Смотреть в Telegram
Forwarded from از گذشته و اکنون (احمدرضا بهرامپور عمران)
«مسیح و مجرد بودنش» مسیحای مجرّد را برازد که با خورشید سازد هم‌وثاقی کمی در واژهٔ «مجرّد» و تناسب‌ها و تداعی‌های آن با سایر واژه‌ها در این بیت درنگ کنیم. بنابر روایت‌های مشهور در متون کهن: ۱_ مسیح مجرّد زیست و «مجرّد» درگذشت. جامی سروده: چو عیسی گر توانی خفت بی‌جفت مده نقدِ تجرّد را ز کف مُفت ۲_ مسیح هم‌چنین «مجرّد» و بی‌توجّه به تعلّقاتِ مادی زیست. ۳_ مسیح به آسمان که عروج می‌کرد «مجرّد» بود و از تعلقاتِ مادی هیچ همراهِ خود نداشت جز سوزنی که خود از همراه‌داشتن‌اش بی‌خبر بود. از همین‌رو او از عروجِ کامل به ملکوت بازماند و در آسمان چهارم هم‌خانه با خورشید شد. حافظ در بیتِ دیگر سروده: گر روی پاک و مجرّد چو مسیحا به فلک از فروغِ تو به خورشید رسد صد پرتو (البته در تصحیح استاد خانلری آمده: آن‌چنان رو شبِ رحلت چو مسیحا به فلک...) ۴_ غلامانِ «مجرّد» در کاخ‌های سلطنتی با یکدیگر هم‌وثاق (هم‌اتاق) بودند. تعبیر «وثاقیان» در ادبِ فارسی بسیار پرکاربرد است. ضمناً «خورشید» از القابِ نوعی و عمومیِ غلامان (احتمالاً سفیدپوست)، بوده‌است. ۵_ خورشید (برخلاف ماه یا ستارگان) نیز در آسمان «مجرّد» و تنها است. خاقانی سروده: «عادت خورشید گیر فرد و مجرّد شدن». @azgozashtevaaknoon
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств