#مگر#احساس#گنجد#در#كلامي؟ مگر الهام جوشد با سرودي؟ مگر دريا نشيند در سبوئي؟ چه شوق است اين، چه عشق است اين، چه شعر است؟ كه جان احساس كرد، امّا زبان گفت! چه حال است اين، كه درشعري توان خواند؟ چه درد است اين، كه در بيتي توان گفت؟ اگر احساس مي گنجيد در شعر، به جز خاكستر از دفتر نمي ماند! وگر الهام مي جوشيد با حرف؛ زبان از ناتواني در نمي ماند. شبي، همراه اين اندوه جانكاه، #مرا#با#شوخ#چشمي#گفتگو#بود. نه چون من، هاي و هوي شاعري داشت ولي، #شعر#مجسّم: #چشم#او#بود! #فریدون_مشیری