آمین

#کاشانی
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
Forwarded from اتچ بات
▪️
#کاشانی بعد از #۲۸_مرداد ۳۲ درباره‌ی #مصدق چه گفت؟!

آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی، کمتر از ۳ هفته پس از سرنگونی دولت محمد مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، در گفتگو با روزنامه مصری اخبارالیوم دیدگاه‌های خود را تشریح کرد. فرازهایی از اظهارات او را درباره مصدق و سقوط دولتش ‌بخوانید:

●بزرگ‌ترین اشتباه مصدق پایمال کردن قانون اساسی و و عدم اطاعت از اوامر شاه بود.

●مصدق برای برقراری جمهوریت می‌کوشید. او شاه را مجبور کرد ایران را ترک کند؛ اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد برگشت. ملت شاه را دوست دارد.

●خداوند عادل است و آنچه امروز بر مصدق گذشته‌است نتیجهٔ عدل خداوندی است. این مصدق راه را گم کرده و مستحق چنین عاقبتی بوده‌است. تمام هم و غم او این شده بود که مردم فریاد بزنند زنده باد مصدق. مصدق به من و کشورش خیانت کرد. طبق شرع شریف اسلامی مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش خیانت کند مرگ است.

●مصدق برای کشور کاری نکرد. نه یک خرابی را تعمیر کرد نه خیابانی را افتتاح کرد نه خزانه را نجات داد و نه ملت را متحد ساخت. حتی در مورد نفت که او ادعا داشت صاحب فکر ملی ساختن می‌باشد اگر این اتحادی که من در صفوف ملت بوجود آوردم نبود هرگز ملی نمی‌شد. او خیانت کرد. به من و کشور خیانت کرد. قبل از اینکه من با مصدق مخالفت کنم، ملت با او بود ولی پس از اینکه من با او مخالفت کردم ملت از دور او پراکنده شدند. مقام و کرسی صدارت مصدق را مسحور کرده بود. او دستخوش نوعی جنون شده بود.

●جای مسرت است که دولت جناب آقای #زاهدی که خود یکی از طرفداران جبهه ملی بوده، تصمیم دارند که شرافتمندانه از حیثیت و آبروی ایران دفاع نموده و در راه صلاح و افق ملت حداکثر فداکاری را بنمایند... من از ژنرال زاهدی مادام که به منفعت ایران قدم برمی‌دارد پشتیبانی می‌کنم...


#تاریخ
@aminhaghrah
Forwarded from آمین
▪️
چرا واقعه‌ی ۲۸ مرداد #کودتا نیست؟

"اساسا به کارگیری واژه کودتا درخصوص واقعه ۲۸ مرداد اشتباهی حقوقی است و کودتایی در این روز تحقق پیدا نکرده و آن چه در این روز واقع شده، اعمال اختیارات مبتنی بر قانون اساسی مشروطه بوده است.

اول، کودتا در عرف علوم سیاسی به معنای به دست آوردن قدرت به صورت غیرقانونی از طریق قوای نظامی است. بنابر این تعریف، جهت تحقق کودتا در یک کشور دو مؤلفه مهم مورد نیاز است؛
نیروی نظامی و غیرقانونی بودن استفاده از نیروی نظامی. اگر یکی از این دو رکن متزلزل باشد، نمی توان اقدام انجام گرفته را کودتا تلقی کرد. به عنوان مثال، دکتر ابوالحسن بنی صدر در نوشته ها و گفته های خود ادعا دارد که بر اثر یک کودتا در خردادماه ۱۳۶۰ از ریاست جمهوری خلع شده است و دولت های بعد از او مشروع نیستند. با توجه به مقدمه اول باطل بودن ادعای ایشان به راحتی قابل فهم است؛ چرا که خلع ایشان توسط مجلس شورای اسلامی و در مکانيزمی قانونی صورت گرفته بود و استعمال واژه کودتا در این مورد استعمالی دقیقا غلط است.

