فلسفه و هنر

#میل_ناب
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه و هنر
@art_philosophyyПродвигать
1,95 тыс.
подписчиков
1,01 тыс.
фото
622
видео
26
ссылок
◽#هنر اگرچه نان نمیشود اما شراب زندگیست❤ ◽که میشود وسط وان دچار #فلسفه شد که زیر آب رفت واقعأ خفه شد ◻️نتیجه آمیزش #فلسفه و #هنر زیباییست هبوطِ زیبایی در دنائت دنیا شگرفترین تضاد عالم است که سبب عصیان است و عصیان گرچه پلید، مسبب تعالیست... «هنر اول»
#مقاله
▫️اخلاق امر واقعی

🔺بخش اول

مفهوم اخلاق، هم‌پای بسط و تکاملش در تاریخ فلسفه، در دستان روانکاوی متحمل یک «ضربه‌/ضایعهٔ توهم‌زدایی» مضاعف‌شده است: ضربهٔ نخست را #زیگموند_فروید وارد کرد و ضربهٔ دوم را #ژاک_لاکان.

تصادفی نیست که در هر دو مورد هم یک فیلسوف در کانون بحث قرار دارد: #امانوئل_کانت.
«ضربه‌/حملهٔ فرویدی» به اخلاق فلسفی را می‌توان این‌طور خلاصه کرد: آنچه فلسفه نامش را قانونِ #اخلاق می‌گذارد- و دقیق‌تر، آنچه که کانت نامش را #دستور_مطلق (categorical imperative) می‌گذارد- درواقع چیزی جز #سوپرایگو نیست.

این حکم، «تاثیری افسون‌زدا» در پی دارد که هر تلاشی برای بنا نهادن اخلاق بر بنیان‌هایی جز«امر پاتولوژیک»را زیر سوال می‌برد. در عین‌حال، این حکم «اخلاق» را در آن نقطه‌ای قرار می‌دهد که #فروید نامش را #ناخرسندی یا ناراحتی‌ای (das unbehagen in der kultur) در دلِ فرهنگ و تمدن می‌گذارد.

اخلاق مادامی‌که خاستگاه‌‌هایش در سرشت سوپرایگو قرار دارند، به چیزی بیش از ابزاری مناسب برای هر ایدئولوژی‌ای که تلاش می‌کند دستوراتش را هم‌چون تمایلات حقیقتاً اصیل، خودانگیخته و «شرافتمدانه‌ی» سوژه جا بزند، تبدیل نمی‌شود. این تز که طبق آن قانونِ اخلاق چیزی جز سوپرایگو نیست نیازمند بررسی دقیق‌تری است که به آن خواهیم پرداخت.

دومین ضربه/حمله‌ی روانکاوی به ُلبیتِ اخلاق فلسفی در عنوان مقاله‌ی معروف لاکان در نوشته‌ها نمایان است: #کانت همراه با #ساد.
اگر این واقعیت را درنظربگیریم که با پیش‌رفتن گفتار فلسفی درباره‌ی اخلاق، کانت برای لاکان ، «حقیقی‌ترین» فیلسوف در میان فیلسوفان بوده، آن‌گاه ضربه‌ی دوم، ضربه‌‌ی دوچندان مخرب‌تری است. بنابراین، «ضربه‌/ضایعه‌ی لاکانی» به اخلاق را می‌توان این‌طور خلاصه کرد: بهترین کاری که فلسفه باید درحق اخلاق انجام دهد، با نقل قول اثرِ معروف ساد، نوعی «فلسفه‌ی عملی در اتاق خواب» است.

