آمین

#آئین_نگارش
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
▪️
بَدْوی (Badvi) یعنی «ابتدایی» و «آغازی».
بَدَوی (Badavi) یعنی «بادیه‌نشین» و توسعاً یعنی «غیرمتمدن».

بنابراین، رأیی که در اولین دادگاه صادر می‌شود بَدْوی (Badvi) است، نه بَدَوی (Badavi)، و صفتی که عمدتاً برای جوامعی از انسان‌ها به کار می‌رود بَدَوی (Badavi) است، نه بَدْوی (Badvi).


#آئین_نگارش
@Virastaar
@aminhaghrah
▪️
این تصویری است از قرآنی متعلق به قرن یازده یا دوازده میلادی که کتابخانه‌ی بریتانیا، به مناسبت آغاز ماه رمضان، در اینستاگرام منتشر کرده. اولین نکته‌ای که توجه من را جلب کرد وجود «ی» در کتابت «وعده‌ی خویش» در سطر اول ترجمه‌ی فارسی متن بود. سند دیگری مبنی بر اینکه از دیرباز کلمات مختوم به های غیرملفوظ در حالت مضاف «ی» هم می‌گرفته‌اند و این‌طور نبوده که فقط سریا یا «ء» به کار رود.

#آئین_نگارش
@Virastaar
@aminhaghrah
▪️
کلک‌های ویرایشی!
[ سایه اقتصادی‌نیا ]

نوع جمله هرچه باشد، محققاً میان نهاد و گزاره نباید ویرگول گذاشت. با این همه، اغلب رایج‌ترین خطا در تشخیص محل ویرگول، باﻷخص در جملات بلند، همین است: بعد از نهاد. ویرگول نادرست را در انواع جملات زیر ببینید:
جملۀ اسنادی: هوای خوب و معتدل تهران، سرد شد.
جملۀ دوجزئی (ناگذر) گل، شکفت.
جملۀ سه‌جزئی (گذرا): دانش‌آموز، درس را آموخت. / علی، به مدرسه رفت.
جملۀ چهارجزئی (گذرا): من، ریاضی را به او یاد دادم.

اگر پس از نهاد ویرگول نشسته باشد، در صورتی صحیح است که بتوانیم جفت آن را در ادامۀ جمله پیدا کنیم. جفت ویرگول صحیح را در جملات گسترش‌یافتۀ بالا ببینید:
هوای خوب و معتدل تهران، ناگهان با وزش بادهای پاییزی، سرد شد.
گل، که آمدنش را نوروز خبر داده بود، شکفت.
دانش‌آموز، باهوش و فرز، درس را آموخت./ علی، با ماشین قراضۀ ما، به مدرسه رفت.
من، با زحمت فراوان و پس از صرف وقت بسیار، ریاضی را به او یاد دادم.

اما گاهی آخرین کلمۀ نهاد با اولین کلمۀ گزاره یکی است و چنین به نظر می‌آید که می‌توان، برای راهنمایی مخاطب، بین نهاد و گزاره ویرگول گذاشت. گاهی هم ترتیب ارکان نحوی طوری‌ است که دو کلمهٔ مشابه پشت هم می‌افتند. مثلاً:
آموخته‌های ما، ما را از مسیر عشق دور کرده است.
پس از این مسئله، مسئلۀ کاهش سوخت، اهمیت بیشتری دارد.
آن دیدار، دیدار آخر ما بود.

برای اینکه از گذاشتن ویرگول در غیر ماوضع‌له اجتناب کنیم، بهترین راه تغییر ساخت جمله با چرخشی قهرمانانه است! مثلاً جملات بالا را می‌توان چنین تغییر داد تا صورت مسئله به کلی پاک شود و از شر ویرگول نابجا خلاص شویم:
آموخته‌های ما از مسیر عشق دورمان کرده است.
پس از این مسئله، کاهش سوخت اهمیت بیشتری دارد.
آن دیدار آخر ما بود/ آن آخرین دیدار ما بود.

