«آقای بامزه نخستوزیر خواهد شد؟»
مخالفانش میگویند او دلقکی است که فکر کرده میتواند به جاهای بالایی برسد.
بوریس جانسون، دولتمرد بریتانیایی را میگویم. سال ۲۰۰۷ وقتی از طرف حزب محافظهکار نامزد شهرداری لندن شد، رئیس ستاد انتخاباتی متقاعدش کرد چند نکته را رعایت کند: یکی اینکه کمتر شوخی کند و جوک تعریف کند، دوم اینکه موهایش را شانه کند تا کمی جدیتر به نظر رسد، و سوم هم اینکه با رسانههای مکتوب که سوالهای سخت و جدی میپرسند، مصاحبه نکند.
بوریس در انتخابات پیروز شد و هشت سال هم شهردار یکی از بزرگترین شهرهای دنیا ماند.
اما موجسواری بسیار بزرگتری در راه بود. بخش بزرگی از مردم بریتانیا خیال خروج از اتحادیۀ اروپا را داشتند و
بوریس جانسون که اول نسبت به این موضوع بیتفاوت به نظر میرسید، ناگهان به چهرۀ اصلی کارزار خروج از اتحادیه (برگزیت) تبدیل شد. این دومین پیروزی بزرگ زندگیاش بود: حدود ۵۲ درصد از مردم بریتانیا به خروج رأی دادند. اما پیروزی پنجاهودو درصدی شکنندهای است و مخاطراتی برای خود دارد، به همین دلیل
جانسون با اینکه اول نامزد رهبری حزب محافظهکار و نخستوزیری بریتانیا شده بود، کنار کشید. تردید ندارم که
جانسون دولتمردی بسیار باهوش و زیرک است و خوب میداند کجا چه کند. او هوشمندانه کنار کشید، ترزا مِی نخستوزیر شود و در دولت او دو سال وزیر امور خارجه شد و حالا میتوانست کنار گود بنشیند و ترزا مِی را بکوبد!
اما
جانسون نیاکان نامنتظرهای هم دارد. پدر بزرگ
جانسون تُرک بود. پدر پدربزرگ
جانسون، علی کمال بِگ، در سال ۱۹۲۰ آخرین وزیر کشور دولت عثمانی بود. در آن سال عثمانی در جنگ جهانی شکست خورده بود، دولت ضعیفی زیر فرمان سلطان محمد پنجم در استانبول حاکم بود، اما نظامیان به فرماندهی کمال پاشا (همان آتاتورک) در آنکارا دولتی دیگر تشکیل داده بودند تا در برابر اشغالگران بجنگند. این نظامیان علی کمال بگ را ربودند و نقشۀ فجیعی برای قتلش کشیدند. جماعتی بزرگی از مردم را جمع کردند، علی کمال را به دست مردم خشمگین سپردند تا قیمهقیمهاش کنند. کسی حاضر نبود جنازۀ آویختهاش را دفن کند. عثمان، پسر کمال علی (که میشود پدربزرگ
بوریس جانسون) به انگلستان گریخت و نام خانوادگی خود را
جانسون گذاشت (مادر عثمان، یعنی همسر علی کمال انگلیسی بود).
بوریس جانسون در نیویورک (۱۹۶۴) به دنیا آمد و تا ۲۰۱۶ تابعیت آمریکا را هم داشت. پدرش هم عضو حزب محافظهکار و یک دوره نمایندۀ مجلس بود.
بوریس در دانشگاه باستانشناسی خواند، اما حرفۀ روزنامهنگاری در پیش گرفت. با همین روزنامهنگاری در اردوگاه محافظهکاران توانست اسم و رسمی برای خود دستوپا کند و سال ۲۰۰۱ به مجلس عوام راه یافت. تا ۲۰۰۸ نماینده بود و بعد هم چنانکه پیشتر اشاره شد شهردار لندن شد.
نخستوزیر شدن او برای ترامپ آنقدر جذاب است که او نتوانست خویشتنداری کند و در اقدامی نامتعارف اعلام کرد دوست دارد
جانسون نخستوزیر بریتانیا شود. از قضا
جانسون پیشتر رقبای ترامپ را از دم تیغ گذرانده است! وقتی باراک اوباما پیش از همهپرسی خروج از اتحادیۀ اروپا به بریتانیاییها توصیه کرد در اتحادیۀ اروپا بمانند،
جانسون در مقالهای تند گفت احتمالاً اوباما به دلیل تبار کنیاییاش با امپراتوری بریتانیا مشکل دارد و بعید نیست به همین دلیل در سال ۲۰۰۹ مجسمۀ چرچیل در کاخ سفید غیب شد!
هیلاری کلینتون هم طعم زبان بذلهگو و ویرانکنندۀ
بوریس جانسون را چشیده است. سال ۲۰۰۷
جانسون نوشته بود، هیلاری مثل پرستارهای سادیست در کلینیک روانپزشکی است! گفته بود، تنها حسن رئیسجمهور شدن هیلاری این است که شوهرش، بیل کلینتون، دوباره وارد کاخ سفید میشود. نوشته بود اگر بیل از پس هیلاری بربیاید، از پس همۀ بحرانهای جهان هم برخواهد آمد.
موضع
جانسون در مورد اتحادیه اروپا هم جنجالی شد. او گفته بود، اتحادیۀ اروپا میخواهد نوعی «اَبَردولت اروپایی» بسازد، کاری که زمانی ناپلئون و هیتلر میخواستند انجام دهند و شکست تراژیکی خوردند. به گفتۀ او، اتحادیۀ اروپا همان کار آنها را به شیوۀ دیگری میخواهد انجام دهد.
برخلاف اینکه همیشه در تحلیل بسیار محافظهکارم، این بار میخواهم در پیشبینیِ زودهنگامی بگویم، به گمانم
جانسون نخستوزیر بریتانیا خواهد شد. امتیاز او این است که رأی قاعدۀ حزب را دارد، میتواند توده گریزپا را جذب کند و پس انتخابات فاجعهبار پارلمان اروپا که حزبِ ضداتحادیه بیشترین رأی را در بریتانیا آورد و حزب محافظهکار شکست سنگینی خورد، امید حزب محافظهکار در برابر جریان پوپولیست همین
بوریس جانسون است.
در پیوست مجموعهای از لحظات خندهدار
بوریس جانسون را ببینید. اگر از نوشتۀ من سودی نبردید، دستکم دقایقی میخندید.
مهدی تدینی
#شخصیتها،
#بوریس_جانسون،
@tarikhandishi