نثار خاک پای حضرت امام محمد باقر(ع)
◽آن کوکبی که ماه ستادهست بر درش
صف برکشیده خیل ملَک در برابرش
تا بَرشدهست نامِ بلندش به نُه فلک
کیوان غلام او شده، بهرام چاکرش
نامش محمّدی و جمالش محمدی
زآنروی خواندهاند شبیه پیمبرش
طفلی که چشم «جابر»۱ از او روشنی گرفت
فخرِ سلام یافته از جدِّ اطهرش
ماهی حسینی و حسنی را عیان ببین۲
با غیرتی که ارث رسیده ز حیدرش
رونقفزایِ دین و شکافندۀ علوم
کرده رسولِ عشق، ملقب به: «باقر»ش
آن بحرِ بیکرانۀ دانش که صیرفی
مبهوت شد ز روشنی درّ و گوهرش
گمگشتگان به مقصد حق راه بردهاند
هرگه که کردهاند تاسّی به اخترش
هرچند بود ساقیِ صهبای معرفت
جز زهرِ غم نریخت زمانه به ساغرش
آیینهای که مظهر انوارِ غیب بود،
هرچند خواست گَردِ عداوت مکدّرش-
شد نورِ محض و جلوۀ جاویدِ روزگار
آیینهای که عشقِ خدا بود جوهرش
پیچیده در مشام جهان عطر نام او
در سینهها وزیده کلام معنبرش
نورِ امیدِ شاعرِ تاریکخاطر است
آن آفتاب و مرحمتِ ذرّهپرورش
بیتی سروده چند، اگرچند پرخلل
شاید شفاعتی بکند روز محشرش...
#سعید_سلیمان_پور ۱: جابر بن عبدالله انصاری،صحابی پیامبر(ص) که در سنین کهولت، امام محمدباقر(ع) را –که طفلی بودند- دید و سلام نبیاکرم(ص) را به ایشان رساند.
۲: مادر مکرمّۀ آن حضرت، فاطمه، دُختر امام حسن مجتبی(ع) بودند.
@bolfozool