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند و ویراستاری همه آن نیست که به محل قرارگیری ویرگول بند باشد! گاه باید تقلب کرد و خود و متن را رهانید! تازه، کلک همین‌جا تمام نمی‌شود: اگر می‌خواهید نویسنده به خاطر تغییر ساخت جمله به شما اعتراض نکند، البته در صورتی که لحن و مرتبۀ زبانی متنش راه می‌دهد، کمی جمله را وزین و ادیبانه کنید تا خوشش بیاید و رضا به داده دهد وز جبین گره بگشاید؛ مثلاً در جملات بالا می‌توانید از اینجور کلک‌ها سوار کنید:
آموزه‌های ما از مسیر عشق دورمان برده است.
آن واپسین دیدار ما بود.

از آنجا که ویراستارها همیشه برای همۀ مشکلات راه حل ندارند، و اگر داشته باشند هم گاهی حوصله ندارند، کمی کلک هم ایراد ندارد. آری که فراوان زده سر این هنر از من!


#آئین_نگارش
@aminhaghrah
▪️
کدام؟
درب یا در؟!

کلمه‌ی "درب" عربی را نباید به جای واژه "در" فارسی به کار برد.
درب به معنای "دروازه‌ی شهر و قلعه" است و جمع آن دروب می‌شود. بنابراین "درب اصلی دانشگاه" غلط است و به جای آن باید گفت "در اصلی دانشگاه".

[ غلط ننویسیم | #ابوالحسن_نجفی ]

#آئین_نگارش
@aminhaghrah
▪️
مفهوم جدید شیرآلات!
[ منظورش لبنیات است! ]
منبع: اینستاگرام مهران موسوی

#آئین_نگارش
@aminhaghrah
▪️
در آئین نگارش فارسی این علامت ( - ) را «خط تیره» می‌خوانیم.
امروز متوجه شدم که درگیر یک غلط مصطلح‌ایم! این در اصل یک واژه‌ی فرانسوی‌ست (tiret) به معنای «خط فاصله» که به مرور زمان به شکل «تیره» به زبان فارسی اضافه و بعدتر با عنوان خط تیره کاربردی شد.
پس مطلوب این است که به جای استفاده از اصطلاح «خط تیره» از همان عبارات «خط فاصله» یا «تیره» بهره ببریم.


#آئین_نگارش
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️هر مهمانی را به مهمانخانه‌ی پرانتز دعوت نکنیم!
[ نازنين خليلي‌پور ]

در نگارش مقالات علمی‌پژوهشی پرانتز فراوان به کار می‌رود؛ ازاین‌رو، پربسامدترین خطاها در این نوشته‌ها کاربرد نادرستِ آن است و در اکثر موارد، پرانتز را با گیومه اشتباه می‌گیرند. کلماتی که داخل پرانتز می‌آیند، نقش نحوی در جمله ندارند و صرفاً برای توضیح بیشتر و جلوگیری از ایهام یا برای ارجاع درون‌متنی آمده‌اند؛ یعنی می‌توان آن را نخواند و بدون آن جمله کامل است. درنتیجه، مطالب داخل پرانتز فرعی‌اند و حذف آن‌ها معنای جمله را دگرگون نمی‌کند. گاه، پرانتز یعنی مساوی است یا برابر است با کلمۀ پیش از پرانتز. در این موارد، نیازی به علامت = نیست. برای نمونه، علامت = در «وهومنه (=بهمن) یکی از بی‌مرگان مقدس در ایران باستان است.» زائد است.
نمونه‌هایی از کاربرد درست پرانتز:
• پرسشنامۀ سبک اسنادی دوازده موقعیت فرضی (شش رویداد خوشایند و شش رویداد ناخوشایند) دارد.
• بنابر باورهای زردشتی، در ماه فرورودین، فرَوَهَرها (روان‌های بی‌مرگ انسان‌ها) به خانۀ خود بازمی‌گردند.
• به اعتقاد دبیرمقدم (۱۳۷۶: ۲۲)، فعل در ترکیبِ اسم و فعل دچار واژی‌شدن می‌شود.