دوم، برای فهم حقیقت یا غیرواقعی بودن کودتا باید بررسی کرد که آیا بر اساس قانون اساسی مشروطه، رفتارهای دولت در برخورد با دکتر مصدق کودتا بوده است یا خیر؟ در قانون اساسی مشروطه، عزل و نصب نخست وزیر از اختیارات شاه محسوب می شد. به مرور عرف و رویه، یک قید به این اختیار وارد شد و پیش شرط این اختیار«رأی تمایل مجلس» در نظر گرفته شد. بنابراین شاه شخصی را به نخست وزیری منصوب نمی کرد، آن کسی که مجلس به وی به عنوان نخست وزیر رأی تمایل داده بود. این قید منوط به وجود مجلس بود. اما اگر مجلس به هر علتی وجود نداشت، اختیار شاه بدون نیاز به رأی تمایل مجلس اعمال می شد. کما این که در فاصله سال های ۱۲۹۳ تا ۱۲۹۹ که سه دوره در ایران مجلس وجود نداشت، شاه وقت مستقیما به نصب نخست وزیر اقدام کرد و این اختیار، اختیاری قانونی و پذیرفته شده بود.

سوم، مجلس دوره هفدهم از ابتدا ناقص متولد شد؛ چرا که دولت دکتر #مصدق با تصویب نامه هیئت دولت در اردیبهشت ۱۳۳۱ برگزاری انتخابات را در ۳۳ حوزه متوقف و از انتخاب شدن ۵۶ نماینده به هر دلیلی و توجیه و بهانه ای) در این حوزه ها جلوگیری کرد. با استعفای یک نماینده دیگر، عملا مجلسی که قرار بود با ۱۳۶ نماینده به تقنین بپردازد، با ۷۹ نماینده به کار خود ادامه داد که در میان این ۷۹ نماینده اکثریت از طرفداران دکتر مصدق بودند که این اکثریت ۵۲ نفری در روزهای آخرتیرماه ۱۳۳۲ از نمایندگی مجلس استعفا دادند تا مسیر برگزاری رفراندوم انحلال مجلس تسهیل شود. به هر دلیلی با هر توجیهی دکتر مصدق در بیست ودوم تیرماه ۱۳۳۲ زمان بندی خود را برای برگزاری انتخابات در دوازدهم مرداد در تهران و در نوزدهم مرداد در شهرستان ها اعلام کرد. این تصمیم با مخالفت برخی باران دکتر مصدق و مخالفت آیت الله #کاشانی و اقلیت هم رأی با ایشان در مجلس همراه شد. انتخابات برگزار شد و نتیجه انتخابات روز بیست و دوم مرداد ۱۳۳۲ از رادیو ایران پخش شد. با انحلال مجلس دیگر دست پهلوی دوم جهت عزل مصدق با منع قانونی مواجه نبود.

دستور محمدرضا #پهلوی در ۲۳ مرداد ابلاغ شد و در ۲۴ مرداد به دکتر مصدق به وسيله سرهنگ نصیری اعلام شد. جالب آن که در برابر این دستور عزل، دکتر مصدق رسیدی را تحویل می دهد که در آن این گونه می نویسد:«ساعت یک بعد از نصف شب بیست وپنجم مرداد ۱۳۳۲ دست خط مبارک به این جانب رسید؛ دکتر محمد مصدق». اتفاقا دکتر مصدق در جلسات دادگاه بر این نکته تأکید می کند که دست خط رسید و وی در برابر دستور عزل تمکین کرده. بنابراین دیگر ایشان بعد از ۲۵ مرداد هیچ منصب قانونی در کشور دارا نبود تا علیه آن کسی کودتا یا وی را از شغلی با قدرت نظامی برکنار کند. نگارنده با اتفاقات بعدی این داستان کاری ندارد که چرا دولت در صبح روز ۲۵ مرداد اصرار کرد، نصیری درصدد کودتا بوده است؟ چرا بعد از تمکین به دستور شاه و بدون داشتن سمتی قانونی این اتهام زده شد؟ و جالب آن که متهم کودتا نصیری معرفی می‌شود و نه شخص دیگری! دکتر مصدق خود نسبت به دستور محمدرضا پهلوی تمکین کرد و اعتراضی نکرد و به طرفداران خود اطلاع نداد که فرمان عزل صادر شده و وی آن را پذیرفته و یا هیئت وزیران را از این مهم مطلع نکرد؛ چرا؟"


