▪️سنگینترین مجازاتی که خدایان یونان باستان میتوانستند برای سیزیف در نظر بگیرند این بود که تا ابد کار بیهوده ای را انجام دهد. سیزیف محکوم شده بود تا تخته سنگی را از شیب تندی بالا ببرد.
مدت ها گذشت و سیزیف در تمام این مدت مشغول بالا بردن تخته سنگ از سربالایی تند بود،اما تا به بالای بلندی می رسید تخته سنگ می غلتید و به پایین دره میافتاد. خدایان فراموش کرده بودند که تخته سنگ بر اثر مرور زمان و ضربه دچار فرسایش می شود. در صد سال اول، لبه های تیزی که دستهای سیزیف را بریده و زخمی کرده بود صاف شد. در پانصد سال بعدی پستی و بلندی های سنگ به قدری صیقلی شد که سیزیف تخته سنگ را قل میداد و بالا میبرد. در هزار سال بعد تخته سنگ کوچک و کوچکتر شد و شیب هموار و هموارتر...
این روزها سیزیف تکه سنگ ریزی را که روزگاری صخره ای بود به همراه قرص های مسکن و کارتهای اعتباری اش در کیفی میگذارد و با خود میبرد. صبح سوار آسانسور می شود و به طبقه بیست و هشتم ساختمان دفترش میرود که محل مجازاتش به حساب می آید. و بعد از ظهرها دوباره به پایین بر میگردد....!
[ مجازات | استفان
#لاکنر | از
#کتاب گلوله؛ مجموعه
#داستان های مينی مال | ترجمه ی
#اسدلله_امرایی ]
@aminhaghrah