میشنیدم فحش و خر میراندم
رَبِّ یَسِّر زیر لب میخواندم
مثنوی، دفتر دوم
این روزها که «ایران زیر سایه دار است و زیر ساتور تبهکاران»، فضای مجازی در حال رقابت فرسایندهای است که افراد بسیاری در تلاشاند تا نشان بدهند خیلی فحش میخورند تا رقیب را به فحاشی متهم کنند و از این راه اعتباری کسب کنند.
چنین دشنامهای زننده در عالم سیاست نه به ایران و ایرانی فقط اختصاص دارد و نه امر تازهای است.
به باور صاحب این کیبورد شایسته است که افراد از دشنام دوری کنند چرا که «بیادب تنها نه خود را داشت بد / بلکه آتش در همه آفاق زد» اما در شرایطی که جانیان تروریستی همچون
#اسدالله_اسدی از سیستم قضایی غرب میگریزند، و هر روز جوانان رشیدی از ما را جمهوریاسلامی به مسلخ میبرد و کسانی از «هموطنان» در غرب تلاش دارند که «لابی» کنند تا این حکومت توتالیتر همچنان سر پا بماند و از ما بکشد، مدام زخمهایی که از دشنام بر ما میرسد را به چشم دیگران فروکردن جز باز ماندن از مبارزه با جمهوریاسلامی نتیجهای ندارد.
اینکه مدام گریبان یکدیگر را بگیریم که تو بیشتر دشنام دادی یا من، جزاینکه از مبارزه باز بمانیم راه به جایی نمیبریم.
سعدی در گلستان داستانی دارد که در آن مسلمان و یهودیای با هم جدال میکنند و هر کدام دشنامهای درشتی بار یکدیگر میکنند.
مسلمان با طعنه میگوید اگر من دروغ بگویم مثل تو یهودیام و یهودی هم پاسخ میدهد که اگر من دروغ بگویم مانند تو مسلمانم:
یکی یهود و مسلمان نزاع میکردند
چنان که خنده گرفت از نزاع ایشانم
به طیره گفت مسلمان: گر این قبالهٔ من
درست نیست خدایا یهود میرانم
یهود گفت: به تورات میخورم سوگند!
وگر خلاف کنم همچو تو مسلمانم
و نتیجهای که سعدی میگیرد جالب توجه است:
گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد
به خود گمان نبرد هیچکس که نادانم
اگر عقلانیت بر رفتارهای سیاسی ما حکمفرما بشود گرهها به آهستگی گشوده خواهد شد.
بهتر است در این شر ایط خطیر وطن، آنها که که دل در گرو ایران و آبادی آن دارند از این مهلکه «کی بیشتر فحش داد و که بیشتر خورد» بگریزیم.
بیایید «در این لحظه تاریخی همه به ایران فکر کنیم».
شعری که اول نوشته آوردم میگوید در عین اینکه فحش میخوریم کار خودمان را بکنیم و خر خودمان را برانیم و بگوییم خدایا کارهایمان را آسان گردان و اگر مانند من بیدین و بیخدا هستید به حکم خرد از کنار دشنامگویان بگذریم.
#مهسا_امينی
✅@behzadmehrani77