[ دکتر محسن برهانی، استادیار دانشکده حقوق دانشگاه تهران ]


@aminhaghrah
▪️
(شاه) فرمودند باید یادداشت کنی که بعدها مردم بخوانند... در زمان جنگ چه بر ما گذشته است. در یک جا باید فکر ما متوجه حفظ کشور باشد، در یک جا باید با فقر و مسکنت و ذلت و گرسنگی مردم بجنگیم، در یک جا باید با پدر سوختگی افعی‌های از بند رسته و یک مجلسِ پدر سوخته بجنگیم. کار به جایی رسیده بود که در زمان مصدق مثلن باید خوشحال باشیم که کریم پور‌شیرازی در روزنامه‌اش امروز به ما کمتر فحش داده. جبهه‌ی ملی، حزب توده، روزنامه‌های ملی، تمام و تمام، پدر سوخته، نوکر خارجی و عوام فریب.
و بعد مدت چند ثانیه سکوت عمیقی کردند که من احساس کردم نباید در این لحظه حرفی بزنم.
فرمودند، در زمان #مصدق مادرم بدون اجازه‌ی من برای این که شاید بتواند کاری بکند، در یک مکانی با آیت‌الله (ابوالقاسم) #کاشانی ملاقات کرده بود. وقتی که مردکه به اتاق وارد شده بود، قهرن مادرم نشسته بود. به او پرخاش کرده بود که خانم بلند شو، بلند شو، تو باید پیش پای من بلند شوی...


[ خاطرات #اسدالله_علم؛ وزیر دربار #پهلوی دوم | جلد ششم | ۸ اردیبهشت ۱۳۵۵ ]

#کتاب
@aminhaghrah
▪️
چرا واقعه‌ی ۲۸ مرداد #کودتا نیست؟

"اساسا به کارگیری واژه کودتا درخصوص واقعه ۲۸ مرداد اشتباهی حقوقی است و کودتایی در این روز تحقق پیدا نکرده و آن چه در این روز واقع شده، اعمال اختیارات مبتنی بر قانون اساسی مشروطه بوده است.

اول، کودتا در عرف علوم سیاسی به معنای به دست آوردن قدرت به صورت غیرقانونی از طریق قوای نظامی است. بنابر این تعریف، جهت تحقق کودتا در یک کشور دو مؤلفه مهم مورد نیاز است؛
نیروی نظامی و غیرقانونی بودن استفاده از نیروی نظامی. اگر یکی از این دو رکن متزلزل باشد، نمی توان اقدام انجام گرفته را کودتا تلقی کرد. به عنوان مثال، دکتر ابوالحسن بنی صدر در نوشته ها و گفته های خود ادعا دارد که بر اثر یک کودتا در خردادماه ۱۳۶۰ از ریاست جمهوری خلع شده است و دولت های بعد از او مشروع نیستند. با توجه به مقدمه اول باطل بودن ادعای ایشان به راحتی قابل فهم است؛ چرا که خلع ایشان توسط مجلس شورای اسلامی و در مکانيزمی قانونی صورت گرفته بود و استعمال واژه کودتا در این مورد استعمالی دقیقا غلط است.

دوم، برای فهم حقیقت یا غیرواقعی بودن کودتا باید بررسی کرد که آیا بر اساس قانون اساسی مشروطه، رفتارهای دولت در برخورد با دکتر مصدق کودتا بوده است یا خیر؟ در قانون اساسی مشروطه، عزل و نصب نخست وزیر از اختیارات شاه محسوب می شد. به مرور عرف و رویه، یک قید به این اختیار وارد شد و پیش شرط این اختیار«رأی تمایل مجلس» در نظر گرفته شد. بنابراین شاه شخصی را به نخست وزیری منصوب نمی کرد، آن کسی که مجلس به وی به عنوان نخست وزیر رأی تمایل داده بود. این قید منوط به وجود مجلس بود. اما اگر مجلس به هر علتی وجود نداشت، اختیار شاه بدون نیاز به رأی تمایل مجلس اعمال می شد. کما این که در فاصله سال های ۱۲۹۳ تا ۱۲۹۹ که سه دوره در ایران مجلس وجود نداشت، شاه وقت مستقیما به نصب نخست وزیر اقدام کرد و این اختیار، اختیاری قانونی و پذیرفته شده بود.

