آن تیره مردمکها ، آه آن صوفیان سادهٔ خلوت نشین من در جذبهٔ سماع دو چشمانش از هوش رفته بودند #دیدم#که#بر#سراسر#من#موج#میزند #چون#ابری#از#تشنج#بارانها تا بی نهایت گسترده بود او دیدم که پوست تنم از انبساط عشق ترک می خورد دیدم که در یکدیگر تمام لحظهٔ بی اعتبار وحدت را دیوانه وار زیسته بودیم #فروغ_فرخزاد