آمین

#محرمعلی_خان
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
آمین
Photo

پیشتر از محرمعلیخان نوشتم (مرد اول سانسور در دهه‌های ۲۰ تا ۵۰) کسی که نامش در سالهای مسئولیت در قسمت مطبوعاتِ دستگاه امنیت #پهلوی دوم، دست و دل هر صاحب قلمی را می‌لرزاند.

حالا شبه خاطرات بهزادی را می‌خوانم (مدیر روزنامه سپید و سیاه) یادداشتی دارد درباره‌ی وضع مطبوعات در آن‌روزهای سیاه و هم روزهای گشایش بعد از سال ۴۰. در ادامه می‌آورمش که ببینید دستگاه سانسور با نهاد نشر آگاهی چه می‌کند. چگونه تخم وحشت در جان اهل قلم می‌کارد حتا وقتی که سر و کله‌ی محرمعلیخان پیدا نشود!


• علی بهزادی (شبه خاطرات. صفحه ۸۰):
تا اوایل سال ۱۳۴۰ در ایران‌سانسور مطبوعات به شدت اجرا می‌شد... در مورد مجلات یک روز قبل از تاریخ انتشار و در مورد روزنامه‌ها نخستین شماره‌ای که از چاپ خارج می‌شد به وسیله‌ی محرمعلیخان به ساواک برده می‌شد و فقط بعد از ملاحظه‌ی مجله و روزنامه و دادن تغییرات در آن، اجازه‌ی انتشار صادر می‌گردید.
اما ناگهان برخلاف سنت، محرمعلیخان در روز معین برای گرفتن نشریات نیامد. از آن‌جا که از ۲۸ مرداد تا سال ۴۰ چنین وضعی سابقه نداشت و روزنامه‌ها قبل از انتشار سانسور می‌شدند، ما که نمی‌دانستیم موضوع چیست، برای اولین‌بار مجلات خود را بدون آن‌که سانسور شده باشد، منتشر کردیم.

نکته جالب این‌جاست که بعضی از همکاران ما که هشت سال تحمل سانسور آنها را به این کار عادت داده بود، وقتی می‌دیدند از قسمت مطبوعات ساواک برای گرفتن روزنامه مراجعه نمی‌شود، نگران از این‌که مورد مواخذه قرار گیرند و مجازات شوند خود به قسمت مطبوعاتی و رئیس وقت آن اداره (سرهنگ شاهین) مراجعه می‌کردند. اما به طوری که می‌گفتند، تلفن اداره بوق آزاد می‌زد، ولی کسی گوشی را بر نمی‌داشت. بعضی از روزنامه‌نگاران این دوستان محافظه‌کار را مسخره می‌کردند ولی آنها که عاقل‌تر بودند، می‌گفتند " رژیمی که برپایه‌ی دیکتاتوری و سانسور استوار شد، نمی‌تواند روش خود را عوض کند. آن‌ها دیر یا زود سروقت ما خواهند آمد و تلافی این‌روزها را در خواهند آورد".
آینده نشان داد حق با آن‌ها بود...


#علی_بهزادی
#شبه_خاطرات
#محرمعلی_خان
@aminhaghrah
آمین
و اینک محرمعلی‌خان؛ سیمای یگانه‌ی تاریخ سانسور مطبوعات ایران! @aminhaghrah

و اینک محرمعلیخان؛
سیمای یگانه‌ی تاریخ سانسور مطبوعات ایران!

با آن‌که در همه‌ی روزگار پس از کودتای رضاخانی (جز دوره‌ی کوتاهی از دولت ملی #مصدق)، تیغ سانسور همواره بالای سر مطبوعات وطنی بود، اما کمتر کسی‌ست که نام و نشانی از آن‌ها که عامل سانسور بوده‌اند (یعنی سانسورچی‌ها) را بداند و بنمایاند. در این میان اما داستان محرمعلیخان فرق می‌کند!

محرمعلیخان زینعلی (نام فامیلش تنها پس از مرگش و از روی اعلان درگذشتش در روزنامه‌ی اطلاعات دانسته شد) مرد اول سانسور مطبوعات ایران از اواخر پهلوی اول تا اواخر پهلوی دوم بود. او سال ۱۲۸۹ در یکی از روستاهای آذربایجان متولد شد. سال ۱۳۰۷ به استخدام نظمیه درآمد و ده سال بعد در واحد کارآگاهی شهربانی (امور اطلاعات و امنیت) کارش را پی گرفت. کمی بعد با آن‌که سواد چندانی نداشت، استعداد او در امر سانسور توسط #ابوالقاسم_شمیم (رییس اداره‌ی سانسور کتاب و مطبوعات) کشف و به این اداره منتقل شد. از آن پس بود که آرام‌آرام خودش را نمایاند و به مرد اول سانسور مطبوعات (بعدها؛ نماینده‌ی ساواک در نظارت بر روزنامه‌ها) بدل شد.

شکل کار محرمعلیخان اما منحصر به خودش بود. مستقیمن در دفتر نشریات پایتخت حاضر می‌شد. در تحریریه چای می‌نوشید. سیگارش را می‌کشید. و باسوادی که نداشت سطر به سطر یادداشت‌ها و یک‌به یکِ تیترها را می‌خواند و سانسور می‌کرد!
در کتاب تحلیلی بر سانسور مطبوعات در دوره‌ی پهلوی دوم از قول تقی ارانی درباره‌ی او نقل شده: "محرمعلیخان هرچه را نمی‌فهمید سانسور می‌کرد. و چون هیچ نمی‌فهمید، همه چیز را سانسور می‌کرد..."

سخت‌گیری و تعهد او به امر سانسور! تو بدان‌جا بود که مدیر مجله روشنفکر (رحمت مصطفوی) نام او را "ژاور" گذاشته بود.

#علی_بهزادی (مدیر رشتی روزنامه سپید و سیاه) هم در کتاب شبهه خاطرات‌اش از او و خلقیات حرفه‌ای او نوشته: "مثل آسیابان آلفونس دوده کارش را مداوم انجام می‌داد... روزنامه‌نویس‌ها با او خوب نبودند اما او وظیفه‌اش را انجام می‌داد. و البته برای خوش‌خدمتی علیه کسی پرونده نمی‌ساخت تا تیشه به ریشه‌اش بزند. وظیفه‌اش را بدون کینه‌ورزی ولی با جدیت انجام می‌داد!"

در شرح یگانگی محرمعلیخان زینعلی در امر سانسور همین بس که؛ در طول دوران خدمتش در واحد سانسور دستگاه امنیت، سه بار بازنشسته شد و چون کسی نمی‌توانست همچون او به درستی و با اقتدار، از عهده‌ی کارها بر بیاید دوباره دعوت به کار می‌شد، تا بهمن ۱۳۵۴ که مُرد.


• اشاره: قرار بود ناصر تقوایی در دهه ۷۰ از زندگی محرمعلیخان فیلمی بسازد. البته که نشد!

• شرح تصویر: اعلان چهلمین روز فوت محرمعلیخان در روزنامه اطلاعات/ مورخ ۲۵ اسفند ۱۳۵۴


#روزانه
#محرمعلی_خان
@aminhaghrah