🟦#فردوسیفرزانه را ستایش می کنم زیرا او بود که زبان #پارسی را زنده کرد؛ خرد را گرانمایه ترین ارمغانی شمرد که به آدمی سپرده شده است؛ دانش را بُنمایه توانائی ها دانست؛ کار را همچون سرمایه جاودانی آشکارا نمود؛ دادگری و دادورزی از سوی فرادستان را ارج نهاد؛ دهش و بخشش به فرودستان را زیبنده برشمرد؛ بی آزاری را سرشت و مَنِشی مردمی وانمود و ..... همو بود که کوشید تا جایگاه راستین زنان را بر مردان آشکار سازد. آری، #فردوسیفرزانه را می ستایم زیرا زبان پارسی را پاره پاره بهم دوخت و سرود سرداد: "بسی رنج بردم بدین سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی". او با این کار کارستانش دگربار ایران و ایرانی را بر پا نهاد و پایدار ساخت
🟧پروفسور #ناصر_کنعانی؛ کارگروه دانش و پژوهش بنیادفردوسی توس و کانون شاهنامه فردوسی توس
🔹دکتر بتول فخراسلام؛ کارگروه دانش و پژوهش بنیاد فردوسی مشهد و کانون شاهنامه فردوسی توس
🟧#سعدی، مرد فرزانه ای ست که همواره با "دلِ عبرت بین" به تاریخ می نگرد و با دیده ی ژرف بین به انسان ها. با عشق به پدیده های هستی نگاه می کند و با احترام، به اندرز نامه های باستان و پند و پیام هایش پشتوانه ای باستانی و جانمایه ای اخلاقی و رنگ و بوی مهر و محبت دارد.
🟧از شخصیت های تاریخی و اساطیری یاد می کند ونام نیک ِ شهریاران ایران کهن را یادآور می شود که به دلیل دادگری و مهرورزی و دل نبستن به جاه و مال دنیا به جاودانگی و ابدیت پیوستند و درین میانه از #شاهنامهی فردوسی می گوید و از #فردوسیپاکزاد که شاهکاری آفرید تا #ایرانباستان از گذشته های دور و از دوردست ِ تاریخ به دسترسی ِ کنونی و دست های ابدیت سپرده شود و فراموش نگردد. #سعدیباور دارد که
🔹 به مردی که مُلک ِ سراسر زمین نَیَرزد که خونی چکد بر زمین
و باور دارد که هیچ جانداری را نباید آزرد و خونش را ریخت و از #فردوسی، فرزانه ی توس پند می آورد :
🔹چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رحمت بر آن تربت ِ پاک باد
🔹میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین، خوش است
🟧#سعدیبه گونه ای غیر مستقیم پند می دهد که #شاهنامهها را باید خواند و آموخت و عبرت گرفت؛ به ویژه فرمانروایان. تا پیام های آن را دریابند.
🔹این که در شهنامه ها آورده اند رستم و رویینه تن اسفندیار
🔹تا بدانند این خداوندان ِ مُلک کز بسی خلق ست دنیا یادگار
و 🔹به نوبت ند ملوک اندر این سِپَنج سرای کنون که نوبت توست ای مَلِک به عدل، گرای
یکم اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت #سعدیشیرین سخن فرخ و فرخنده باد.
♦️ دکتر #بتول_فخراسلام؛ کارگروه دانش و پژوهش بنیاد فردوسی مشهد و کانون شاهنامه فردوسی توس
◻️#سعدی، مرد فرزانه ای ست که همواره با "دلِ عبرت بین" به تاریخ می نگرد و با دیده ی ژرف بین به انسان ها. با عشق به پدیده های هستی نگاه می کند و با احترام، به اندرز نامه های باستان و پند و پیام هایش پشتوانه ای باستانی و جانمایه ای اخلاقی و رنگ و بوی مهر و محبت دارد.
◻️از شخصیت های تاریخی و اساطیری یاد می کند ونام نیک ِ شهریاران ایران کهن را یادآور می شود که به دلیل دادگری و مهرورزی و دل نبستن به جاه و مال دنیا به جاودانگی و ابدیت پیوستند و درین میانه از #شاهنامهی فردوسی می گوید و از #فردوسیپاکزاد که شاهکاری آفرید تا #ایرانباستان از گذشته های دور و از دوردست ِ تاریخ به دسترسی ِ کنونی و دست های ابدیت سپرده شود و فراموش نگردد. #سعدیباور دارد که
🔹 به مردی که مُلک ِ سراسر زمین نَیَرزد که خونی چکد بر زمین
◻️و باور دارد که هیچ جانداری را نباید آزرد و خونش را ریخت و از #فردوسی، فرزانه ی توس پند می آورد :
🔹چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رحمت بر آن تربت ِ پاک باد
🔹میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین، خوش است
◻️#سعدیبه گونه ای غیر مستقیم پند می دهد که #شاهنامهها را باید خواند و آموخت و عبرت گرفت؛ به ویژه فرمانروایان. تا پیام های آن را دریابند.
🔹این که در شهنامه ها آورده اند رستم و رویینه تن اسفندیار
🔹تا بدانند این خداوندان ِ مُلک کز بسی خلق ست دنیا یادگار
و 🔹به نوبت ند ملوک اندر این سِپَنج سرای کنون که نوبت توست ای مَلِک به عدل، گرای
یکم اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت #سعدیشیرین سخن فرخ و فرخنده باد.
برای نمونه#مترلینک،یک نمایشنامه زیبا به نام #پلئاس_و_ملیزاند گرد آورد که از #زال_رودابه برگرفته شده است. به راستی داستان پلئاس و ملیزاند،همان سرگذشت زال و رودابه است و همچنین از داستان نخچیر توس در آغاز داستان سیاوش سرچشمه گرفته است. اندیشه های بلند #خردمند_توس هم به گونه پراکنده در این اثر دیده می شود.
سخن گوی دهقان چه گوید نخست که نامی بزرگی به گیتی که جست
که بود آنکه دیهیم بر سر نهاد ندارد کس آن روزگاران به یاد
مگر کز پدر یاد دارد پسر بگوید ترا یک به یک در به در
که نام بزرگی که آورد پیش کرا بود از آن برتران پایه بیش
پژوهندهٔ نامهٔ باستان که از پهلوانان زند داستان
چنین گفت کآیین تخت و کلاه کیومرث آورد و او بود شاه
چو آمد به برج حمل آفتاب جهان گشت با فر و آیین و آب
بتابید ازآن سان ز برج بره که گیتی جوان گشت ازآن یکسره
کیومرث شد بر جهان کدخدای نخستین به کوه اندرون ساخت جای
سر بخت و تختش برآمد به کوه پلنگینه پوشید خود با گروه
ازو اندر آمد همی پرورش که پوشیدنی نو بد و نو خورش
به گیتی درون سال سی شاه بود به خوبی چو خورشید بر گاه بود
همی تافت زو فر شاهنشهی چو ماه دو هفته ز سرو سهی
دد و دام و هر جانور کش بدید ز گیتی به نزدیک او آرمید
دوتا میشدندی بر تخت او از آن بر شده فره و بخت او
به رسم نماز آمدندیش پیش وزو برگرفتند آیین خویش
#پی_نوشت همه تاج ها و دیهیم ها و شرح کامل،افزون بر نگاره شاهان ایران، در سه نسک:
فرهنگ موضوعی شاهنامه( نگاشته شده) فرهنگ موضوعی آثار دوران صفاری تا روزگار حافظ(در حال نگارش) سیمای ایران و ایرانیان در پاره ای از آثار انیرانیان در درِ پیوست(در حال نگارش)