه نمی‌خواهد وقتى نخواهى بمانى،
با چمدان که هیچ،
بى‌چمدان هم میروى !

ماندن!
ماندن اما بهانه مى‌خواهد ،
دستى گرم،
نگاهى مهربان،
دروغ‌هاى دوست داشتنى،
دوستت دارم‌هایى که مى‌شنوى اما باور نمى کنى،
یک فنجان چاى،
بوى عود،
یک آهنگ مشترک،
خاطرات تلخ و شیرین ...

وقتى بخواهى بمانى ،
حتى اگر چمدانت پر از دلخورى باشد خالى‌اش مى‌کنى و باز هم می‌مانى
می‌مانى و وقتى بخواهى بمانى،
نم باران را رگبار مى‌بینى
و بهانه اش مى‌کنى براى نرفتنت !

آرى ،
آمدن دلیل مى‌خواهد
ماندن بهانه
و رفتن هیچکدام ...

📖🌹 @book_life
🌹📖 @Book_life
بیـا!
دنیا نمی ارزد،
به این پرهیز و این دوری...

👤 #فروغ_فرخزاد
📚 #کتــاب_بــخوانـیـم
🌹📖 @Book_life
و همچون
نسیمِ صبح
لرزان و بی قرار،
وزیدم به سوی تـو....

✍️ #فروغ_فرخزاد
📚 #کتــاب_بــخوانـیـم
🍂 #شاعرانه

سلام ای غرابت تنهایی
اتاق را به تو تسلیم می‌کنیم
چرا که ابرهای تیره همیشه
پیغمبران آیه‌های تازه تطهیرند
و در شهادت یک شمع
راز منوری است که آن را
آن آخرین و آن کشیده ترین شعله خوب می‌داند

ایمان بیاوریم
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد...

#فروغ_فرخزاد
📖🌹 @book_life
Ещё