✨ حاج اسکندرِ مقدونی و حاج نوحِ نبی
📌 تاریخسازی برای اعتبارآفرینی و هویّتبخشی
🔻 فاتحان عرب و مسلمانان در سدههای نخست هجری مکّه را بهمثابهی حرمی ازلی معرفی میکردند و تاریخی را برای مکّه و
کعبه و حرم پیرامون آن ذکر میکردند که شباهتی تام و تمام با جایگاه اورشلیم و معبد سلیمان در نزد یهودیان داشت. یکی از علتهای گستردهشدن این نقلها احتمالاً نیاز حاکمان عرب و مسلمان به تاریخی بود که در مواجهه با یهودیان و مسیحیان اعتبارآفرین و هویتبخش باشد. راویان و مفسران و قُصّاص مسلمان جایگاه مکه و
کعبه و بیت الحرام را از آنچه در متن قرآن یا روایتهای نخستین نقل شده بود فراتر بردند تا به اینجا که تاریخِ شکلگیریِ آن را به آدم و هنگامهی هبوط او از بهشت منسوب کردند و مجموعهای گسترده از قصص و نقلها و تفسیرها ارائه شدند تا
کعبه، بیت الله، عرفات، مُزدلفه، و ... به زمانهی آدم و حوا بازگردانده بشوند.
🔻 ماجرا از این نیز فراتر رفت و
کعبه و حرم پیرامون آن به پیش از خلقت منسوب شدند و ابراهیم و اسماعیل که متن قرآن آنها را بالابرندگانِ «قواعد بیت» میداند را فقط اشخاصی دانستند که
کعبه را پس از آنکه در طوفان نوح تخریب شده بود بازسازی کردهاند.
کعبه و حرمِ پیرامون آن مُحاذی عرش و کرسی الهی در آسمان دانسته میشد، و طواف مردمان پیرامون خانه مشابه طواف فرشتگان پیرامون عرش الهی تفسیر میشد. البته چنین نقلها و قصصی بهناگاه و از هیچ ایجاد نشدند، بلکه رد چنین تفسیرهایی را میتوان در تفسیرهای یهودی و پسابایبلی مشاهده کرد که دقیقا چنین تعبیرها و داستانهایی را برای معبد اورشلیم ذکر کرده بودند.
🔻 این روایتها و قصهها برای
کعبه و بیت الحرام مرکزیت و محوریت ایجاد کرد و جایگاهِ تاریخی و هویتی فاتحان عرب و مسلمان را در برابر مغلوبان یهودی و مسیحی و زردشتی که معابدی مشهور و تاریخی داشتند تثبیت کرد. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشد، زیرا اگر
کعبه و حرم از زمان آدم (یا حتی پیش از آن و حتی پیش از خلقت) وجود داشته است و مهمترین مکان روی زمین بوده است و مُحاذی آسمان چهارم و هفتم و عرش و کرسی الهی و مطاف فرشتگان بوده است، آنگاه تکلیف دیگر پیامبران با چنین جایگاهی در زمین چه بوده است؟ پاسخ همانا ایجاد مجموعهای از روایتها و نقلها و قصهها بود که بیانگر حجگذاری همه یا اغلب پیامبرانِ پیشین در مکه و حرم بودند. حتی طبری نقل میکند که در زمان طوفان نوح که
کعبه به زیر آب رفته بود نوح سوار بر کشتی هفت بار در آبهای بالای
کعبه طواف کرده است. به این ترتیب، نه فقط اعتبار تاریخی و هویتی عربها حول محور قدسیّت و حرمت ازلی
کعبه بیشتر میشد، بلکه دیگر پیامبران بایبلی (و البته پیامبران عرب همچون هود و صالح) نیز به درونِ دین جدید (یعنی اسلام) کشیده میشدند و بندهای تعلقشان به یهودیّت و مسیحیّت یا دوران جاهلیّت گسسته میشد.
🔻 اما این اعتبارآفرینی و هویتبخشی به پیامبران پیشین ختم نشد، بلکه دیگر اقوام نیز در این فضا میکوشیدند که با ایجاد روایتهایی از حجگذاری قهرمانان و پیشوایان خود در نظم نوین جهانی (یعنی اسلام) جایگاهی بیابند. بر اساس همین الگو، تاریخنویسان یَمَنی کوشیدند تا پادشاه افسانهای خود که پیش از اسلام میزیسته است را حجگذار نشان بدهند، یا مسعودی نقل میکند که ساسان (در سدهی دوم میلادی)، جد بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی، هدایایی برای
کعبه تقدیم کرده بوده است. اما یکی از عجیبترین نمونههای این هویتبخشی در دین تازه
انتساب حجگذاری به اسکندر مقدونی (در سدهی چهارم پیش از میلاد) است که دینَوَری آن را در سدهی ۳ هجری نقل کرده است و پس از او نیز در منابع دیگری ذکر شده است. به طریقی مشابه، فردوسی، به عللی که بیرون از گنجایش این یادداشت است، بخشی از شاهنامهی خود را به حجگذاری اسکندر مقدونی اختصاص داده است.
📖 شاهنامهی فردوسی، پادشاهی اسکندر، بخش ۱۹:
سکندر بیامد به سوی حرم // گروهی ازو شاد و بهری دژم
ابا نالهی بوق و با کوس تفت // به خان براهیم آزر برفت
که خان حرم را برآورده بود // بدو اندرون رنجها برده بود
خداوند خواندش بیتالحرام // بدو شد همه راه یزدان تمام ...
پرستشگهی بود تا بود جای // بدو اندرون یاد کرد خدای ...
🔗 پیش از این دربارهی شباهت روایت قرآن از ساخت/بازسازی
کعبه به دست ابراهیم و اسماعیل با آنچه در متون پسابایبلی آمده است نوشتهام. بنگرید به
این یادداشت.
📗 برای دسترسی به منبعی دربارهی حج در اسلام بنگرید به کتاب:
Porter, Venetia, and Saif, Liana.
The Hajj: Collected Essays. London:The British Museum, 2013.
بهویژه به فصل دوم آن با عنوان «حج پیش از محمّد: مسافرتها به مکه در روایتهای مسلمانان از تاریخِ پیش از اسلام» نوشتهی پیتِر وِب.
#دینپژوهی #اسلامپژوهی #حج #مکه #کعبه #حرم🖋 زهیر میرکریمی
@anqanotes