عاشقانه های فاطیما

#سروش
Канал
Эротика
Политика
Музыка
Искусство и дизайн
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала عاشقانه های فاطیما
@asheghanehaye_fatimaПродвигать
789
подписчиков
20,9 тыс.
фото
6,39 тыс.
видео
2,93 тыс.
ссылок
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا عشق گلایه دلتنگی اعتراض ________________ و در پایان آنچه که درباره‌ی خودم می‌توانم بگویم این است: من شعری عاشقانه‌ام در جسمِ یک زن. الکساندرا واسیلیو نام مرا بنویسید پای تمام بیانیه‌هایی که لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
جوانی که کنارم نشسته بود، با موبایلش حرف می‌زد. بقیه ساکت بودند. جوان پرسید : «ساعت نه خوبه ؟ نه و نیم چی ؟ باشه پس نه و نیم منتظرتم ...»
بعد موبایلش را قطع کرد و تا وقتی که یک ایستگاه بالاتر از تاکسی پیاده شد، کسی حرفی نزد ...
جوان که پیاده شد، راننده گفت : «حالا تا خود نه و نیم سرحاله !» به پیاده رو نگاه کردم، جوان کیفش را روی شانه‌اش انداخته بود و دور می‌شد. صورتش را نمی‌دیدم، اما به نظر من هم سرحال می‌آمد !
زنِ مُسنی که روی صندلی جلو نشسته بود، گفت : «خوش بحالش. من خانه بِرم رفتم، نَرم نرفتم ...! سی ساله نه منتظر کسی هستم، نه کسی منتظرمه !»
مردی که کنارم بود به زن مسن گفت : «اتفاقاً خوش به حال شما. قدر راحتی‌تون رو نمی‌دونید !»
زن مُسن گفت : «مرده شور این راحتی رو ببرن !»
زن مسن که پیاده شد به دور شدنش نگاه کردم، صورت او را هم نمی‌دیدم ...

#سروش_صحت
📕تاکسی نوشت‌ها

@asheghanehaye_fatima
.

پدرم هیچ وقت از من نپرسید که عاشق شده‌ام یا نه.
ولی یک بار خودم به او گفتم.
یکی از دفعه‌هایی که عاشق شده بودم و عشقم شدیدتر بود و داشتم می‌مُردم، پنج تا تجدیدی آوردم.
پدرم گفت چرا تجدید شدی؟
گفتم عاشق شدم.
گفت این عشق‌ها که عشق نیست ... ولش کن، حیف توئه.
فقط همین...
برای منِ عاشق که داشتم می‌مُردم، که آنقدر عشقم زیاد بود، که درسم را فراموش کرده بودم و پنج تا تجدید آورده بودم و داشتم رفوزه می‌شدم، این برخورد کم بود.
دلم می‌خواست بنشیند و با من حرف بزند یا کمکم کند یا بپرسد عاشق کی؟ یا بگوید غلط کردی که عاشق شدی.
ولی همان یک جمله را گفت و من هنوز نمی‌دانم کدام عشق‌ها عشق است و کدام عشق را نباید ول کرد و چرا من حیف بودم.
با پدرم زیاد حرف نمی‌زدم.
مادرم هم با پدرم زیاد حرف نمی‌زد.
اصولا ارتباطم با مادرم خیلی بهتر بود. با مادرم همیشه حرف داشتم و با پدرم هیچ وقت حرفی نداشتم.
نه اینکه بد اخلاق باشد، اتفاقا خیلی هم خوش اخلاق بود، ولی نمی‌شد با او حرف زد.
وقتی با او حرف می‌زدی، احساس می‌کردی داری با دیوار حرف می‌زنی.
انگار چیزی در او فرو نمی‌رفت.
اگر می‌گفتی ناراحتم، می‌گفت ناراحت نباش.
اگر می‌گفتی خوشحالم، می‌گفت چه خوب. اگر می‌گفتی مشکل دارم، می‌گفت حل میشه.
اگر می‌گفتی بی‌پولم، می‌گفت بیشتر تلاش کن.

و اگر می‌گفتی دارم می‌ترکم ، می‌گفت نه ... نترک!




#سروش_صحت
📚داستان همشهری


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گاهی بعضی از آدم‌ها از دور جذاب تر و دوست‌داشتنی‌تر هستند. وقتی به آنها نزدیک می شویم می بینیم که آن‌ها آنقدر ها هم دوست‌داشتنی نیستند...

#اردشیر_رستمی
استاد #باستاتی_پاریزی
#سروش_صحت
#کتاب_باز
@asheghanehaye_fatima
.
حال من تماما به "تو" بستگى دارد
به خيالت ،
آمدنت ،
بودنت ،
ماندنت...
و به هر فعلى كه " تو" را به من
وصل کند...
مرز ميان احوال من و يادِ تو بقدرى
باريك است
كه تنها ذره اى از خاطرت كافيست تا
حالم ديدنى ترين شود...


#سروش_كلهر

...🚶‍♂...