نمونه‌‌هایی از کاربرد نادرست پرانتز (در این مثال‌ها پرانتز نباید بیاید):
• در جدول *(۴) چنین آمده است...
• او از روش *((پرتونگاری)) برای درمان این بیماری استفاده کرد.
• پرسشنامۀ *(ASQ) برای جمع‌آوری داده‌های این پژوهش به کار رفته است.
• ویژگی‌های *(اکتسابی) افراد و نیز ویژگی‌های *(خدادادی) آن‌ها به یک اندازه در پیشرفتشان مؤثر است.


#آئین_نگارش
@aminhaghrah
● «افزایش آمار سقط جنین زنان»
● «عوامل سقط جنین در زنان»
@Virastaar

مگر مردها هم سقط جنین می‌کنند؟! بعد از کلمه‌ی «سقط جنین» نیازی به آوردن کلمه‌ی «زنان» نیست و مثال‌های بالا از از اقسام حشو است.

#آئین_نگارش
@aminhaghrah
▪️پیام دادم، سین نکرد.
▪️پیامم را سین نکرده.
@Virastaar
●پیام دادم، ندید/ پیام دادم، باز نکرد (در مواقعی که حدس می‌زنیم عمدی در قضیه وجود دارد).
●پیامم را ندیده/ پیامم را باز نکرده (در مواقعی که حدس می‌زنیم عمدی در قضیه وجود دارد).

گاهی به‌جای افعال عجیب‌وغریبی که از ترکیب کلمات فارسی و انگلیسی می‌سازیم، خیلی راحت می‌توانیم از افعال فارسی استفاده کنیم. بعد از مدتی، حتی معانی ضمنی این افعال (مثلاً، درباره‌ی پیام‌های تلگرامی) برای همه کاملاً روشن می‌شود.

#آئین_نگارش
@aminhaghrah
▪️در باب غلط‌نویسی جوان‌های امروز

کتاب «آدم ما در قاهره» تازه‌ترین اثر محمد قائد، بازنویسی خاطرات دکتر #قاسم_غنی از ماموریت سال ۱۳۲۶ و ۱۳۲۷ قاهره (برای طلاق فوزیه، بازگرداندن جسد رضاخان و پس گرفتن جواهرات سلطنتی) است. در بخش‌هایی از مقدمه کتاب، محمد قائد در بررسی ویژگی‌های نثری این طبیبِ ادیبِ دیپلماتِ مصحح دیوان حافظ، گریزی هم به نقدهای وارد به نثر جوانان هم می‌زند و نکاتی می‌گوید که خواندنش خالی از لطف نیست:

●بزرگترها عادت دارند و حتی لازم می‌بینند جوانها را سرزنش کنند که از پیشینیهٔ زبان فارسی و مفاخر ادبی کشور خویش آگاهی ندارند و حواسشان دنبال زرق و برق مغرب زمین و نوشته‌های مهملی است زیر عنوان شعر و ادبیات نو، و کامنت‌گذاری در اینترنت. بزرگترها معمولاً استحضار دارند که این تمام واقعیت نیست اما عادت دارند خودشان را به آن راه بزنند زیرا تجاهل العارف را برای وعظ و نصیحت لازم می‌بینند، و بزرگتر اگر نصیحت نکند بزرگتر نیست.
محمدتقی بهار، در تعریضی تند به میرزاده عشقی، نوشت جوانهای پس از انقلاب مشروطیت، یعنی نسل به اصطلاح جدید، به برکت تجدد "از همان کودکی" شروع به "سیگار کشیدن و عرق خوردن و فحش دادن و روزنامه خواندن و شعر مهمل گفتن" می‌کنند. نمی‌دانیم بهار اهل آشامیدن هم بود یا نه، اما نشریه بیرون می‌داد و زمانی که یک جریده‌نگار او را متهم به تدخین افیون کرد باران ناسزا بر سر طرف و والده‌اش باراند. در هر حال، به عنوان دارندهٔ لقب ملک‌الشعرای موروثی، فارسی را غلط استعمال نمی‌کرد.