سوم، مجلس دوره هفدهم از ابتدا ناقص متولد شد؛ چرا که دولت دکتر #مصدق با تصویب نامه هیئت دولت در اردیبهشت ۱۳۳۱ برگزاری انتخابات را در ۳۳ حوزه متوقف و از انتخاب شدن ۵۶ نماینده به هر دلیلی و توجیه و بهانه ای) در این حوزه ها جلوگیری کرد. با استعفای یک نماینده دیگر، عملا مجلسی که قرار بود با ۱۳۶ نماینده به تقنین بپردازد، با ۷۹ نماینده به کار خود ادامه داد که در میان این ۷۹ نماینده اکثریت از طرفداران دکتر مصدق بودند که این اکثریت ۵۲ نفری در روزهای آخرتیرماه ۱۳۳۲ از نمایندگی مجلس استعفا دادند تا مسیر برگزاری رفراندوم انحلال مجلس تسهیل شود. به هر دلیلی با هر توجیهی دکتر مصدق در بیست ودوم تیرماه ۱۳۳۲ زمان بندی خود را برای برگزاری انتخابات در دوازدهم مرداد در تهران و در نوزدهم مرداد در شهرستان ها اعلام کرد. این تصمیم با مخالفت برخی باران دکتر مصدق و مخالفت آیت الله #کاشانی و اقلیت هم رأی با ایشان در مجلس همراه شد. انتخابات برگزار شد و نتیجه انتخابات روز بیست و دوم مرداد ۱۳۳۲ از رادیو ایران پخش شد. با انحلال مجلس دیگر دست پهلوی دوم جهت عزل مصدق با منع قانونی مواجه نبود.

دستور محمدرضا #پهلوی در ۲۳ مرداد ابلاغ شد و در ۲۴ مرداد به دکتر مصدق به وسيله سرهنگ نصیری اعلام شد. جالب آن که در برابر این دستور عزل، دکتر مصدق رسیدی را تحویل می دهد که در آن این گونه می نویسد:«ساعت یک بعد از نصف شب بیست وپنجم مرداد ۱۳۳۲ دست خط مبارک به این جانب رسید؛ دکتر محمد مصدق». اتفاقا دکتر مصدق در جلسات دادگاه بر این نکته تأکید می کند که دست خط رسید و وی در برابر دستور عزل تمکین کرده. بنابراین دیگر ایشان بعد از ۲۵ مرداد هیچ منصب قانونی در کشور دارا نبود تا علیه آن کسی کودتا یا وی را از شغلی با قدرت نظامی برکنار کند. نگارنده با اتفاقات بعدی این داستان کاری ندارد که چرا دولت در صبح روز ۲۵ مرداد اصرار کرد، نصیری درصدد کودتا بوده است؟ چرا بعد از تمکین به دستور شاه و بدون داشتن سمتی قانونی این اتهام زده شد؟ و جالب آن که متهم کودتا نصیری معرفی می‌شود و نه شخص دیگری! دکتر مصدق خود نسبت به دستور محمدرضا پهلوی تمکین کرد و اعتراضی نکرد و به طرفداران خود اطلاع نداد که فرمان عزل صادر شده و وی آن را پذیرفته و یا هیئت وزیران را از این مهم مطلع نکرد؛ چرا؟"


[ دکتر محسن برهانی، استادیار دانشکده حقوق دانشگاه تهران ]


@aminhaghrah
▪️
پیامِ برادرانه!

