شعری از
#جمال_سورهیا#Cemal_Süreyaکه در ایران
#جمال_ثریا هم معرفی شده است
برگردان
#ابوالفضل_پاشابرگرفته از مجموعهی شعر
#کاش_تنها_برای_همین_تو_را_دوست_داشتمنشر
#هشتچ اول
سال 1398
صص 62-61
درخواست
تویی: کوچهی من
و وقتی کلید را در قفل میچرخانم
چیزی که بسته میشود درِ خانه نیست
میخواهم دری که باز میشود رو به تو باشد
تویی: نشانیِ من
که نامههای من درست به مقصد برسد
وقتی که ما دو نفر حرف میزنیم
نمیخواهم که در همان دم کسی بیاید و
سه نفر شویم
تویی: شهرِ من
اگر شهرهای دیگری هم به میان بیایند
من به شادمانگیِ دیگری میپیوندم
تویی: جشن و سُرورِ من
همه را بنویس!
تویی: تاریخِ من
چیزی از قلم نیفتد!
تویی: زبانِ من
تو هم کمی مراقب شیرینزبانیات باش
تویی: اندیشهی من
خواهرم پنجره را باز میکند
که با پادرمیانیِ نوری که کاکل به سر دارد
اتاق از هوای تازهی روز پر شود
گیسوانات را ادامه بده «فریگیا»!
تویی: محبوبِ من
تویی: سرزمینِ من
تو ای آناتولی! به من قول بده!
@asheghanehaye_fatima