@asheghanehaye_fatima

🎼●آهنگ: «لیلی»

🎙●خواننده:
#مریم_پارسی

●●آهنگ‌ساز: #سروش_کمالیان

@asheghanehaye_fatima
Barfe Piri ~ Music-Fa.Com
Soroush Rezaei ~ Music-Fa.Com
#آهنگ_هایی_که_دوستشان_دارم ♥️

هرگز نمیشد باورم، این برف پیری بر سرم، سنگین نشیند چنین
من بودم و دل بود و می، آواز من آوای نی، هر گوشه میزد طنین
اکنون منم حیران، ز عمر رفته سرگردان، ای خدای من
با این تن خسته، هزاران ناله بنشسته، در صدای من
ای عشق نا فرجام من رفتی کجا؟
ای آرزوی خام من رفتی کجا؟
آن دوره آشفتگی های تو کو؟
ای عمر نا آرام من رفتی کجا؟
تو بخوان شب همه شب برایم ای مرغ سحر
که دل خسته من درامد از سینه به در
تو سبک بالی و من اسیر بشکسته پرم
تو پر از شوری و من ز عالمی خسته ترم
تو بخوان تو بخوان به گوش اهل جهان
که خبر شود از شتاب این کاروان

♥️
#سروش_رضایی
#برف_پیری

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



میدانی! زن ممکن است مرد را با قساوت تا دم مرگ عذاب بدهد و مسخره اش کند و ابدا هم احساس ناراحتی و عذاب وجدان نکند. چون هر بار وقتی نگاهت می کند در دل میگوید: "خُب، حالا این قدر اذیتش می کنم و مرگش را جلو چشمش می آورم. در عوض بعد، این عذاب ها را با شربت عشق خودم جبران می کنم ..."

#فئودور_داستایوفسکی
#سروش_حبیبی
@asheghanehaye_fatima


آنقدر میان خودت و من
از غرور
دیوار کشیدی
که هرچه صدایت زدم
دوستت دارم
به گوشت نرسید ...



#سروش_كلهر
حال من تماما به "تو" بستگى دارد
به خيالت ،
آمدنت ،
بودنت ،
ماندنت...
و به هر فعلى كه " تو" را به من
وصل کند...
مرز ميان احوال من و يادِ تو بقدرى
باريك است
كه تنها ذره اى از خاطرت كافيست تا
حالم ديدنى ترين شود...

#سروش_كلهر


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



#سکوت
در دنیای ما زخم خورده ها
که دستمان به جایی بند نیست
یک #قانون است...

قانونی با چهار حرف
که هزاران #درد پشتش
نهفته است.

#سروش_کلهر
@asheghanehaye_fatima



داشتم از گرما مي مُردم.
به راننده گفتم :" دارم از گرما می ميرم! "
راننده كه پير بود گفت:
" اين گرما كسی رو نمی كُشه! "
گفتم:
"جالبه ها... الان داريم از گرما كباب می شيم، بعد شش ماه ديگه از سرما سگ لرز می زنيم! "
راننده نگاهم كرد.
كمی بعد گفت:
"من ديگه سرما رو نمی بینم. "

پرسيدم:
"چرا؟!"
گفت:
" قبل از اينكه هوا سرد بشه می ميرم! "
خنديدم و گفتم:
"خدا نكنه ... "
راننده گفت:
" دكترا جوابم كردن... دو سه ماه ديگه، بيشتر زنده نيستم. "
گفتم:
"شوخی می كنيد؟! "

گفت:
"اولش منم فكر كردم شوخيه ... بعد ترسيدم ... بعدش افسرده شدم ... ولی الان ديگه قبول كردم."
ناباورانه به راننده نگاه كردم.
گفت:
" از بيرون خوبم، اون تو خرابه ... همون جایی كه نمی شه ديد."

بهش گفتم:
"پس چرا دارين كار می كنين؟!"
گفت:
«هم برای پولش، هم برای اينكه فكر و خيال نكنم و سرم گرم باشه، هم اينكه اگه كار نكنم چی كار كنم."

بهش گفتم:
" من باورم نمی شه! "
تلخ گفت:
" خودم هم همين طور! باورم نمی شه امسال زمستان رو نمی بينم، باورم
نمی شه ديگه برف و بارون رو نمی بينم، باورم نمی شه امسال عيد كه بياد، نيستم، باورم نمی شه اين چهارشنبه، آخرين
چهارشنبه ی ١٧ تير عمرمه! "

گفتم:
"اينجوری كه نمی شه ... "
لبخندی زد و گفت:
" تازه الانه كه همه چی رو دوست دارم!
باورت می شه اين گرما رو چه قدر دوست دارم؟! ... چون حس زندگی داره!»

ديگر گرما اذيتم نمی كرد، ديگر گرما نمی كُشتم...

#سروش_صحت
@asheghanehaye_fatima



هیچ کس تابه‌حال دو مرتبه در عمرش عاشق نشده، عشق دوم، عشق سوم، اینها بی‌معنی‌ست.
فقط رفت و آمد است. افت و خیز است. معاشرت می‌کنند و اسمش را می‌گذارند عشق!

#رومن_گاری
#خداحافظ_گری_کوپر
ترجمه #سروش_حبیبی
@asheghanehaye_fatima



_آندره دلم می خواست برایش نامه بنویسم
+اگر دوستش نداری چرا می خواهی دردش را تازه کنی؟ مرده ها را باید به حال خود گذاشت.
_اگر دوستش داشته باشم چه؟
+اگر دوستش داشته باشی بنویس..زنده اش میکنی..میدانی عشق مرده ها را زنده میکند...




#چشمان_نخفته_در_گور

#ميگل_آنخل_آستورياس
ترجمه : #سروش_حبيبی