با وجود این، نقد لاکان از اخلاق کانتی( اخلاقی به‌مثابه‌ی «نقطه‌ی اوج» پروژه‌ی اخلاقِ فلسفی) به‌طرز قابل‌ملاحظه‌ای با نقد فروید تفاوت دارد. لاکان بر کشف هسته‌ی واقعی اخلاق توسط کانت صحه می‌گذارد- هسته‌ای که بامعنابودنش را حفظ می‌کند، و نمی‌توان آن را به منطق سوپر ایگو تقلیل داد؛ اما او کانت را به‌خاطر تبدیل این هسته به ابژه‌ی اراده نقد می‌کند، حرکتی که «حقیقت» خودش را در گفتار منحرف ساد می‌یابد. به همین دلیل است که «#کانت_همراه_با_ساد، نمونه‌ی اعلای تاثیر روشنگری را ایجاد می‌کند که روانکاوی به نسبت بسیاری از تلاش‌ها، حتی به نسبت نجیب‌ترین تلاش‌ها‌ی اخلاقِ سنتی، به آن امکان می‌بخشد».
باوجود این، درمورد این گزاره باید به دو نکته اشاره کنیم. نخست باید به یاد بیاوریم که قصد- و هم‌چنین نتیجه‌ی- «کانت همراه با ساد» تنها گشودن چشم‌های ما به نتایج و تاثیرات واقعیِ؛ «حتی نجیب‌ترین تاثیراتِ» فلسفه‌ی عملی کانت نیست، بلکه «نجیب کردنِ» گفتار ساد هم هست. تز «کانت همراه با ساد» به سادگی گفتن این نیست که اخلاق کانتی صرفا ارزشی «منحرف» دارد، بلکه این ادعا هم هست که گفتار ساد ارزشی اخلاقی دارد- که این گفتار فقط می‌تواند به‌عنوان پروژه‌ای اخلاقی به درستی فهمیده شود.
درگام دوم، باید به این نکته اشاره کنیم که این اظهارنظر #لاکان بلافاصله درپی مدعایی دیگر می‌آید: «قانون اخلاق، در نگاهی نزدیک‌تر، به‌سادگی، میل در حالت(وضعیت) نابش است».
این گزاره آن‌قدرها گزاره‌ای « پاک و معصوم» نیست، زیرا همان‌طور که همه می‌دانیم، این مفهومِ «#میل_ناب» نقشی مهم و حتا مرکزی در سمینارِ لاکان درباره‌ی اخلاقِ روانکاوی ایفا می‌کند. هم‌چنین باید تاکید کنیم که برخلاف فروید- و علی‌رغم نقادی‌اش از اخلاقِ سنتی- لاکان این‌جا به این نتیجه نمی‌رسد که اخلاقِ شایسته‌ی نامِ اخلاق، چیزی ناممکن است. برعکس، او اخلاق را (تا آنجاکه به میلِ روانکاو و ماهیت عمل روانکاوانه مربوط می‌شود) به یکی از محورهای روانکاوی تبدیل می‌کند، ولو این‌که چنین‌کاری مستلزم مفهوم‌سازی جدیدی از اخلاق باشد. مفهوم‌سازی‌ جدیدی که کانت نقش مهمی در آن ایفا می‌کند.
#کانت از جانب لاکان بیش از همه به‌خاطر گسست‌اش در دونقطه از #اخلاق «سنتی» مورد تحسین قرار گرفته است. نخست، گسستش از اخلاقی که الزاماتِ اخلاقی را برحسب امکانِ تحققِ آن‌ها توضیح می‌دهد. از نظر لاکان، دراین مورد نکته‌ی اساسی این است که اخلاق در ذات خود (یا اخلاقی‌بودن) همان‌طور که کانت به خوبی از آن مطلع بود، نوعی درخواست و طلب امر ناممکن است؛ «ناممکن‌بودنی که در آن ما توپولوژی میل‌مان را بازمی‌شناسیم ».


📕اخلاق امر واقعی
آلنکا زوپانچیچ


ادامه در پست بعدی🔻

@art_philosophyy


▫️در صورت تمایل با یک سرچ در کانال میتوانید مقاله «کانت و ساد؛ زوج ایده آل» نوشته #اسلاوی_ژیژک فیلسوف و روانکاو اسلوونیایی را هم مطالعه فرمایید.