🔘 بلندترین شب تاریخ را در بلندترین شب سال تسلیت میگوییم... .
▫️آنگاه که خورشید رخت بر بست و ما را هوایی دیدن ماهتاب زیبنده در شب فریفت؛ آنگاه که نور حقیقت چشمانمان را زد و روی سویهای از آن مجذوبان کرد؛ آنگاه که تمام آبی آسمان، رنگ تلخ بیرنگی در نبود روشنی به خود گرفت؛ آنگاه بود که در زمین، آن شب با تمام هستی دست داد تا از روز روشن بلندتر و والاتر بر مردم جشن بمیراند؛ چراکه هر آنچه بر چشمان مردم خود حقیقی بود بدل به وهمی نهفته در هالهای از تاریکی گشت و الهامبخش کور سوی روشنی مهتابی را مغرقانه به چشمانمان هدیه داد از حقیقتی در آن سوی تاریکی که از سر گذرانده بودیم.
مردم، نه به ساتع، بلکه مستوع دل بسته بودند و همان شد که باید میشد.
آنگاه که شب از آن شب گشت و زمین، زمین دگر گشت و هر دور عکس خود بر تاریخ زمین گشت و این چنین حال مردم، نه محول حالنا، بلکه مغضوب علیه گشت.
آری! داستان آن سرزمین مادری و آن عشق پدری چیزی جز یک شب به بلندای تاریخ نبود. آنجا که تمام خود را در پوستین تنیده از تار عنکبوتی بر دیوار مخروبه هستی بتنیدند، به امید آنکه پروانهای برهد و از جستنش آزادی در دام بیفتد؛ لیک غافل از آن تار و آن کار و تاری این چنین مرگبار.
شب که آغاز شد هنوز اول کار بود؛ پاسی از روز رفته و مردم خسته. دردا که آن روز ساعت هنوز ۱۲ و یک دقیقه و ۵۸ ثانیه از میانههای روز بود. هنوز بانگ نصفی از روز برنیامده بود که کار تمام شد و واژهای به نام روشنی از آن سرزمین رخت بربست. کس نمیدانست که پیام روشن به معنای خود حقیقی روشنایی نیست و کس ندانسته بود که قرار بر آن است تا منشور، یک دست نور آشتی و آزادی و عدالت را آنگونه تفکیک کند که تنها تک رنگی حاکم بر ملت و مملکت گردد و تکثر زیبای رنگینی مردم کنج عزلت بنشیند.
امشب همان شبی است که در تمام تاریخ، ظلم بر روز بلند و روشن نهاده و از میان این مردم کس نبوده تا بانگ برآورد که جشن روشنایی بلند از جشن تاریکی مطلق شب رواتر و والاتر است.
آری! ما به شما تسلیت میگوییم؛ چرا که همچنان داغ دیروز همسنگرانمان تازه و درد بیمسئولیتی در برخورد با عاملان آن زنده است؛ چرا که همچنان رنج سقز و مردم بیپناهش از عدم وجود امکانات و مسئولیتپذیری مسئولان بر ما روشن است؛ چرا که زخم عمیق گذشته و حال و آینده کولبران که در سرما و گرما هر بار به طریقی جان از کف میدهند، برایمان نمایان و پیداست.
آری! ما به شما تسلیت میگوییم؛ چرا که ما هرگاه با تمام وجود بانگ روشنی برآوردیم و هرآنگاه که صدای رسای مردم در دل تاریکی شب شدیم، اگر چه کاستی آمدند و به هوای نفسانی خود رخت ما ببستند، لیک مردم پناهمان دادند و همصدایمان شدند؛ اما امروز که در روزهایی سخت و دشوار به سر میبریم، شبهایی که مادرانمان در اشک سوگ فرزندانشان، پدرانمان در رنج عصای روزهای پیری، خواهران و برادران ما در غم همسنگران رفته به سر میبریم، شما در بلندترین شب سال برای بلندترین شب تاریخمان پایکوبی کنید؛ دستزنان و رقصکنان به استقبال فردای روشن میهن بروید در نبود ما، اما اگر فردایی آمد ما را مدیون و مأیوس ندانید چرا که کنج عزلت، نه از آن ما، بلکه از آن آنان بود که نان به نرخ روز خور و چشم سیاهتر از ما بودند. هزاران بار به فدای چشمان سیاهتان اگر آن روز رسید نه از ما و نه از "دیگری" بلکه تنها "خود" حقیقیتان بمانید و در تکثر و عقلانیت به دوران آشتی با شور جمعی پای نهید و آنان که برای نان به سختی جان دادند را در خاطرتان زنده نگاه دارید.
ما در این جشن فرادستانه شومنی که استحالهای دیگر از "دیگری" است، شرکت نخواهیم کرد. حال شما با زخم کهنه پا بکوبید و برقصید و سپس بنالید.
▪️بماند به یادگار برای آنان که آزاده بودند و خواهند ماند.
#عدالت#آزادی#مطالبهگری#تسلیت_سقز#کولبر#یلدا#یادداشت_دانشجویی #انجمن_اسلامی_دانشجویان_دانشگاه_کردستان🆔 @anjomaneslami_uok#دانشجویان_متحد 🍀🆔 @anjmotahed