با #مهــر ... بر کلون در #پـاییز بڪوب .. بگذار از عطوفتت ... بر تـنِ بـرگ ریزِ درختها بنشیند ... با شوق ... بر قدمِ نورسیده ی بــاد خزان خوشامد بگو ... بگذار لبخندت... همجوارِ سردی عاطفه ها شود ... با عشــق... نگاهم ڪن.. بگذار یک خزانِ عاشــقانه ... فصلهای گذشته ی بی تورا از خاطراتمان پاڪ ڪند...