جدای از محتوای پیام آیت‌الله #کاشانی به مردم تهران، منتشر شده در روزنامه اطلاعات، مورخ ۶مهر ۱۳۳۰، که در امتداد ماجرای نفت، دعوت به اعتصاب عمومی می‌کند، این‌که مخاطبش فقط "برادران" است، قابل تامل است!

#سند
@aminhaghrah
▪️
درباره‌ی ماجرای پول گرفتن #کاشانی از کودتاگران
[ میلاد عظیمی ]

سندی از اسناد #اردشیر_زاهدی منتشر شده که نشان می‌دهد آیت‌الله ابوالقاسم کاشانی در جریان کودتای ۲۸مرداد از کودتاچیان پول گرفته است. یک ورق کاغذ که زاهدی به یاد نمی‌آورد به خط کیست.این سند در فضای مجازی دست به دست می‌گردد و بسیاری باور کرده‌اند که کاشانی برای ساقط کردن دولت مصدق، پول گرفته است.
سخن من این نیست که این سند موثق است یا نه. شاید جعلی باشد. نمی‌دانم. سندشناسان باید نظر بدهند. سخن من این نیست که #مصدق بر حق بود یا کاشانی. تحقیقاً دکتر مصدق نیز اشتباهات بزرگ داشت که مورخان به آن پرداخته‌اند. حرف این است که این سند تأیید نشده چرا اینهمه برای نسل جوان باورپذیر است؟ این ادعا که آیت‌الله کاشانی این دشمن بزرگ انگلیس، پول گرفته تا با همراهی کودتاگران، دولت ملی مصدق را که با بریتانیا در حال نبرد بر سر حقوق نفتی ایران بود، سرنگون کنند... مگر این نسل در مدرسه و دانشگاه و مطبوعات چیزی جز روشنی و خوبی درباره کاشانی خوانده‌ و شنیده‌ است؟ مگر صدا وسیما جز در مدح و منقبت کاشانی داد سخن داده است؟ مگر غیر از ساختن سیمایی بی‌خدشه از آیت‌الله کاری کرده است؟ به سریال‌ها نگاه کنید؛ هرچه خوبی است از کاشانی است. هرکه از او و راه او جدا شد بدبخت شد و ملت را به بدبختی انداخت.
کاشانی سیاست‌مداری هوشمند و تمام‌عیار و آموخته بود. خود را رهبر حقیقی مردم می‌دانست. دین مستمسک مؤثر او بود. محبوب بود و می‌توانست مردم را به خیابان‌ها بیاورد. نخست‌وزیر شدن مصدق را نتیجه حمایت خود می‌دانست. کینه‌توز و قدرت‌جو بود. ضد استعمار بود. ارزیابی آمریکا و انگلیس این بود که حتی از مصدق هم برای آنها خطرناک‌تر است. کاشانی انتظار داشت مصدق به مداخلات بی‌حد و مرزش در امور قوه مجریه گردن بنهد. مصدق هم بخصوص در سال آخر تن به این خواسته نمی‌داد لاجرم روز به روز فاصله‌ها بیشتر شد و وساطت‌ها بی‌اثر. وقتی در طیف متنوع و گسترده دشمنان مصدق قرارگرفت، از هیچ کاری برای ضربه زدن به او فروگذار نکرد. هربار که از مصدق شکست خورد کینه‌ورتر شد. در مقام ریاست مجلس جدال‌های دامنه‌دار با نخست‌وزیر داشت و بسیاری از لوایح او را ناکام گذاشت. باند او در مطبوعات و اجتماعات و مجلس مستمراً به دولت حمله می‌کرد. فی‌الواقع دشمنی‌اش دشنه‌ای کارساز بود که در پهلوی دولت مصدق فرورفت و کم‌کم خون و جان دولت را گرفت. کاشانی بخصوص بعد از وقایع سی تیر مصدق قوی را تحمل نمی‌کرد. شوکت و محبوبیتش را برنمی‌تافت. پس به دربار نزدیک شد تا با تقویت شاه، مصدق را تضعیف و مهار کند. در وقایع نهم اسفند ۱۳۳۱ به شعبان جعفری گفت:«برین نذارین شاه بره ...اگه شاه بره عمامه ما هم رفته». خودش هم دوبار در آن روز به شاه نامه نوشت که بماند. این یعنی بر تخت ماندن شاه را مساوی بقای خود می‌دید. رابطه کاشانی با سرلشکر زاهدی دوستانه بود. زاهدی را که متهم به دخالت در قتل سرلشکر افشارطوس رئیس شهربانی بود، در مجلس پناه داد و رسما از او تجلیل کرد. از ماهها قبل از کودتا در مطبوعات نوشته بودند که آیت‌الله به نخست‌وزیری زاهدی نظر دارد. یک ماه قبل از کودتا بیانبه داد و مصدق را یاغی و طاغی و خودسر و دیکتاتور و عامل امحاء قانون اساسی و مستوجب چوبه دار دانست. القصه اختلافات حل‌ناشدنی کاشانی با مصدق و همچنین رابطه محکمش با زاهدی موجب شد از کودتا حمایت کند. دو روز بعد از کودتا هم دیدار گرمی با زاهدی داشت که خبرش در مطبوعات منتشر شد.
عقلاً استبعادی ندارد کاشانی در آن هنگامه حوادث پول گرفته باشد تا به زخم سیاست بزند و خرج مریدان و مردان کف خیابان کند. ضرورتی هم ندارد که پول را مستقیماً از عوامل سازمان سیا گرفته باشد. می‌توانستند پول را بر دست شخص ظاهرالصلاحی به آیت‌الله برسانند.