●منتقدانی سخت می‌گیرند که از فعل داشتن نباید برای دریافت نامه و پیام و مکالمهٔ تلفنی و برداشتن و گرفتن و خوردن و خریدن استفاده کرد و "ناهار را داشته باشیم" به نظرشان قابل تعقیب کیفری است، گرچه بین دریافت کردن یا
دریافت داشتن نامه و نامه داشتن از زمین تا آسمان تفاوت نیست و عرفاً همه‌فهم است (نامه دارید، تلفن دارید). فعلی مرکب خلاصه شده است. در هر حال، این یکی در نثر [قاسم] غنی نوبر است: "تعجب داشتم." بسیاری قالبهای بیانی که امروز نتیجهٔ سهل‌انگارى جریده‌نگاران و کم‌سوادی کاربران جوان اینترنت تلقی می‌شود، بدتر از همه "را"ی نابجا و مغایر نحو زبان و مخلّ معنی، در نثر قلمزنان نسلهای پیش هم به چشم می‌خورد. اما کمتر منتقدی به خودش اجازه می‌دهد به سنگین‌وزنهایی کلاسیک در حد عبدالله مستوفی و قاسم غنی و مهدیقلی هدایت و محمدعلی جمالزاده و علی‌اکبر دهخدا همان اندازه سخت بگیرد که به معاصران جوجه‌وزن خویش.
غنی با حشو قبیح و تکراری زائد می‌نویسد "ظهر اشخاص ذیل به ناهار دعوت دارند که در سفارت ناهار می‌زنند." استعمال فعل زدن برای مهمانی رسمی در نوشتهٔ هفتاد سال پیشِ ادیب فاضل و ستارهٔ آسمان ادب متولد قرن نوزدهم. جوان غیرفاضل امروزی اگر ناپرهیزی کند یک فروند همبر خفن بزند به بدن، فغان سره‌گرایان و داد پرستندگان زبان معیار و هوار منتقدان انحراف زبان بلند است که یک مشت جوانکِ از مکتب‌گریختهٔ جریده‌نگار با گرته‌برداری‌شان زبان فخیم و فاخرمان را تباہ کردند.

●قاسم غنی چند سال پیش از قتل ناصرالدین شاه زاده شد و در دههٔ آخر قرن نوزدهم به مکتب رفت. فارسی نوشتن او محصول عصری بود که معرکه‌گیرها در حسرتش آه جگرسوز می‌کشند و به چیزی که اسمش را مدرنیزاسیون گذاشته‌اند لعنت می‌فرستند: "ساعت ۷ کیف را درست کردم. خداحافظی نموده، ساعت ده و نیم به مطار رفته، ۱۲ حرکت کرد. طیاره جای پنجاه و دو نفر دارد با هفت نفر عملهٔ طیاره." در فارسی امروزی، چمدان را می‌بندند و ساک و کیف را آماده می‌کنند؛ خداحافظی نمودنی نیست؛ به مطار می‌گویند فرودگاه؛ جملهٔ حرکت طیارہ باید با فاعلی جدید و متفاوت شروع شود، و هواپیما خدمه دارد نه عمله.
خواهند گفت فارسی در آن روزگار غیر از زبان امروزی بود. پس برای از دست رفتن چه چیزی آه می‌کشند و چرا نسلهای بعدی را به گناه "گرته‌برداری" ملامت می‌کنند؟ انواع سبک در شعر وجود داشت اما نثر را تقریباً همه عین هم و به همین شلختگی و حتی بدتر می‌نوشتند.

