بهار آفرینش را
نگاری نیست غیر از تو
نگار این گلستان را بهاری نیست غیر از تو
[تاسیس 1400/2/31]
تماس با مدیران کانال برای پیشنهاد یا مشورت به این ایدی تماس بگیرید@SAmafari674
من زنده ام و مي خواهمَت در اين تُنگِ تنگِ دلتنگي تا ميتواني در آغوشم بگير بعد از مرگم انگار كه ماهي كوچكت را به دريا سپرده باشي آرام باش زندگي كن و لبخند بزن
چه غريب ماندی ای دل ! نه غمی, نه غمگساری نه به انتظار ياری, نه ز يار انتظاری غم اگر به كوه گويم بگريزد و بريزد كه دگر بدين گراني نتوان كشيد باری چه چراغ چشم دارد دلم از شبان و روزان كه به هفت آسمانش نه ستارهاي است باری دل من ! چه حيف بودی كه چنين زكار ماندی چه هنر به كار بندم كه نماند وقت كاری
تو ای رفته ازنگاه نرفته ازیاد؛ رفتنت آتشی بود برجانم که هرگز خاموش نمی شود و رد پایت زخمی ست، که تاابد درقلبم به یادگارگذاشتی بعدازتو.. دراین دیارتباهی وخالی ازعشق، تنها مرگ برایم باقی مانده ومرگ... این لغت عاشقانه! بهترین راه برای ادامه ی عاشقانه هایی ست که بارها وبارها باتو رقم زدم....
امان از این پنجشنبه ها! وقتی نیستی، از جمعه هم دلگیرتر می شوند عطرت در هوا می پیچد! خیالت در سرم پرسه می زند! و قلب کوچکِ من، بی تو، هزار بار در ثانیه می میرد...
«آدمها هرجا که باشند صبح و شب همیشه همان کارهای تکراری را انجام میدهند، نه؟ تنها راهی که این ملالت را از ذهنمان دور کنیم این است که یک جا ساکن شویم و یک شغل مشخصی را انجام دهیم. آن وقت دیگر به آن فکر نخواهیم کرد.»
غصه جـان ! اين روزها براى بسيارى از مردم ، لذيذ تـرين خوردنى دنيا هستى ! اما من رژيم دارم و تو را نميخورم ! پيتزا ميخورم ، استيك ميخورم ، چيپس و پفك ! تمام اين ها را ميخورم زيـرا خوب ميدانم تا تو نباشى ، اين ها به درد و سرطان تبديل نميشوند ... غصه جـان ! مردم را نميدانم ، اما من خوب ميدانم كه تنها يكبار فرصت زندگى كـردن دارم ، تنها يكبار فرصت لذت بردن دارم ... پس چرا اين يكبار را ، با خوردن تو خـراب كنم ؟ غصه جان ! نـاراحت نشوى ها ! اما حضورت در روح ، گند ميزند به جسم ! تو را هرگز به روح خود راه نميدهم تا نـابود نكنى تنها جسم من را ! مردم را نميدانم ، اما من خوب ميدانم تو چه ويرانگرى هستى ! كافيست سلامى خشك به تو دهم ، آنچنان آويـزان من ميشوى كه ... غصه جان ! جواب سلام واجب كه نه ، اما نشانگر محترم بودن است ... ولى من در بـرابر تو هرگز فرد محترمى نيستم و سلام تو را پاسخ نميدهم ... غصه جان ! چمدان باز نكن ، اين من خانه خوبى بـراى تو نخواهد شد ... خدانگهدارت نباشد ، آمين .