باری حمایت کاشانی از #کودتا مسجل است. آنقدر مسجل که فرزند کاشانی مثل اردشیر زاهدی اساساً منکر وقوع کودتاست تا بر ساحت آیت‌الله و ژنرال ننشیند گرد. اما پس از انقلاب مصالح سیاسی چنین ایجاب کرد که این بخش از کارنامه آیت‌الله محو شود. روایت رسمی، از نزدیک‌شدن گام به گام کاشانی به دربار و نقش قطعی او در سقوط دولت مصدق سخنی نمی‌گوید. مرکز بررسی اسناد تاریخی، اسناد کاشانی را منتشر کرد اما این اسناد در دو برهه مهم 9 اسفند و 28 مرداد خاموش است؛همین مقطع نزدیک‌شدن کاشانی به دربار و بازی‌کردن در زمین کودتاگران. استاد موحد ‌ این سکوت عجیب را با خاطرات شعبان جعفری و منابع دیگر به سخن آورده است.

چهل سال است که روایت رسمی، تاریخی سیاست‌زده و ایدئولوژیک را به کام مردم چکانده ولی یک کاغذ این تلاش را بر باد می‌دهد. این یعنی جامعه روایت سیاست‌زده از تاریخ را پس زده است و به تاریخ‌سازی اعتماد ندارد. تاریخ را صادقانه و منصفانه باید روایت کرد. نجات در صدق و انصاف است.


#تاریخ
@aminhaghrah
▪️
سندی تازه درباره واقعه‌ی ۲۸مرداد:

اسناد تازه منتشر شده نشان می‌دهد به روحانیان نظیر #کاشانی، #بهبهانی و #فلسفی مبالغ زیادی پول پرداخت شده تا علیه #مصدق فعالیت کنند.

بیشتر بخوانید▼

@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
#کاشانی بعد از #۲۸_مرداد ۳۲ درباره‌ی #مصدق چه گفت؟!

آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی، کمتر از ۳ هفته پس از سرنگونی دولت محمد مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، در گفتگو با روزنامه مصری اخبارالیوم دیدگاه‌های خود را تشریح کرد. فرازهایی از اظهارات او را درباره مصدق و سقوط دولتش ‌بخوانید:

●بزرگ‌ترین اشتباه مصدق پایمال کردن قانون اساسی و و عدم اطاعت از اوامر شاه بود.

●مصدق برای برقراری جمهوریت می‌کوشید. او شاه را مجبور کرد ایران را ترک کند؛ اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد برگشت. ملت شاه را دوست دارد.