●از نظر شکل و نثر، بسیاری چیزهای معاصر شبیه گذشته‌‌اند اما انسان و جهان و زبان همواره در حال دگرگونی‌اند. پس چه بهتر که بزرگترها قدری بزرگوارتر و بخشنده‌تر باشند و این قدر چماق "درست بنویسید، غلط ننویسید، عمیق فکر کنید، زود باشید کتاب بخوانید" بر سر جوانترها نکوبند. جوانترها البته بد نیست رعایت حال بزرگترها را بکنند اما لزومی ندارد نصایحشان را زیاد جدی بگیرند. دنیای سرشار از معنویت و انسونیت و اخلاق که فضلای سالمند و پرسوناژهای تهرونی فیلمهای نئولاتی با دریغ و درد می‌نالند که از دست رفت، در واقع هیچ‌گاه وجود نداشت.

[ بخش‌هایی از مقدمه #کتاب «آدم ما در قاهره» | #محمد_قائد | نشر کلاغ، ۱۳۹۶ | صفحات ۴۰ تا ۵۶ ]

منبع: احسان‌نامه
goo.gl/3CE1cK

#آئین_نگارش
@aminhaghrah
▪️
بيانيه مجمع نمايندگان #گيلان در خصوص تجمعات اخیر فاجعه‌ است. پر از اغلاط املایی و نگارشی و ایضن جملات نامفهوم:
صحه صدر! مرتجه!...

تو خود حدیث مفصل بخوان...

#مجلس
#آئین_نگارش
@aminhaghrah
nimfaseleh.pdf.pdf
154.6 KB
▪️نیم‌فاصله!
یک متن آموزشی مختصر و مفید دربارۀ نیم‌فاصله، کارکردها و رفع مشکلات کاربران در این مورد در برنامه‌های ورد، این‌دیزاین و...

منبع: ادبیات نو

#آئین_نگارش
@aminhaghrah
▪️ویرایشِ ۵۰۰صفحه در ۱روز!

#آئین_نگارش
@amimhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️غلط هایی که درست نمی شوند!

اصطلاح «غلط مشهور» به آن دسته اصطلاحات و لغاتی گفته می شود که با آنکه کاملا نادرست هستند ولی در اثر استفاده زیاد بخشی از زبان ما شده اند و دیگر نمی توان به آسانی آنها را از زبان فارسی حذف کرد. در اینجا چند مورد را ذکر می کنیم:

۱- نام عارف بزرگ قرن سوم هجری حلاج، «حسین» بوده و نام پدرش منصور، یعنی نام کاملش «حسین بن منصور» است که متاسفانه به گونه ای این نام به کار رفته است که گمان می کنیم نام او منصور بوده است، همین اتفاق در مورد نام زکریای رازی هم پیش آمده است چون نام پدرش زکریا بوده و نام خودش محمد بوده است.

۲- «دوقلو» یک واژه ی ترکی مرکب است که از دو لفظ «دوق» و «لو» تشکیل شده است و به معنی همزاد است و هیچ ارتباطی با عدد ۲ در زبان فارسی ندارد اما متاسفانه برای سه بچه یا چهار بچه که از یک شکم به دنیا می آیند، ما لفظ سه قلو و چهار قلو را به کار می بريم که کاملا اشتباه است.

۳- واژه «نیاگان» جمع نیا به معنی جد درست است نه نیاکان. زیرا اصل کلمه نیاگ بوده نه نیاک.

۴-«فقدان» یک مصدر عربی است و به معنای گم شدن و نباید در مورد درگذشت شخصی به کار رود.

۵- واژه «رئیس جمهور» غلط است زیرا «جمهور» به معنای «توده ی مردم» در حالی که او رئیس مردم نیست بلکه رئیس نظام جمهوری است که بر کشور حاکم است پس درست آن است که به او گفته شود «رئیس جمهوری».

۶-واژه «ادبیات» کاملا اشتباه است زیرا ادب کلمه ای فارسی است و نباید با «ات» عربی آنرا جمع بست ولی این واژه آنقدر پر کاربرد است که فکر حذف آن از دایره زبان واقعا غیر ممکن است. باغات، آزمایشات، و...بسیاری دیگر همگی کلمات فارسی هستند که نباید با ات عربی آنرا جمع بست.

۷- اِن شاء الله که به صورت انشاء ألله معمولا نوشته می شود، اشتباه است زیرا جمله ی «ان شاء الله» از سـه کلمه سـاخته شـده اسـت: اِن ( اگر )، شـاء (بخواهد )، الله (خداوند)، یعنی: اگر خداوند بخواهد. اما جمله ی «انشاء الله» از دو کلمه سـاخته شـده اسـت: اِنشـاء ( آفریدن )، الله ( خدا ) به معنی: خداوند بیافریند، می بینید که از نظر معنای این دو جمله کاملا با هم تفاوت دارند.

منبع: کتابدونی

#آئین_نگارش
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️ویرگول صدهزارمیلیاردتومانی!

گذشت آن زمانی که در اهمیت ویرگول از عبارت «بخشش لازم نیست اعدامش کنید» استفاده می‌کردیم. امروزه واژه‌ی ویرگول را هم برای برند تجاری استفاده می‌کنند، هم برای نام کافه، هم خالش را ملت روی دست و بال‌ و آن‌جایشان می‌کوبند. اگر استفاده از ویرگول و دانستن جای درست آن در نوشتار به‌تعبیر خیلی‌ها قرتی‌بازی باشد، دست‌کم می‌توان با اسم و ریختش ژست فرهنگی گرفت؛ آن‌قدر هم خوشگل است و خوش‌آهنگ لامصب که هیچ‌کس حتا یک‌بار هم نمی‌گوید چه ژست زشتی!

ولی «چه فایده افسوس» که در عنایت به ویرگول هم، مثل خیلی چیزهای دیگرِ این مملکت و فرهنگ، برون را می‌چسبیم و درون را منهدم می‌کنیم!

نمونه‌اش بی‌توجهی به یک عدد ویرگول خوشگل و ژست‌ساز در متن یکی از مواد قانون بودجه‌ی سال ۹۶ است که باعث شده همین امسال هفت هزار میلیارد تومان بار مالی ایجاد شود و صد هزار میلیارد تومان هم بار مالی بر گرده‌ی صندوق‌های بازنشستگی بگذارد و به افزایش حقوق برخی از مسئولان و احیای حقوق مادام‌العمر آن‌ها بینجامد. به‌به، چه خوان پرنعمتی از صدقه‌سر حذف یک عدد ویرگول ناقابل!

خلاصه‌ی ماجرا:
در طرح اصلاح بندی از قانون بودجه‌ی سال ۹۶، که البته فوریت آن تصویب نشد، بحث بر سر یک ویرگول بود که حذف آن در متن قانون موجب افزایش یکباره‌ی حقوق برخی مسئولان شده است.

در این ماده آمده بود که «افزایش حقوق گروه‌های مختلف حقوق‌بگیر از قبیل هیئت علمی، کارکنان کشوری و لشکری و قضات به‌طور جداگانه توسط دولت در این قانون انجام می‌گیرد. به‌نحوی که تفاوت تطبیق موضوع ماده‌ی ۷۸ قانون مدیریت خدمات کشوری در حکم حقوق، ثابت باقی بماند.» اما ناآگاهانه یا شاید هم به‌عمد، ویرگول را جا انداختند و تبدیل شد به: «در حکم حقوقِ ثابت باقی بماند.»

تفاوتش چه‌قدر است؟ امسال ۷ هزار میلیارد تومان به‌اضافه‌ی حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بار مالی برای صندوق‌های بازنشستگی و، از همه مهم‌تر، بدتر شدن ماجرای حقوق‌های مادام‌العمر مقامات.

منبع: خوابگرد

#فاجعه
#آئین_نگارش
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️درست بنویسیم:

• «اثناعشر» (نه اثنی‌عشر. «اِثناعشر» به معنای دوازده است: شیعۀ اثناعشری)
• «ارائه» (نه ارایه؛ چون همزه جزو حروف اصلی کلمه است و نمی‌توان آن را تبدیل به «ی» کرد)
• «بحبوحه» (نه بهبوهه/ بهبوحه)
• «برهه» (نه برحه)
• «بنیان‌گذار» (نه بنیان‌گزار)
• «بی‌محابا» (نه بی‌مهابا)
• «پول خرد» (نه خورد)
• «ترجیح» (نه ترجیه)
• «توجیه» (نه توجیح)
• «جزئی» (نه جزیی؛ چون همزه جزو حروف اصلی کلمه است و نمی‌توان آن را تبدیل به «ی» کرد)
• «خانه‌ای، جمله‌ای» (نه خانه‌ایی، جمله‌ایی. توضیح اینکه «خانه‌ئی» و «خانه‌یی» هم درست‌اند، ولی رایج نیستند)
• «راجع به» (نه راجبه/ راجب به)
• «رئیس» (نه رییس؛ چون همزه جزو حروف اصلی کلمه است و نمی‌توان آن را تبدیل به «ی» کرد)
• «زادبوم» (نه زادوبوم. معنایش "محلِ تولد" است)
• «سپاس‌گزار» (نه سپاس‌گذار)
• «سؤال» (نه سئوال/ سوآل/ سوال)
• «شکرگزار» (نه شکرگذار)
• «شیء» و نکره‌اش: «شیئی» (نه شی/ شئی)
• «علاقه‌مند» (نه علاقمند)
• «فروگذار» (نه فروگزار)
• «فنّاوری» (نه فن‌آوری؛ چون فنّاوری به معنای آوردن فن نیست، بلکه به‌معنای داشتنِ فن و به‌کاربردنِ آن است)
• «مأخذ» جمعش: «مآخذ»
• «مبدأ» (نه مبداء)
• «مذاق» (نه مزاق/ مذاغ)
• «مرهم» (نه مرحم. مرهم همان پانسمان امروزی است)
• «مرئی» (نه مریی؛ چون همزه جزو حروف اصلی کلمه است و نمی‌توان آن را تبدیل به «ی» کرد)
• «مزبور» (نه مذبور)
• «مشکل» (نه مشگل. این کلمه عربی است و نمی‌تواند «گ» داشته باشد)
• «مطمئن» (نه مطمعن)
• «معتنابه» (نه متنابه. معنایش "درخور اعتنا"ست)
• «معذب» (نه موذب)
• «منشأ» (نه منشاء)
• «ناهار» (نه نهار)
• «نمازگزار» (نه نمازگذار)
• «وهله» (نه وحله)

منبع: انجمن صنفی ویراستاران

#آئین_نگارش
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️مقاله نمی‌خواهد و نمی‌کوشد!
[ هومن عباسپور ]

در چکیدۀ مقالات مجله‌های «مثلاً علمی و پژوهشی»، حتماً با این جمله‌ها روبه‌رو شده‌اید. هیچ‌یک از این ساخت‌ها فارسی نیست:
●این پژوهش می‌کوشد ...
●این مقاله بر آن است که ...
●هدفِ این تحقیق این است که ...
●این مقاله می‌خواهد ...
●مقالۀ حاضر به ... می‌پردازد
●این نوشته تلاش می‌کند ...

فارسی‌زبانان غالباً از دادنِ صفت جاندار به بی‌جان، به‌ویژه آنجا که سخن از امری ارادی باشد، پرهیز می‌کنند. اگر می‌خواهیم فارسی بنویسیم، باید از این‌گونه ساخت‌ها استفاده کنیم:
●هدف از نوشتن این مقاله این است که ...
●این تحقیق با این هدف نگاشته شده که ...
●در این پژوهش تلاش شده ...
●هدف از تحریر مقالۀ حاضر این بوده که ...
●در نگارش این مقاله سعی بر آن بوده که ...
●این تحقیق با هدف ... صورت گرفته است.

منبع: انجمن صنفی ویراستاران

#آئین_نگارش
@aminhaghrah
به سامسونگ اعتماد نکنید؛
ننویسید "گذار"، بنویسید" گزار".

[ از کانال ویراستاران ]
#آئین_نگارش
@aminhaghrah