●خداوند عادل است و آنچه امروز بر مصدق گذشته‌است نتیجهٔ عدل خداوندی است. این مصدق راه را گم کرده و مستحق چنین عاقبتی بوده‌است. تمام هم و غم او این شده بود که مردم فریاد بزنند زنده باد مصدق. مصدق به من و کشورش خیانت کرد. طبق شرع شریف اسلامی مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش خیانت کند مرگ است.

●مصدق برای کشور کاری نکرد. نه یک خرابی را تعمیر کرد نه خیابانی را افتتاح کرد نه خزانه را نجات داد و نه ملت را متحد ساخت. حتی در مورد نفت که او ادعا داشت صاحب فکر ملی ساختن می‌باشد اگر این اتحادی که من در صفوف ملت بوجود آوردم نبود هرگز ملی نمی‌شد. او خیانت کرد. به من و کشور خیانت کرد. قبل از اینکه من با مصدق مخالفت کنم، ملت با او بود ولی پس از اینکه من با او مخالفت کردم ملت از دور او پراکنده شدند. مقام و کرسی صدارت مصدق را مسحور کرده بود. او دستخوش نوعی جنون شده بود.

●جای مسرت است که دولت جناب آقای #زاهدی که خود یکی از طرفداران جبهه ملی بوده، تصمیم دارند که شرافتمندانه از حیثیت و آبروی ایران دفاع نموده و در راه صلاح و افق ملت حداکثر فداکاری را بنمایند... من از ژنرال زاهدی مادام که به منفعت ایران قدم برمی‌دارد پشتیبانی می‌کنم...


#تاریخ
@aminhaghrah
▪️تبریک ترور نخست‌وزیر مملکت!

مملکت و نظامی را می‌شناسید که نخست‌وزیرش را ترور کنند، بعد مخالفان نخست‌وزیر بتوانند میتینگ و مصاحبه راه بیندازند و ترور او را تبریک بگویند؟! و تازه این مخالفان، نماینده مجلس هم باشند؟ و جالب این که همین‌ها، در دور بعد انتخابات مجلس هم بشوند نماینده اول و دوم پایتخت در مجلس همان نظام و مملکت؟ و تازه جالب‌تر از همه این که، مجلس نظام به طرح سه فوریتی آزادی قاتل نخست‌وزیر نظام رای مثبت بدهد؟

به جوک می ماند، نه؟ ولی واقعیت دارد!

۱۶ اسفند ۱۳۲۹، سپهبد #علی_رزم‌آرا، نخست‌‌وزیر، که مخالف ملی شدن #نفت بود، توسط #خلیل_طهماسبی (عضو جمعیت #فداییان_اسلام) در مسجدی در تهران ترور شد و به قتل رسید. فردای همان روز آیت‌الله #کاشانی با خبرنگاران خارجی مصاحبه کرد؛ قتل رزم‌آرا را واجب دانست و قاتل را ناجی ملت ایران معرفی کرد! همان روز میتینگ بزرگی در میدان بهارستان برگزار شد که طی آن نیز #حسین_مکی و #دکتر_بقایی، ترور نخست‌وزیر را به مردم تبریک گفتند! کمتر از دو هفته بعد، ۲۹ اسفند سال ۲۹، مجلس سنا ملی شدن نفت را تصویب کرد. اردیبهشت سال ۳۰، دو ماه بعد از ترور رزم‌آرا و تصویب قانون ملی شدن نفت و استعفای #حسین_علا از نخست وزیری، برای نخستین بار #مصدق، حکم نخست وزیری گرفت.

اواخر سال ۳۰ انتخابات مجلس هفدهم شورای ملی برگزار شد؛ مکی، کاشانی و بقایی به ترتیب نماینده اول، دوم و ششم تهران در مجلس شدند. همان روزها، دقیقا ۲۵ اسفند سال ۳۰، در پنجمین سالروز ترور #محمد_مسعود (روزنامه‌نگار)، دکتر حسین فاطمی (وزیر خارجه بعدی مصدق که هم اکنون خیابانی به نام او در تهران است)، توسط عضو دیگر فداییان اسلام، که آن روزها ۱۴ ساله بود، ترور شد ولی به قتل نرسید. جالب این که عامل این آدمکشی نافرجام که حالا برای خودش پیرمردی شده (عبدخدایی)، از تاریخ در تلویزیون حرف‌ها می زند؛ لابد از خیابان دکتر فاطمی هم رد می‌شود!

اما ادامه ماجرای قاتل نخست‌وزیر؛ ۱۶ مرداد سال ۳۱، حدود یک سال و نیم بعد از ترور نخست‌وزیر، مجلس طرح سه فوریتی آزادی قاتل (خلیل طهماسبی) را تصویب می‌کند! ۲۵ مهر، سنا آن را رد می‌کند و بعد فحش و فضیحت است که نثار سنا می‌شود! ۱۳ آبان طرح آزادی قاتل نخست وزیر به دولت مصدق ابلاغ می‌شود. ۲۴ آبان خلیل طهماسبی از زندان آزاد می‌شود؛ به زیارت حضرت عبدالعظیم و ملاقات آیت‌الله کاشانی می‌رود ... بعدها که کلاه مظفر بقایی و مکی و مصدق توی هم می‌رود، یکی از متهمان ربایش و قتل رییس شهربانی مصدق، همین مظفر بقایی می‌شود که چند سال قبل‌ترش، ترور نخست وزیر کشور را به ملت تبریک گفته بود!

خلیل طهماسبی نهایتا بعد از حمله ناموفق به حسین علاء (نخست‌وزیر وقت) در ۶ آذر ۱۳۳۴ دستگیر و در ۲۷دی ۱۳۳۴ به همراه نواب صفوی، مظفر ذوالقدر و محمد واحدی اعدام شد.


چنین تاریخ در هم تنیده و غریبی داریم ما!

@mmoeeni1

http://uupload.ir/files/0f3g_k.jpg
●شرح عکس:
آیت‌الله کاشانی و خلیل طهماسبی

#ترور
#تاریخ
@aminhaghrah
▪️افشای روابط پنهانی آیت‌الله کاشانی و امریکا!

بر اساس اسناد منتشر شده، ابوالقاسم #کاشانی، دست یاری به سمت آمریکا دراز کرده بود و سودای رهبری جهان اسلام و نخست وزیری ایران را داشت.
او همچنین پیام مخفیانه‌ای به #آیزنهاور رئیس جمهور امریکا فرستاده بود...

● بنا بر اسناد آرشیو ملی آمریکا، ابوالقاسم کاشانی چند سال بعد از سرنگونی محمد #مصدق در کودتای ۲۸ مرداد - در شرایطی که با حکومت پهلوی اختلاف پیدا کرده و خانه‌نشین شده بود - به دوایت آیزنهاور، رئیس جمهوری ایالات متحده نامه‎ای تظلم‌خواهانه نوشت و ابراز خرسندی کرد که "ایالات متحد آمریکا الگوی کشورهای امپریالیستی را دنبال نمی‌کند."

اسناد همچنین نشان می‎دهد که این روحانی متنفذ حدود سه سال پیش از کودتا، در یکی از دیدارهای خود با مقامات سفارت در تهران، خواهان کمک مالی سری آمریکا شده بود...

متن کامل را از این‌جا بخوانید▼
bbc.in/2o2YOif

#تاریخ
@aminhaghrah
Forwarded from عکس نگار
اداره ی نشر دولت #امریکا، مجموعه اسناد تازه ای از نقش این کشور در کودتای ۲۸مرداد ۳۲ در ایران را در ۱۰۰۷صفحه منتشر کرده است. بخش جنجالی این اسناد هم افشای همکاری #کاشانی با امریکا علیه دولت #مصدق و تحقق #کودتا است.
نسخه کامل این اسناد را می توانید در فایل #PDF پیوستی از آمین بخوانید🔻

#سند
#سیاست
@aminhaghrah